۷ پاسخ

دکترت کی بود

معاینه تحریکی چیکار میکنند

وای دهنت سرویس واقعا حالا کلید پیدا کرد😂🤣🤣

ادامه پارت

کدوم بیمارستان رفتی؟

کلید خونش🤣🤣🤣🤣دهنت سرویس

ادامه پارت بعد

سوال های مرتبط

مامان 🩷ال آی🩷 مامان 🩷ال آی🩷 ۴ ماهگی
#زایمان_طبیعی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۱

منم دیگه بلاخره وقت کردم بیام تجربه ام رو درباره زایمان طبیعی بنویسم
من از ۲۲هفته میرفتم کلاسای زایمان که بهداشت میفرسته و خیلی خوب بودن برام و تقریبا از ۳۰هفته ورزش های سبک گفته بود انجام بدیم و من هفته ۳۴که رفتم پیش دکترم و اون بهم گفت چون قدت بلنده برو طبیعی و کلی تشویقم کرد و منم جرعت پیدا کردم و گفتم میرم طبیعی خلاصه دیگه افتادم دنبال ماما همراه و بعد کلی پرس و جو فرناز محمدی رو انتخاب کردم چون هم تو فامیل های ما زایمان انجام داده بود هم تو کلاس کلی تعریفشو میکردن ۳۶هفته رفتم پیشش معاینه و بعد معاینه لگن بهم گفت که خیلی خوبم برای زایمان طبیعی و دهانه رحمم هم یک سانت باز هست و منم خوشحال از اینکه دیگه دهانه رحمم بازه و زود زایمان میکنم بهم هم گل مغربی داد و به همراه کلی ورزش و از ۳۶هفته دیگه من جدی ورزش ها رو شروع کردم و پیاده روی و پله نوردی هم کلی داشتم هر روز میگذشت و من هیچ دردی نداشتم….
مامان فندق مامان فندق ۲ ماهگی
پارت ۱
سلام مامانای منتظر نینی🥹❤️
من اومدم تجربه زایمانمو بزارم ...به امید اینکه کمکی کنه تا استرس و نگرانی هاتون کمتر بشه ..😬🫡
.............
خب از اول اوش بخوام بگم....
اولین معاینه تحریکی رو ۳۸ هفته و ۱ روز انجام دادم روز سه شنبه هفته پیش انجام دادم....
اولش خودم ۱ و نیم بودم که با معاینه رسیدم به ۲ سانت
معاینه تحریکی بعدی روز یکشنبه همین هفته بود که خودم ۲ سانت بودم و یا معاینه شدم ۲ و نیم ۳ سانت ....
من کلا مدلم جوری یود که درد هارو کامل حس میکردم و تشخیص درد زایمان برام سخت بود...
بعد معاینه اول ۱ روز درد داشتم کمر درد و درد زیر شکم داشتم که می‌گرفت و ول می‌کرد و قابل تحمل بود
بعد معاینه دوم درد هام شدید تر بود و کمر دردش خیلیی بیشتر به چشم می‌اومد و درد اون زیاد بود برام....
خب یکشنبه بعد معاینه تحریکی ....من ۱ ساعت کلاس ورزش داشتم که ورزش کردم ...بعدش رفتم یکم‌پیاده روی و بعدش رفتم خونه و استراحت کردم فقط، چون درد داشتم....درد هام تقریبا هر ۱۰ دقیقه اینا بود ...
مامان آیهان🩵✨ مامان آیهان🩵✨ ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۱
من از ۳۵ هفته پکیج انلاین از یه ماما خریدم برای ورزش ها تکنیک ها
بهم گفته بود هر روز یک‌ساعت و نیم پیاده روی کنم و ورزش های لگنی انجام بدم
یک سری خوراکی ها بخورم و …
ولی من چون از مامانم دور بودم و مامانم قبل ۳۸ هفته نمیتونست بیاد پیشم ترسیدم دردم زودتر شروع بشه هیچکدوم از کارهایی که گفت رو تا ۳۷ هفته انجام ندادم
۳۷ هفته که شدم پیام دادم برای تکنیک های شروع درد شیاف گل مغربی و رابطه بدون جلوگیری و یک سری از دمنوش ها و… که بازم من ترسیدم و انجام ندادم🤦🏻‍♀️ کلی دعوام کرد که چرا هیچ ورزشی نکردم منم دیگه از اون موقع شروع کردم به پیاده روی کردن و یکم هم ورزش میکردم ولی خیلی کم تا شبی که صبحش مامانم قرار بود بیاد پیشم رابطه بدون جلوگیری داشتم
صبح بیدار شدم ناهار بذارم و برم فرودگاه دنبال مامانم که لکه دیدم برای اولین بار توی ۹ ماه بارداری( ۳۸ هفته و ۴ یا ۵ روز بودم)
از مامانم پرسیدم گفت احتمالا تا شب نی نی به دنیا میاد
منم کلی خوشحال بودم یه کوچولو هم دردای پریود نامنظم داشتم خلاصه شب شد و هیچ خبری نشد نه دردا زیاد شد نه لکه بینی بیشتر شد
در همون حد مونده بود همه چی
گفتم خب حالا شروع شده حتما فردا به دنیا میاد
مامان فاطمه نورا مامان فاطمه نورا ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
تو بارداریم خیلی پیاده روی داشتم خیلی زیاد چند روز هر دفعه پنج ساعتی پیاده روی میکردم با یه ماما آشنا شدم بهم ورزش داد با اینکه سی و شش هفته ورزش رو شروع کردم ولی خیلی مفید بود سی و هشت هفته معاینه شدم کاملا بسته بودم همون هفته بازم کلی پیاده روی کردم شیاف گل مغربی گذاشتم سی و نه هفته که شدم ماما گفت بیا معاینه تحریکی کنم رفتم مطب گفت دو سانتی برو پله پایین بالا شو بیست دقیقه بیا ببینم پیشرفت داری یا نه پله رفتم بعد چندتا ورزش داد انجام دادم همونجا تو مطبش باز معاینه کرد گفت سه چهار سانت شدی همینطوری ادامه بده برو خونه دردات خیلی شدید شد زنگ بزن من بیام باهم بریم بیمارستان ساعت پنج از مطبش اومدم بیرون ساعت هشت شب دردام پشت سر هم شدن خیلی شدید داشت گریم می‌گرفت رفتیم بیمارستان ماما خودم معاینه کرد گفت هشت سانتی رفتیم اتاق زایمان آمپول فشار زد و گفت دردت که گرفت زور بده بردم سرویس کمرم رو آب داغ می‌گرفت فول شدم همینطوری کنارم بود راهنمایی میکرد کیسه آبم رو خودش پاره کرد خیلی تهوع داشتم دائم حالم بهم میخورد می‌گفت حالت رو بد نکن زور بده و اینا خلاصه ساعت هشت رفتم ساعت ده زایمان کردم بخیه هم خوردم چون یبوست داشتم اگر یبوست نداشتم خیلی راحت تر بودم من خیلی راضی بودم ماما همراه خدا خیرش بده خیلی کمکم کرد