داشتم دخترمو میخوابوندم تو اتاق خودش بعد یهو گریم گرفت فکر کردم خابیدع نتونستم جلو بغضمو ک از صبح داشتم رو بگیرم البته بدون صدا گریه کردم فهمید اومد بغلم کرد گفت تو همیشه منو میخوابونی گریه میکنی گفتم نه امشب خیلی خوابم میاد اشم اومد از چشام
تاحالا اشکمو ندیده بود ک تو این چند روز دید
تروخدا دعام کنین بچمو بتونم بزرگ کنم

۳ پاسخ

چرا گلم چی شده اخه؟🥲

آخی واسه چی گلم

الهیییی🙁🥲

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
از خواب پریدن کودک با گریه
از خواب پریدن کودک با گریه نشانه چیست؟
آموزش خواب به کودکان
آموزش خواب به کودکان بدون گریه در سنین مختلف
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن

سوال های مرتبط

مامان علیرضا ارسلان مامان علیرضا ارسلان ۵ سالگی
سلام مامانا
پسرم میره مهد روزای اول خودش منو از خاب بیدار میکرد ک بره الان چند روزه اعصابمو بهم ریخته صب انقد گریه میکنه تا بره میگ من دلم برات تنگ میشه انقد بغلم میکنه میگ من بدون تو اونجا جوش میزنم خلاصه ک روزه منو خراب میکنه تا میره این تا آخر اینجوری نباشه؟
مشاهده ۳ پاسخ
مامان دو تا کیوت👶❤️ مامان دو تا کیوت👶❤️ ۵ سالگی
امشب اولین شبی هست که پسر بزرگم تو اتاق خودش تنها خوابیده تو این پنج سال تو اتاق خودمون می‌خوابید الان همش نگرانشم ی موقع سردش نباشه گرمش نباشع یا یهو از رو تخت نیفته
مشاهده ۶ پاسخ
مامان boys مامان boys ۵ سالگی
خدایا خسته شدم ۴۷ روزه پسرم به دنیا اومده کمتر روزی بود راحت خوابید از ظهر شروع میکنه گریه باید بغلش باشم یه روزایی مثل امروز بیشتر به خودش میپیچه و بی قراره الان باز از ۱۱ شروع کردم به خوابوندنش شیر میخوره میخوابه میذارم سرجاش دو ثانیه بعد بیداره میذارم رو پام میخوابه باز تو تختش دوجانبه بعد بیداره هی این پروسه رو تکرار میکنم الان همچنان بیداره یهو شروع میکنه به گریه پس کی تموم میشه و راحتی میاد از روز زایمان از اتاق عمل اومدم بیرون هر روز میگم امروز بهتر میشه
مشاهده ۶ پاسخ
مامان boys مامان boys ۵ سالگی
امشب فهمیدیم همون دندون اول پسرم که تو پنج ماه و شش روز در اومده بود الان تو پنج سال و دوماه لق شده وای خدا چقدر پسرم بزرگ شده اولین دندونش داره میوفته اصلا اون لحظه که فهمیدیم با باباش حالمون دگرگون شد من بغض کردم گریه کردم الانم یه حس و حالی دارم فکر نمیکردم انقدر پسرم بزرگ شده 🥺
مشاهده ۵ پاسخ
مامان دردونه قلبم مامان دردونه قلبم ۵ سالگی
سلام از صبح با دخترم کلی وقت گذروندم صبح بازی کردیم تمرین تمیز کاری خونه و نهار عصر پارک بردم کلاس بردم باباش کلا امروز تا عصر خونه نبود عصر اومد مترو از بیرون آورد خونه شام خوردیم من خیلی خسته بودم یه تلفن داشتم حرف می زدم این پدر دختر دعوا شون دخترم خیلی حساسه البته خسته هم بود شوهر بی شعور منم بدتر از بچه اس والا خلاصه دخترم گریه کرد چرا لیوان آب منو خوردی باباش میگه من از کجا بدونم می خواستی بخوری هرچی گف برم یکی دیگه بیارم این گف نه اون فلان اله بله جیغ می زداروم نمیشد آخرش شوهرم هم عصبی شد گف بی خود پس به درک خلاصه من نفهمیدم چی گفتن تو تلفن قطع کردم دخترم شروع کرد به گریه و بهونه که میام تخت شما بخوابم منم گفتم خودت خواستی بری اتاقت برو از پشت یه دونه زدم رو بازوش بعد موقع خواب ازش معذرت خواستم میگم این همه از صبح برای آرامش و خوشحال کردنش زحمت کشیدم آخرش خراب کردم خیلی ناراحتم
مشاهده ۵ پاسخ
مامان رادین و دلوین❤ مامان رادین و دلوین❤ ۵ سالگی
من موندم بعضیا فکر میکنن فقط باید بچه رو دنیا آورد غذا داد بزرگ بشه پس تربیت چی امشب دخترعموم اومد 3تا بچه داره یبار پارسال اومده بود دیگه من نرفتم ک نخاد بیاد وای هنوز مغزم سوت میکشه اول اینکه دخترش 3تا لیوان شربت و نوشابه و نوشیدنی ریخت رو فرش حالا بجز 4 5 تا لیوان آبی ک ریختن دخترش از وقتی اومد تا برن بالای بیست بار دخترمو زد و گریه کرد حالا تصور کنید حتی یکبار نمیگفت نکنید یا اذیت نکنید اومدم لازانیا درست کنم کل پنیرپیتزا و لازانیا رو خالی خوردن ک کم اومد بعد شام گفتم برید یه نوشیدنی بگیرید پسرش با پسرم فرستادم مغازه طبقه پایین دخترش هم رفت وقتی برگشت دخترش پلاستیک پر کرده بود از وسایل مغازه من هنگ کردم ن برا وسایلا برا اینکه پسرم اگ بخاد بره ففط چیزی ک گفتم رو برمی‌داره بعذ مامانش هیچی نگفت پوشک دخترش باز کرذ آخر سر جیش کرذ رو فرشم دیگه میخاستم منفجر بشم بعد رفتیم جلو در گف نمیدونم بچهای مردم هم همینجور فضولن یا فقط مال ما اینجورن خیلی دوس داشتم بگم ن بچهای مردم حداقل تربیت رو دارن پسر بزرگش 8سالشه دخترش 6 کوچیکه 2سال همشون برا خودشون گوشی جدا دارن داشتن میرفتن دختر 2سالش گف گوشی من بردار من دهنم باز موند
مشاهده ۲۱ پاسخ
مامان selin مامان selin ۵ سالگی
تاپیک قبلی گفتم حموم و دستشوییمون کوچیکه خیلی این اتاق سمت راست اتاق مستر نظرتون چیه حموم و دستشویی تو این اتاق درست نکنم همه رو بدم ب حموم و دستشویی تو هال و این اتاق بدم به دو تا دخترام اتاق وسطی هم به پسرم در عوض اتاق دخترام ک سمت چپ برای خودم بردارم حموم و دستشویی تو اتاق نخواستیم😂😂 نظرتون چیه بخدا ببخشید دیونه تون کردم
مشاهده ۰ پاسخ
مامان نازنین‌‌زهرا💗 مامان نازنین‌‌زهرا💗 ۵ سالگی
دردسرهای ۷ و ۸ صبح

