جاریم یع روز اتفاقی میخواسیم باهم بریم پیش دکتر زنان اونجا نیومد برانوبت گرفتن به من گف من میرم کار دارم برام نوبت بگیر
منم نوبت گرفتم
موقع ای که نوبتمون شد دو نفری میفرسادن داخل
من دیدم این میگع من آزمایشام آمادع نیس خودت برو داخل
من خودم همون موقع فهمیدم خبرایی هس فهمیدم حاملس
چند بار یع حرفایی بهش میزدم که بدونه 😂آخع خودشون همیشع مسخره مردم میکنن میگن حاملگیش از خونوادش مخفی کردع
اما امشب دیگ گفتم ولش کن زشتع بزار ازش بپرسم یع تبریکی بگم
ازش پرسیدم گفت آرع ۵ماهه حاملم اون موقع باهم رفتیم دکتر خداخدا میکردم باهم نفرستنمون پیش دکتر😐
امشب بهش گفتم ن من خبر نداشتم کار خوبی کردم؟
احساس میکنم پرسیدم اشتباه کردم بازم باید انکار میکردم آخع چرا خودش نگف
من بهشون زود گفتم باردارم😐

از جاری زیاد توقع نداشته باش

شاید میخاسته خاطر جمع بشه
بقیه هم‌خودشون فهمیدن
عین من میخاستم به هیچکی چیزی نگم جاریم همون اول فهمید بعد مادرشوهر فهمید

شاید استرس داشته بچه نمونه

جاریه دیگه باید کرمش و بریزه

وای من یکبار این اشتباه رو کردم شش ماهم بود به همه گفتم من باردارم همه با تعجب میگفتن شیش ماهشهههه یک هفته طول نکشید که زایمان زودرس گرفتم و بچه رو از دست دادم و امان از چشم زخم

به کتفت بگیر بابا

اصلا این چیزا مهم نیست نمی دونم چرا تازه مد شده زن داداش منم حامله هست بچه دومشه از همه قایم‌ می کنه بچه اولش که حامله بود بلافاصله گفت من چون شرایطم فرق می کرد به هیچ کس نگفتم چون باید سی وی اس می شدم ژنتیک بچه بررسی میشد خانوم بر خورده حالا از همه قایم‌ می کنه