امشب همسری فیلش یاد هندوستان کرده میگه بچه دوم رو بیاریم 😑 نمیدونم کی مغزش رو شستشو داده که بچه ات از آب و گل دراومده الان نیاز به همبازی داره نمیدونم دچار افسردگی میشه در آینده تک و تنها میمونه، اینقدر حرف زد ها خیلی هاش یادم رفت میگم من اصلا به بچه فکر نمی‌کنم نظرم به تک فرزندی هستش چون نه روحی نه جسمی اصلا آمادگی اش رو ندارم برگشته میگه به نظر تو نیس که فقط این زندگی دوتامون هستش😒 چون تک و تنها دست تنها بچه بزرگ میکنم واقعا سخته من تازه چند وقتی هس که شب ها میتونم راحت بخوابم در طول روز اینقدر کار و فشار روانی رم هستش که شب از بدن درد و فکر و خیال خوابم نمی‌بره ،خودشم اصلااااااا کمک نمیکنه تو بچه داری مثلا میگم اون شیشه رو بشور بده بهم میگه من نمیتونم خودت پاشو، در این حد هستش، الان آقا میگه بچه منم گفتم بیا👍 خیلی تو این یدونه بهم کمک میکنی و کمک دستم هستی که فکر بعدی افتادی! خلاصه اون گفت من قبول نکردم دعوا شد و قهر کرده الان 😒

۱۵ پاسخ

بگو افرین از اونجایی ک بقول خودت زندگی دوتاتون یکیتون نیس.پس باید توهم بعنوان مادری ک یه بچه کوچبک داری و بارداری وحشتناک و شرایط جسمی روحی نداری کنسله

مردا زر میزنن بگو خودت حامله شو و بزا

مامان‌محیا کاری ندارم ایکه شوهرت کی مغزش شستو داده یاچیزی منم‌مثه شما ب اختلاف سنی بچه وبه قولت تک فرزندی فک میکردم‌اون روز ی کلیپ روانشناسی دیدم میگف حداقل باید ۳بچع بیارین‌نگین تو یکیش موندیم خیلی چیزا میخوان میگه وقتی همبازی داشته باشه ایقه سرگرم‌میشن ک اصن یادشون میره درخواساتیی بکنن ازش میگردم‌پیداش ک کردم میفرسم خاص ببینی چیا گف سر بچه اوردن من الان ب فکرشم میخوام اقدام کنم

میدونی الان جایی بری میگن چندتا بچه داری؟ وقتی میگی یکی هست میگن وااا ، بزار یکی هم بیاد و فلان و هزار تا حرف میگن. انگاری ماها که خواهر برادر داریم چه گلی به سرمون زدن. الانم واقعا گرونی هست. من و همسرم امروز حساب میکردیم هر روز خونه ۵۰۰ تومن خیلی کمش خرج داره. با این حقوق هایی که میدن میخوایم چیکار دومی رو😐

نود نه درصد شوهرا این خیالبافی دارن من تا مرز قهر کردن یه هفته ایی هم پیش رفتم زیر بار نرفتم

وای اسم بچه میاد من رعشه میگیرم
کی میخواد این همههههه راهو دوباره طی کنه
به قول خودت دست تنها
همسر منم هی میگه خودم نگه میدارم بیاریم فلان و بیسار ولی من سفت و سخت هم پیشگیری میکنم هم قرص میخورم
اخرش باز شب بیداریاش سختیاش مال مادره
خیلی روح و روانمون سالمه خیلی اوضاع جامعه و اقتصاد خوبه
زحمت بکشن به فکر ولیعهد برای خاندان سلطنتیشون نباشن بزارن این ژن های نایاب و برتر تک و تنها بمونن
نکبتا😂

همسره من قبلنا میگف بیاریم ۱ روز دادم با خودش برد مغازه ۲ ساعت بعدش زنگ زد گف غلط کردم بیا ببر بچرو الانم میگه حاملگی و بچه دار شدن دخترو ۱۰ سال پیر میکنه 😊

