خانمایی که دوتا بچه همسن بجه های من دارید چطوری بیرون میرید مثلا من کوچیکه رو گذاشتم تو کریر و عقب ماشین البته با کمربند ایمنی و پسرمم بزرگه از روی پای من جم نمیخوره بعد کوچیکه گریه میکرد باید از عقب میاوردمش جلو بعد شوهرم هر کار می‌کرد بزرگه نمی‌رفت پیش شوهرم به کوچیکه شیر میدادم بزرگه هم میخاست خلاصه یه وضعی اشکم دراومد برگشتم خونه

از وقتی دومی بدنیا اومد تا 5-6 ماه مجبور شدم عقب بشینم
اولی ام جلو میشست
دیگه دیدیم بد عادت شده نمیزاره من جلو بشینم دیگه من جلو نشستم و اونو فرستادم عقب بازم رو صندلی نمیشینه اون وسط بین صندلی منو همسرم وایمیسته

باید عقب بشینی هم ارامش دارید هم امنیت حتی اگر بدت بیاد چاره ای نیست

الان من هفته ای یبار نوزادمو میدم به مامانم بزرگرو میبرم گردش

من روزی که رفتم غربالگری پسر اولم انقدر عقب گریه کرد جیغ زد که من با نوزادم رفتم عقب نشستم پریسا جان حالا یه مدت بگذره متوجه میشی سخته تفاوت سنیشون خیلی کمه خیلی سخته بزرگه متوجه نمیشه

عزیزم بزار یکم گریه کنه ولی مقاومت کن
منم همین وضع رو داشتم دوتایی روی پام بودن اصلا رو صندلی نمیموندن
یک روز گفتم فقط عقب پنج دقیقه گریه کردن منم سرشون و گرم میکردم میگفتم رو پا میگفتم نه خوراکی بدم میگفتن روپا میگفتم پارک بریم
خلاصه ساکت شدن عادت کردن
فکر کن شهریور رفتیم شمال اصلا جلو نبودن فقط عقب
الانم میرم بیرون تا پیاده میشم میان جلو هم میبینن دارم میرم سمت ماشین جوری هول میدن هم رو میگن عقب عقب
اصلا جلو نمیان

با موتور میریم پسرم جلو دختر بغلم همونم هی میگم برگرد خونه بس کسری میگ این چیز میخوام اون چیز میخوام

صندلی عقب بشین دوتا بچت هم کنارت