در طول روز چقدر با همسرتون صحبت میکنین؟
مکالمتون چجوریه موضوعاتش چیه؟
دعواتونم میشه یا اکثرا اوکیه؟

من اصلا شوهرم صحبت نمیکنه باهام علتش هم اینکه من خسته شدم از بس ازش تعریف کردم
مدام دلش میخواد ازش تعریف کنم و از خودش بگه
همیشه داستان ها رو طوری تعریف میکنه انگار قهرمان ماجرا بوده و دلش میخواد من بگم وااای اگر تو نبودی من میمردم و نفس نمیتونستم بکشم تو چقدررررر خوووووبیییییییی
و جالبه ک جدیدا همینم اگر بگم توجهش جلب نمیشه!!!!
گاهی حس میکنم این حسش داری از جایی دیگه ارضا میشه !
میاد خونه مستقیم میره تو اینستا و ۶صبح میره ۱۲ شب میاد و ظهرم ک میاد یه ساعت ناهار و خواب و میره سریع
با خواهرش و مادرش در مورد تمام موضوعات خاله زنک حرف میزنه اما اگر همون موضوعات رو من بگم دعوامون میشه
اصلاااا در مورد من علایقم و هیچی من احساس کنجکاوی نداره فقط دلش میخواد من در موردش کنجکاو باشم عاشق باشم و فقط اون وسط باشه دورش بگردم !!!!!
و بی نهایت احساس کمبود عاطفی دارم و این باعث شده اگر هم زمانی بهم محبت کنه جوری به چشمم بیاد ک ازش تشکر کنم بابتش ! یا هر وقت میخوایم حرف بزنیم موضوعاتمون به غر زدن های من تشبیه بشه!

هم از خودتون بگین هم بدون لیبل چسبوندن به من راهکار بدین.


دنبال طلاق نیستم همسرم و من همو دوست داریم اما دچار اختلاف نظر شدیم بدون پیشنهاد طلاق راهکار بدینبا تشکر🤣

۱۵ پاسخ

عزیزم
مردها مثل ما زن ها به محبت نیاز ندارن
بلکه به اقتدار نیاز دارن
همسر شما هم از شما میخواد اقتدارشو حفظ کنی
میخواد بهش ثابت کنی که بهترین مرد دنیاست ،ستون خونتون هست
هی بهش بگو و این نیازش برطرف کن
اگه برطرف نکنی نیازش کس دیگه ای برطرف می‌کنه
حتی مادر و خواهرش

واقعا من خودم موندم یکی به من راهکار بده
شوهر من که اصلا حرف نمیزنه تا من حرف نزنم اینقد باهاش حرف زدم خیلی وقتا حس میکنم من یه دلقکم اصلا میاد خونه ام‌ کنجکاو این نیست باهام حرف بزنه همش تو اینیستاشه
منم زن پر شورو شادیم همیشه قبل اومدنش دوش میگیرم لباس خب میپوشم غذای خب خونه تمیز مثلا میگم فیلم ببینیم زورش میاد
تا من میرم تو گوشی الکی میگ‌ تو ب من‌توجه نداری

مردا جدیدا مثل هم شدن منم همین داستان دارم

فک کردم من نوشتم چقدمنی

یه 7.8 ساعتی که بیداره کلا صحبت میکنیم و فیلم میبینیم
راجب اتفاقای روزمره و....
نه اصلا همش شوخی...

من تایم کار همسرم از پنج صبح تا هشت شبه
اما وقتی میاد تمام تلاششو میکنه کمکم کنه و پسرمون رو بگیره
حواسش به منم خیلیه
از وقتی زایمان کردم حتی از قبل هم بیشتر مواظبمه ❤
حس میکنم من وقت نمیکنم براش وقت بزارم وگرنه از جانب اون همه چیز برای من و‌ پسرم اوکیه
گاهیم بحث داریم اما زود تموم میشه

ما اصلا حرف نمیزنیم تو خونه یا خابه یا تو گوشی صب هفت می‌ره غروب شش میاد یکم با گوشی و بچه ورمیرع میخابه ساعت ده بیدار میشه شام میخوریم باز با گوشی بازی می‌کنه دیگه میخابیم 🥴🥴

همسر منم رو مخمه یکم پیشم بحثمون شد جدیدا یاد گرفته به همه چی میگه صاحب مرده منم قاطی کردم پریدم بهش گفتم چیز خوبی نیس به همه چی اینو میگی
۶ صبح میره سرکار ۷ شب میاد کارش شرکتیه وقتی هم میاد ۵ دیقه با بچه بازی میکنه و میره تو گوشی همه چیو من میارم من جمع میکنم من میشورم تا یه ذره میخواد بچه نق بزنه میگه نمیای که نمیدونم چرا طولش میدی

