دیشب شوهرم باگریه شدیدازخواب پریدسریع رفتم بالاسرش بغلش کردم که آروم بشه گریش شدیدشدو دورازجون حالت سکته شدسعی کردم آب بدم تا آروم بشه ولی نفسش می‌رفت بعد رفت تو حموم نشست وبلندهق هق زدگریه کرده کاری کردم آروم نمیشد،دوش آب رو گرفتم روش بغلش کردم گفتم توبغلم گریه کن داد بزن خالی بشی بازم آروم نمیشد تنهاش گذاشتم فکرکردم نیاز داره تنها باشه تا شیش صب گریه کرده خودشومیزدبعدشم خوابش برد،بنظرتون بیدارشد راجبش حرف بزنم یا به روش نیارم؟

عزیرم ازش بپرس ببین چی شده،خودشو خالی کنه سبک میشه حالش خوب میشه،تومحرم ترین کسش هستی.چقدر گناه داره شوهرت،دلم سوخت.

بپرس ببین چ شده
من خوندم ناراحت شدم واقعا

شاید خواب بد دیده

روانکاو خوب توکرج کسی سراغ داره معرفی کنه حتما باید ببرمش آسیب‌های درونیش خیلی زیادن ازشون خبر دارم😔

قبلا هم اینجور شده بود؟کسی رو از دست نداده ب تازگی؟؟ شایدم ب قول اون خانم ی کاری کرده فشارعصبی روشه حتمااااا باهاش حرف بزن ببینم چرا اینجوری کرده

شاید اتفاقی افتاده براش بپرس ازش

آره ازش بپرس

شاید ی کاری کرده ک پشیمونه و عذاب. وحدان داره

چرا گربه کرد

شاید تو خواب پاشده...

بپرس ببین چش بوده