دخترم به معنای واقعی عاشق باباشه و من واقعا الان دارم بابایی بودن یه دختر رو درک میکنم و خیلی دوست دارم که بچه ی بعدیم پسر بشه که عاشق من بشه از ی طرف میگم برا بعدی برم زیر نظر دکتر از ی طرفی هم یاد حرفای بزرگترا میوفتم که میگن نباید چیزی رو از خدا زوری بخوای و از این حرفا😕😜

آره راسته خدا خودش صباح میدونه بابا دکتر چی

ربطی نداره الان دخترم عاشق منه و واقعامامانیه

هرچی بخوای برعکس میشه بسپار به خودش هرچی داد سالم باشه فقط

پچه من پسره بیشترباباش حتی بعضی وقتهاازشدت خواب داره بیهوش میشه بغلش میکنم میگه زهرادست نزن رضابیامن من وقتی پدرش بغلش میکنه میخوابه بس فرقی نداره دختریاپسرتویه سن به پدرمیچسبن

دخترا وقتی بزرگتر بشن همدم و رفیق مادر میشن اتفاقا
چون توی نوجوانی خیلی حرفا رو به پدر نمیشه گفت به خاطر حیا و این چیزا
من بچگی عاشق پدرم بودم هنوزم هستم ولی از نوجوانی و الان مخصوصا از وقتی مادر شدم خیلی به مادرم وابسته ام همش دلم میکشه پیشش باشم عین خواهر و رفیقم شده

خواهر من ب بچه دومم امیدی نیس.دخترم عاااااشق باباشه الان پسرم جا پای خواهرش گذشته🙃البته من لذت میبرم😍