منم تو همین شرایطم دفیقاا دختر دونیم ساله دارم منم دقیقا از خودم از همه دوربریا بدم میاد هیچکس درک نمیکنه همه فقط سرزنش میکنن. هیچکس سعی نمیکنه درک کنه ی کمکی برسونه منم انق حالم بده همش کارم شده گریه. قشنگگگ میفهمم چ حسی داری فقط بخاطر اطرافیانه
عشقم بچه رو به هیچ عنوان سقط نکن میدونی چندهزار نفر منتظرن خدا بهشون بچه بده همین من چهار ساله اقدامم دهنم سرویس شده گلم این روزا هم میگذره
حق دارین و شرایطتتون سخته تا بگذره این ویار و تهوع ولی بهترین کار کمک گرفتن از همسرتون هست
اگه حوصله شلوغی ندارین
خودتون به خانواده خودتون بگید و همسرتون به خانواده خودشون و فکر اینکه بهشون بربخوره نباش مهم گذروندن این دوره و ارامش خودتون هست خصوصا که بهتون هنوز کوچیکه و درک مسائل رو نداره و از طرفی سقط کردن اشتباه محض و لطفا بهش فکر نکن خصوصا تو سن بارداری شما
سعی کن با کتاب خوندن یا قرآن خوندن خودت رو آروم کنی
سلام بانو. شما به احتمال زیاد بدنت ضعیف شده باید خودتو تقویت کنی. مدام با خدا درد دل کن آخه اون طفل معصوم چه گناهی داره. خدارا شاکر باش. سعی کن خیلی غذاهای آماده و سودا زا استفاده نکنی
عزیزم یکم صبور باش تموم میشه . به جاش با بچه صحبت کن بگو مامان تورو خیلی دوست داره ولی الان مریضم بلاخره متوجه میشه که همش دکتری و بالا میاری. یک هدیه کوچیکم براش بگیری زودی فراموش میکنه
ببین آبجی همه اینا میگذره چاره ای نیست جز اینکه تحمل کنی
اصن ب فکر سقط نباش خدا بهت داده میدونی چند نفر دلشون میخواد خداروشکر کن که میتونی ب راحتی باردار شی انشالا که خیره فقط تحمل کن
عزیزم یکم بگذره خوب میشی .ب دکترت بگو شاید داروبده .یکمم خودتو کنترل کن سخته ولی بازهم سعی کن انشاالله این روزامیگذره و نی نی دنیامیاد دنیات قشنگ ترمیشه
عزیزم من پسرم ۸ماهه بودباردارشدم...تاوقتی دنیابیاد۱۷ماه شد...اون موقع هم خودم حالم بدبود هم پسرم زیادمریض بود...تاصبح توحیاط قدم میزدم پسرمم توبغلم ....شوهرمم نبود..مادرشوهرم ایناخواهرشوهرم اینابودبجای درک کردن یاکمک کردن بهم گیرمیدادن نهاروشام به وقتش آماده نیست یاظرفاشسته نیست فک میکردن کلفتشونم.....باهم زندگی میکردیم.....بااون همه سختی بازم یه بارهم نشدبه پسرم گیربدم....اگه خداکلابچه نمیدادچی؟خداحتمادوستمون داره که فرشته داده..بهمون ..هستن دخترعموی شوهرم الان۳۵ساله ازدواج کرده هنوزم درحسرته بچس به اینش هم فک کن ....
بهترین کار ابنکه از مشاور راه کار بخوای چون بهنرین راه رو اونا میدن ن ما... مشاوری ک کد نظام سازمان روان شناسی داشته باشه حتما
عزیزم افسرده شدی حتما با به مشاور صحبت کن
منم اینجوری بودم ۵ روز بیمارستان بستری شدم از پسرم ۵ روز دور موندم بعد ادم شدم این نیز بگذرد
وای توروخدا سقط نکن
کفر نعمت نکن
خیلیا ارزوشونه بی بی چکشون مثبت شه
بالاخره هر چیزی سختیای خودشو داره این روزاتم میگذره ناراحت پسرتم نباش ما خودمونم اینجوری بزرگ شدیم دیگه میگذره این روزا اونم درکت میکنه بعدا
فقط به فکر سقط نباش
مامان من ، بچه که بودیم باردار شد بابام نخواست بچه رو سقط کردن
کلی بدبختی کشیدیم بعدش
هنوزم که هنوزه مامانم بعد گذشت ۱۲ سال میگه من کفر نعمت کردم اون بدبختیا مال اون سقطه نعمت خدارو نخواستیم
تحمل کن میگذره این روزا بعد بغلش میکنی و از حرفای امروزت پشیمون میشی
ایشالا دو سه هفته دیگه این همه ویارت تموم میشه بهتر میشی پسرتم یادش نمیمونه این روزارو نگران نباش
گلم سختیای اولشو گذروندی،اینطوری نگو گناه داره اون طفل معصوم تو دلت
منم مثل توام با دخترم بد رفتاروردم ناراحت شدم تو بازار هم زدمش
انشالله کم کم خوب میشی هفته ات بره بالا منم الان خیلی بهتر شده تهوع ام .همش به دخترم و همسرم میگفتم مسواک بزنین حموم برین،دخترم حساس شده بود
بخاری برقی خونه مونو میخواد بده خواهرش گفتم نده سرد میشه خونه بزرگه برای دخترمون شبا روشن میکنم بعد داد زد که یک عمر میگفتم بابام از دست مامانم چی میکشه حالا زن خودم بدتر شده خیلی ناراحت شدم معذرت خواهی هم کرد اما دارم یواشکی گریه میکنم 😔😔😔
عزیزم اروم باش خونسردی خودتو حفظ کنه این روزا میگذره به این فکر کن خیلیا تو حسرت داشتن همون یه گل پسرتن
خدا خیلی دوست داشته ک لایق مادرشدن دونسته
از نعمتی ک بهت داده قدردان باش و شکر کن
این روزام میگذره نگران نباش همشو سعی کن با ارامش بگذرونی
منم دارم گریه میکنم از شوهرم اینقد ناراحت شدم هیچکس درکم نمیکنه حس تنهایی بدی دارم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.