سلام دخترا امروز از ساعت ۱۱ تا الان سرپام .فامیل شوهر اومدن ریختن خونمون برا نهار نهار خودمم آماده بود .اونو خوردن بچه ها شون از اول نهار درست کردم براشون تا ساعت ۳ نهار کشیدم .اینقدر استرس دارم آخه قبلن لکه بینی داشتم دکتر استراحت داده بود .امروز خیلی سرپا بودم نافم تیر میکشه .بالاخره فهمیدن باردارم .نمیخاستم بگم .خودشون متوجه شدن کمی حسادت هم کردن .دعا کنید برام

صدقه بذار همین الان؛اسپند دود کن؛وسط کار کردنت یکم بشین رو صندلی

بچه هاشون مغزم خوردن .تمام فرشام شده انار و آب انار .شوهرم طفلک جارو زد .گفت بشین کاری نکن دیگه تا شب خودم بقیه رو انجام میدم

ای بابا خب قبول نکن مهمون یه بهونه ای بیار مثلا وقت دکتری ، خونه مامانی ، خریدی چیزی رو بهونه کن که نیان

گفتم شیاف روهم نشونشون دادم

بگودکتر بهم استراحت دادی از اولش هیچ کاری نمیکردی

منم خواهرشوهرم همیشه 12تا 12:30پیداش میشه
😂

سلام .آدم حسود زیاد هست ولی تو امیدت ب خدا باشه و بعدش اصلا همچین مهمونیای و نپذیر مگه الکیه .
تو بارداری باید استراحت کنی دفعه بعد خواستن بیان بگو خونه نیستم .

واااا چقدر بی ملاحظه
همسرت چیزی نگفته بود که نیان؟