پسرم (۲سال و ۶ ماهشه) بیدار شد اومد سرسفره صبونه قشنگ معلوم بود جیش داره به خودش میپیچه گفتم بریم دسشویی با ماشین بریم یا اسب بالاخره هرجوری فک میکردم بیاد نیومد
یکم سرماخورده دیروزم حال و حوصله نداشت چندبار شورتش خیس شد تا اومد دسشویی
یهو آجیش(دخترم ۵ سال و ۲ ماهشه) گفت باید باز پوشکش کنی

آقا این بچه شروع کرد گریه که بابایی برام پوشک بخر دستور میداد برام پوشک بخر پوشک میخوام
آجیش رفته مدرسه اینم میخواسته برم پشت در گریه درو قفل کردم از زور جیش بپر بپر میکرده جیغ میزده
بغلش کردم رفتیم تو دسشویی درم بستم نتونه بره رو فرش انقد جیغ زد گریه کرد سروصدا کرد ی رب طول کشید آروم بشه بتونم بشورمش بیارمش بیرون🥴🥴🥴🥴
(دایه های مهربون نیان بگن باید میزاشتی رو فرش جیش کنه و اذیتش نیکردی لطفا)
مشاهده ۷ پاسخ
مامان آرامیس قوی💪 مامان آرامیس قوی💪 ۵ سالگی
آرامیسو آخرین بار ک برا لگنش بردیم دکتر گفت ۴،۵ ماه دیگه بیار ببینمش، امروز نوبتش بود،بردیمش دکترش گفت برید عکس بگیرید بیارید، عکس گرفتیم بردیم براش گفت همه چی عالیه عالیههه 😍خدایا باورم نمیشد چی میشنوم یعنی تموم شد بالاخره ؟ بازشد این دره، صبح شد این شبه بعد ۵ سال🥹 !!!!خدایا دمت گرم ولی اینا ک از من گرفتی امتحان نبود، اعصاب و جوونیم بود ک ب بدترین شکل ممکن گذشت، هیچوقت فک نمی‌کردم تو بچه داریم انقد اذیت بشم و عذاب بکشم، ولی بازم میگم شکرت ک درمان شدنی بود، « جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی 🥺»

