از وقتی رفتیم توی هشت ماهگی ارغوان کلمه های جدید میگه و از مبل و میز میگیره بلند میشه کارای جدید یاد گرفته…
در عوضض عین چسب میچسبه به من
صبح که بیدار میشه همش غر میزنه و مثل قبل تو جاش بازی نمیکنه
لح‌بازی یاد گرفته
برای پوشک‌ کردن و لباس عوض کردن درگیری داریم🥲
خلاصه اینکه جای اینکه بهتر شه بدتر شد!

پسر منم دقیقا همینجوری شده 🥴پوشک عوض کردن مه نگو داستان داریم همش میخاد برگرده نمیزاره یا همش پاهاشو میبره بالا

😐از شانس امسال خونه دوتا پله بزرگ سمت دسشویی و اشپزخونه داره هرچقد درم ببندم حلما باز میاد بالشت گذاشتم بازم میره و میاد همش تو خونه صدای من بلنده یکم باهاش بازی میکنم تا میشینم اویزم میشه موقع خوابش ک نگو قبلا خوابش میومد گریه و نق و میخوابید الان از ۸نیم چرت باید بزنه ولی نق میزنه ولی نمیخوابه میبرم اتاق شیرش میدم باز بلند میشه دور میزنه نمیتونم یجایی برم شب درست بشینم

پسر منم همه این کارارو می‌کنه بجز حرف زدن

وای دقیقا دختر من صبح که بیدار میشه انقد جیغ میزنه ماما و موهامو میکشه مجبور میشم بیدارشم بعدازظهرم که اصلا نمیخوابم حسرت یه استراحت مونده به دلم همشم جیغغغغ میشکه سر درد دارم همیشه

دقیقا بزرگتر که میشن اذیت کردناشونم زیاد تر و بزرگ تر میشه ولی من راضیم فقط بچه هام مریض نشن سالم باشن همیشه دیگه از خدا چیز دیگه ای نمیخوام به زمانی میرسه دلتنگ اینروزامون میشیم

همه حرفات دوتا بدتر بزار روش وضعیت من بخدا هرچی دارم تو کابینتا درا قفل ی طبقه بالای راه پله که در گزاشتم نره هزچی میخوره میماله ب خودس فرش میره زیر مبل گیر مکنه میره تو اتاقش هرچی در کمد باز مکنه میریزه رو زمین تا میام ظرف بشورم میچسبه ب من موقع خواب انقد گریه که هلاک میشه. تازه غذا نمخوره دوتا دندونا ب امید خدا دارن ورم میکنن بدتر شده همش میگه بریم تو حیات بازی که هوا سرده هرکی بیاد خونم بره هلاک مکنه چرا رفت

وضعیت ما هم همینه🥴