اه این عذاب وجدان چه کوفتیه آخه.
یاد شب زایمانم افتادم
شیرم خیلی کم بود، عصری خالم به هانا شیر داد و رفت.
همش فکر میکنم کم کاری کردم به بچه خوب شیر ندادم.
اصلا نمیتونست بخوابه.
یادم میفته قلبم هزار تیکه میشه.

من یاد این میفتم قلبم هزار تیکه میشه ...
شب بود من هیترو گفتم بزارم رو دو گرم شه بعد بزنم رو یک تو نگو شب خوابالود زدمش رو سه بجای یک اقا گذشت بیدار شدم دیدم پسرم چند روزش بود لپش قرمزززز نگام میکرد و دهنش خشک شده بود نفس تنگ الهی مادرش بمیره سریع بیدار شدم ارام بادش زدم شیر دادم بهش حالش جا اومد ...من دست تنها بودم ب شد خسته دارو تو بدنم مونده بود اصلا سر دسشوییم خوابم میبرد نابود بودم ...یادم میفته میخوام بمیرم

من نوک سینه نداشتم 🙃تمناهم ازبدنیااومدنش ان ای سیو بستری شد ۵روز بدون بچم اومدم خونه🥲بچه نبودتابخوره وشیرم بیاد شوهرم هی اصرارکه شیرخشک بده من قبول نمیکردم میگفتم بابا بچع بیاد فک بزنه شیرم میاد .ولی بچه اومد نوک سینه که نداشتم نمیتونست بخوره هیی گریه وجیغ میزد🥲🫠منم باسرنگ نوک سینمو میکشیدم که یکمیم دردداشت نوک سینم درمیومد زودمیزاشتم دهنش همچین باولع میخورد😊باورت نمیشهه ازدردبخیه هام بدنم دردمیکرداا اونقدردردداشتم چون تمنا۴کیلوبود بدنم کوفته شده بود انگار .بااونهمه دردی که داشتم ۱۰روز باسرنگ نوک سینم درمیاوردم بهش میدادم ‌همسرم میدید میگفت بابابزاربخرم من نمیزاشتم

مادر است دیگر 🫠
منم گاهی ی چیزای یادم میوفته میگم اونحور ک باید صدمو میذاشتم نذاشتم عذاب وجدان میگیرم
خودتو ناراحت نکن خدا ک نیستیم هممون اشتباه داریم البته اینی ک گفتی دست خودت نبوده خب بنظرم خودتو مقصر ندون تو بهترین مادر برا دخترتی شک نکن🥰

پسر منم شب اول از گشنگی نمیخوابید شیرم هنوز خوب نمیومد و کم بود
ولی راستش من بابتش عذاب وجدان ندارم
چون شاید همون شیر خشک ندادن باعث شد بتونم شیر خودمو بدم و خدارو شکر میکنم ۲ سال کامل شیرمو خورد

الان یاد دو سال پیش افتادی
بابا بیخیال
هر مادری بهترین ورژن خودشه

ای جانم عزیزم گذشته گذشته دیگه عذاب وجدان نداشته باش
ولی خداروشکر من سرهردوزایمانم شیرم خوب بود

منم بیچاره بچم تا صب گریه میکرد از گشنگی نمیذاشتن شیر خشک بدم بعدن قایمکی خریدم می‌خورد قشنگ میخابید