۸ پاسخ

یه مدت زیاده به یه پسره همسایمون علاقمندشدم بخدا دله دیگه دست خودم نیست تمام فکرم شده همین که میره بیرون گوش میدم منم میرم فقط برای یه لحظه ببینمش ولی اون ن بنظرتون چیکارکنم خیلی اذیتم

منم خیلی فکرو خیال میکنم اینقد ک دیگ اعصابم بهم میریزه نمیدونم چیکار کنم پسرمم خیلی شیطونه هیچ دوست واقعی هم ندارم یکم بخوام درد دل کنم🥲🥲

عزیزم این جور مواقع به خداو اهل بیت پناه ببر .سوره والعصر رو زیاد بخون .

من‌ ۱۸ ساله همینم‌ یادم‌ نمیاد کدوم‌ شبی تا صبح خواب رفته باشم‌ اگرم‌ بخوابم‌ مدام‌ میپرم‌ خیلی اشفتس خوابم موندم‌ دخترمو از شیر بگیرم‌ برم‌ دکتر واقعا آرامبخش لازمم دیگه از شبا بدم‌ میاد همین که غروب میشه غم‌ عالم‌ میریزه تو دلم.

دقیقن حق بادکتر من یەسال کامل درگیر شدم بەقول دکتر خودم تلاش میکنم بەچیزای خوب فکرکن گریەکن چەاشکالی دارە سبک میشی آهنگ بی کلام گوش بدە پاشو چایی چیزی بخور برو توفضای باز یەچنددیقە بەخودت استراحت بدە بەخاطرات خوب فکرکن بەچیزایی کەداری وگرنە بزرگ میشن این کابوس فکرخیال

هیچی پیر میشم

من همیشه وقتی مشکلی مساله ای جروبحثی چیزی پیش میادانقدرفکرمیکنم انقدرتوسرم باخودم حرف میزنم که دیوونه میشم هی به خودم میگم آروم باش ارزششونداره هرمشکلی یه روزحل میشه ولی بازخودخوری میکنم

منم ک هیچی سرمم داره میترکههههه

سوال های مرتبط

مامان محیا(زندگی) مامان محیا(زندگی) ۱ سالگی
امشب همسری فیلش یاد هندوستان کرده میگه بچه دوم رو بیاریم 😑 نمیدونم کی مغزش رو شستشو داده که بچه ات از آب و گل دراومده الان نیاز به همبازی داره نمیدونم دچار افسردگی میشه در آینده تک و تنها میمونه، اینقدر حرف زد ها خیلی هاش یادم رفت میگم من اصلا به بچه فکر نمی‌کنم نظرم به تک فرزندی هستش چون نه روحی نه جسمی اصلا آمادگی اش رو ندارم برگشته میگه به نظر تو نیس که فقط این زندگی دوتامون هستش😒 چون تک و تنها دست تنها بچه بزرگ میکنم واقعا سخته من تازه چند وقتی هس که شب ها میتونم راحت بخوابم در طول روز اینقدر کار و فشار روانی رم هستش که شب از بدن درد و فکر و خیال خوابم نمی‌بره ،خودشم اصلااااااا کمک نمیکنه تو بچه داری مثلا میگم اون شیشه رو بشور بده بهم میگه من نمیتونم خودت پاشو، در این حد هستش، الان آقا میگه بچه منم گفتم بیا👍 خیلی تو این یدونه بهم کمک میکنی و کمک دستم هستی که فکر بعدی افتادی! خلاصه اون گفت من قبول نکردم دعوا شد و قهر کرده الان 😒