صدا از تو لگنش خیلی میاد، لنگ زدن هم ک داره همچنان گفتم بهش، خودشم دید گفت طبیعیه جای نگرانی نداره، ب مرور درست میشه🤩🤩😄😄ببرش استخر،تو تشت بذارش تو حموم ، و ی سری ورزشا ک گفت انجام بده براش تا زودتر پاهاش نرم بشه،
مشاهده ۳۳ پاسخ
مامان دو تا گردو مامان دو تا گردو ۵ سالگی
مامانا من دو تا بچه دارم یکی پنج سالشه یکی از چهار ماهشه هر روز تو خونه از صبح تا شب با بچه ها تنهام شوهرم ظهر میاد و باز می‌ره تا شب ساعت ۱۰ میاد دلم میخواد هر روز برم خونه مامانم پلی ناراحت میشن میگن بچه هات اذیت میکنند دیگه نمیرم هفته ای یکبار میرم و خونه مادر شوهر و خواهر شوهر هم کلا نه چون اصلا بهم رو نمی‌دن و بچه هامو اذیت میکنند فرق می‌زارم منم نمیرم کلا موندم تو خونه کاهی گریه میکنم از تنهایی کاش لااقل خونه ام ویلایی بود حیاطی چیزی داشتم البته آپارتمان حیاط داره ۴۰ متر ولی بازم تنهام الان باز گریه کردم از تنهایی دلم خیلی گرفته مادرم خیلی سنگ دره میگم بیام اونجا میگه نه بمون بچه هات بزرگ کن نمی‌خواد برا خواهرم فردا خاستکار میاد میگم مامان بزار الان بیام کمکت کنم مگه نمیگی کار دارم میگه نه نیا بمون بچه هات بزرگ کن یه خواهر هم دارم دو سال دیگه قراره کنکور بده به خاطر اون بابام و مامانم میگن زود زود نیا پسرت نمیزاره خواهرش درست بخونه خیلی دلم می‌شکنه از خرفاشون تو تنهایی گریه میکنم شما بگید من کجا برم خیلی تنها میمونم کاهی ماه ها میشه تو خونه میمونم میترسم افسرده شدم که فکر کنم شدم پسرمم خیلی شلوغه خیلی بیش از حد اذیتم می‌کنه
مشاهده ۱۰ پاسخ
مامان حلما مامان حلما ۵ سالگی
مامان ها گوشهای دخترمو سوراخ کردم چند روز باید بچرخدتم گوشواره رو و بعد از چند روز میتونم طلا بندازم
مشاهده ۱ پاسخ
مامان وروجک ها مامان وروجک ها ۵ سالگی
سلام خانوما دخترم ده سالشه طهر از مدرسه که اومد گفت سرم درد ممییکننهه

سلام خانوما دخترم ظهر که از مدرسه اومد اول گفت سرم درد میکنه .غروب خوابید تب کرد تو خواب بیدارش کردم گلوش خشک میکرد همش میگفت آب .پاشویه کردم تب بر دادم چیکار کنم میگه نمیتونم خوب نفس بکشم دلیلش چیه تتنگگی نفس
مشاهده ۳ پاسخ
مامان مهراد مامان مهراد ۵ سالگی
امشب با حرفای پسرم اشکام ریخت
میخواست بخوابه یهو دیدم بغض کرده میگه مامان اسقاطیل از کجا اومد؟
گفتم مامان نیومده که اونم یه کشوره بعد دیدم میگه لهنت بهش دلم برا دوستام تنگ شده دلم برا اینستا تنگ شده و شروع کرد گریه انقد بغلش کردم باهاش حرف زدم خودمو محکم گرفتم که جلوش گریه نکنم
تازه سعی میکنیم زیاد جو خونه متشنج نباشه
امروز بردمش پارک
ولی نمیدونم چرا یهو انقد ناراحت شد
😭😭😭😭😭😭
مشاهده ۱۲ پاسخ
مامان فرشته کوچولو مامان فرشته کوچولو ۵ سالگی
نفسم داره از عذاب وجدان میگیره از دست پسرم ب جنون رسیدم فین کردن یادش دادم ک موقع مریضی سینوساش عفونی نشه قشنگ ب گو... ه خوردن انداختم
هزار بار گفتم مامان بدون دستمال فین نکن بعد لج میکنه امروزم بردم مهد اخر مریضیش بود تو مهد بدون دستمال فین کرد اب شدم رفتم زیرزمین فوری بردمش سرویس صورتشو شستم
بعد عصر نه یه بار چند بار گفتم تا دستمال رو بینیت نگرفتی فین نکن دیدم از عمد و لج بدون دستمال صورتشو ب گند میکشونه بعد نمیزاشت صورتشو بشورم تمیزش میکردم باز از عمد فین میکرد ک کثیف شه
من اخرش لجم گرفت هر بار صورتشو بینیو با فشار پاک یکردم ک حداقل دردش بیاد ننه
به قران کم اوردم🥺هی میگم دستم بشکنه چطوری دلت اومد صورتشو فشار بدی
مشاهده ۴ پاسخ
مامان فندوق کوچولو مامان فندوق کوچولو ۵ سالگی
من مادرمو هیچ وقت نمیبخشم
اون از زایمان کردم منو تو حال بد ول کرد رفت اتیش بپا کرد آبرو منو برد اینم از امروز ویروس گرفتم بدن درد دارم گفتم بیا پیش بچم بمون برم دکتر بهونه اورد طبق معمول که نیاد خونمون،کاش اصلا تو همچین خانواده ای بزرگ نمیشدم
مشاهده ۹ پاسخ