فقط یه پیشنهاد بده بهش ،بگو قرار میذارم ۳ روز فقط از صب تا عصر بچرو نگه داری تو خونه من میرم بیرون خرید مهمونی پوشکشو عوض میکنی پیپیشو‌میشوری باهاش بازی میکنی تازه غذا هم براش درست میکنی اگه تونستی از روزه ۴ روم اقدام میکنیم😅

ولش کن بابا دم ب تله نده هااا

نکن خواهر بخدا ما تو ایران زندگی میکنیم یعنی اینکه از فردامون هم خبر نداریم بچه گناه داره آینده میخواد ررفاه میخواد برای این حرفا که همبازی میشن تک فرزندی خوب نیس خدا روزی رسونه بچه نیار.

گول نخوریا

کاملا حق با خودته سعی کن شوهرت با سیاست به راه بیاری مشخص پرش کردن بگو حتما میاریم ولی الان خیلی زوده سه چهار سال بگذره یکم بیای رو فرم

الان زوده واقعا تا سه چهار سالگی یاحتی پنج سالگی بعد خودت دلت میخواد بیاری الان بخاطر سختی کشیدی نمیتونی واینکه الان بچت نیاز به توجه داره وقتی اونوبیاری بغلش کنی شیرش بدی این کوچیکه حسودی میکنه نمیذاره یا میخواد بازی کنه باید همش بگی صدانده بچه خوابه یا یچی پرت کنه بریزه بپاشه اون بچت کوچیکه میکنه تودهنش خلاصه خیلی سخته الان نیار اصلا زیربارشم نرو

بالاخره تصمیم مشترکیه نمیشه تنهایی تصمیم گرفت ب آوردن یا نیاوردن بچه دوم... و باید کاملاً ادم شرایطش و بسنجه امادگی داشته باشه اقدام کنه اقدامش راحته سخت اون بقیه هس

اصلا به حرفش گوش نده بچه دوم بیاری بعد دیگه حوصله بچه اولم نداری نمی دونی به کدومشون رسیدگی کنی مردا همینن فقط با بچه یکم بازی می کنن نگهنمیدارن

سوال های مرتبط

مامان محیا(زندگی) مامان محیا(زندگی) ۱ سالگی
تا یادم نرفته اینو بزارم برای مامان هایی که مثل دختر من بدغذا هستن و به زور چیزی رو پسند میکنن🥴 این پنیر میهن برای کودکان عالیه محیا خیلی دوستش داره صبحانه خالی میخوره، امروزم باز گردو رو به منو صبحانه اش اضافه کردم و فهمید و نخورد تف کرد 😑اصلا لب به مغزیجات نمیزنه،حالا از اینور هم مامانم بهم استرس و فشار روحی میده که آرررره تو مادر خوبی نیستی به بچه خوب نمیرسی از اون گردو و بادام بده بچه بخوره جون بگیره و فلان هزاربار گفتم دوست نداره نمیخوره برگشته میگه نههههه تو از تنبلی نمیاری بدی دست بچه😒 آخه مادر من تو مگه هر روز خونه کنی که زحمات منو ببینی؟! چطور بچه نگه داشتن منو ببینی؟! فقط بلدی از پشت تلفن حرف بارم کنی من مادر این بچه هستم هیچکس هم اندازه من به این بچه نمیرسه بخدا ولی خب چیکار کنم بدغذاست بعضی چیزا رو لب نمیزنه، میگه نههه تو بلد نیستی قلق بچه ات رو بهش بدی بخوره😑 وگرنه خوروندن اونا به بچه که کاری نداره، حالا بیا حالیش کن نه این راه درستی نیست بچه از غذا زده میشه و اینا خلاصه حوصله بحث باهاش رو ندارم میگم آره تو راست میگی حق با شماست
مامان ایلیا مامان ایلیا ۱ سالگی
مهد کودک
سلام مامانای عزیز
مدتیه خیلی ازم درمورد مهد سوال میشه. از طرفی هم بارها یک سری تاپیک و کامنت خوندم درمورد مهد که جای بحث داشتن.
مهمترین مطلب درخصوص تفاوت بچه ها و شرایط خانواده هاست. یه موردی که وجود داره و اغلب نادیده گرفته میشه تفاوت روحیات بچه ها وشرایط پدر و مادر و تاثیر این دو در مهد گذاشتنه.
احتمالا بارها شنیدین که میگن یه روانشناس گفته تا زیر 3 سال مهد نذارین. یه مشاور گفته تا فلان سن بچه رو باید شیر بدید و....
متاسفانه خیلی از همکاران ما هم حتی این رو ندید میگیرن که یه نسخه ثابت نمیشه برای همه پیچید. بچه ها متفاوتن یکی وابسته تره یکی مستقل تر یکی از نظر جسمی ضعیغتره یکی قوی تر یکی خجالتیه یکی نه، یکی براش مهد رفتن خوبه یکی نه.
درمورد مهد فرستادن هر کی از من سوال میپرسه چندتا مورد بهش میگم.
1.اگر مادری هستی که از تو خونه موندن افسرده شدی دیگه انرژی سابق رو نداری.  این افسردگی داره روی جنبه های مختلف بچه داریت اثر میذاره مثلا بی حوصله و پرخاشگر شدی. نیاز داری یک ساعتهایی از روز رو برای رفرش کردن خودت صرف کنی. حتما به مهد فرستادن بچه ات ولو 2 روز در هفته فکر کن.
2. اگر تایم زیادی از روز رو فرزندت پای تلویزیون و گوشی میگذرونه حتما به مهد فرستادنش فکر کن.
3. اگر مهاجر هستی و در کشور غریب دست تنها هستی هم برای سلامت روان خودت و وارد اجتماع شدن خودت و هم برای یادگیری هر چه زودتر زبان دوم توسط کوچولوت حتما به مهد فرستادنش فکر کن.
حضور مادر کنار بچه تا 3 سالگی خیلی مهمه ولی نه فقط حضور فیزیکی بلکه حضور تمام و کمال مادر از نظر ذهنی وقتی کنار بچه ها هستیم.
تاپیک بعدی یک سری مزایا و معایب مهد و همینطور نکات مهد خوب رو مینویسم.
مامان هلنا جان مامان هلنا جان ۲ سالگی
دوستان من بخاطر حرفی که زدم عذر میخوام نباید حرفی میزدم کلا چون خیلی ها بد برداشت کردن و فکر کردن من بچمو دوست ندارم در صورتی که بچم پاره تنم من خیلی سختی کشیدم بخاطرش از زمان تولدش تا به الان هیچ مادری نیس که پاره تنشو نخواد و براش مهم نباشه بچه دوم سوم چهارم هم که بیاریم بازم همه اشونو دوست داریم هر بچه ای یه بوی داره هیچ مادری نیس که بخاطر چند فرزند بین بچه هاش فرق بزاره من اسم بچه دوم اوردم به دلایلی که خودم دارم شاید دلایلم شما رو قانع نکنه ولی هرکی جای من بود همین کارو انجام میداد بجای سرزنش کردنم من فقط ازتون راهنمایی خواستم اما بیشتر شما گفتین اره بجای اوردن به بچه خودت محبت کن برس حالا همین یکی و بزرگ کن یا از اول نباید میدادی به عمه اش و........
اما من چاره ای نداشتم مجبور بودم من از اون مادرایی که برای راحتی خودشون و خوشگذرونیشون بچه اشونو میسپارن دست اینو اون نیستم و یا کارم فقط بچه اوردن نیست من دلایلم خیلی محکمه و هرکی جای من بود اینکارو میکرد ولی نگفتم بچه دوم بیارم بچه اولم مهم نیس و شما ها خیلی راحت قضاوت کردین منو
🙏🏻عذرخواهم