ما قبلا خیلی حرف میزدیم باهم همش پیش هم بودیم
از زمانی ک‌دخترم بدنیا اومد یکم فاصله گرفتیم
شوهرم همش براخودش بود اخرشبا میومد پیشم فیلم میدیدیم و‌حرف میزدیم
الان ک پسرمم اومده کلا دیگه همو نمیشناسیم😅
گاهی ک میریم بیرون کار داریم تو‌ماشین حرف میزنیم
شوهرمم از من بیشتر حرف میزنه

خودتو برتر ببین نیاز نیس ازش تعریف کنی اصلا چه دلیلی داره بخای ازش تعریف کنی😐

تو کلاس های خانم کشوری شرکت کن که واقعا نتیجه میگیری عالیه

عزیزم به نظرم به یه مشاور خوب مراجعه کنید
یا خودت یه تحقیقی بکن
اینطوری ک تعریف میکنی من این برداشت رو کردم که ایشون اختلال شخصیتی خودشیفته دارن
اما خب قطعا که نمیشه اصلا اینجا تشخیص داد بعدم راهکار داد
برای همین بهتره به یه مشاور مراجعه کنید کمکتون میکنه

والا از 7صبح سرکار تا 11شب وقتی میاد یه شام میخوره وبعدم خواب خیلی کم چون اصلا فرصتی نیست در طول روزم فقط پیامکهای عاشقانه وابراز علاقه میکنیم بهم .گاهیم رنگ میزنم مثلا میگه بازاری ضعیف یا خوب ‌واینا

ببین محلش نده چند وقت
آنقدر بهش پربال دادی فاز رونالدو گرفتتش

قبل بچه هم همینطور بود ؟؟

سوال های مرتبط

مامان 💙Kaya💙 مامان 💙Kaya💙 ۵ ماهگی
دلم می‌خواد یه اتفاق قشنگ و باحال از بارداریم براتون تعریف کنم 😊
از همون اول که عضو گروه "گهواره" شدم، یه مامان دقیقا هم‌هفته خودم همیشه جواب سوالامو می‌داد. فقط هیچ‌وقت عکسی از هم ندیده بودیم و همدیگه رو نمی‌شناختیم.

رسید به روز زایمان… من بیمارستان بستری شدم، اونم تو گروه نوشت دو روزه داره درد می‌کشه. خلاصه من شب سزارین شدم، وقتی بردنم اتاق ریکاوری دیدم کنارم یه مامانه که تازه زایمان کرده. شروع کردیم حرف زدن و یهو فهمیدم همون مامانه‌ست که از اول بارداری باهم تو گروه چت می‌کردیم! 😅

جالب‌تر اینکه بچه‌هامون هر دو تو یه روز و تو یه بیمارستان دنیا اومدن، فقط با نیم ساعت اختلاف 😍 و هر دوتامونم پسر داریم 💙و مامان اولیم، اسم پسر اون مامان تارازه و اسم پسر من کایا.

از اون روز به بعد انگار سرنوشت ما رو به هم گره زده، چون هم خونه‌هامون نزدیکه، هم هی تو بازار و بیرون می‌بینیم همو. واقعا حس خاصیه وقتی می‌بینی یکی دقیقا هم‌قدم با تو مامان شده.
مامان آقا پسر🩵 مامان آقا پسر🩵 ۸ ماهگی
خانما میشه بگید اگر یه قضیه جدی ای بین شما و شوهرتون پیش بیاد، که ختم به جر و بحث بشه ، برای اینکه بچه ها از سر و صدا و ترس دچار استرس نشن چیکار میکنید؟فرض کنید عصبانیت هم از جانب شما باشه هم همسرتون و هیجکدومتون نمیتونید کنترلش کنید توی اون مورده خاص (منظورم بیشتر لفظی و دعواییه که صداتون میره بالا،حالا اگر یه درصد کسی فیزیکی هم براش پیش میاد بگه)
من بچم از وقتی توی شکمم بود، وقتی بحث میکردیم کلا نه خودشو سفت میکرد نه هیچی، تا یه مدت اصلا حرکت هاش رو حس نمیکردم
الانم که دنیا اومده ، وقتی ازین موقعیتا میشه فقط نگاه میکنه و حتی اگر درحال غر زدن باشه هیچی نمیگه و ساکت نگاه میکنه دلم براش میسوزه بچمو، نگرانم توی اتاق ببرمش مثلا، بعد اینقد بحثمون جدی شه صدا نشنویم و گریه کنه نفهمیم،، بنظرتون باید باز همینکارو کنم؟راه حلای دیگرون هم بگید لطفا..
من خودم بچگی خوبی نداشتم توی این مورد و رعایت نمیکردن، بشدت آدم استرسی ای شدم دلم نمیخواد پسرم اینطوری شه، اما از دعوا هم نمیشه اجتناب کرد، دنبال راه حلم آسیب کمتر داشته باشه
مامان رایان مامان رایان ۴ ماهگی
✅ چطور با کودک به خرید راحت بریم؟!

۱. هیچ وقت فرزندتون رو گرسنه به فروشگاه نبرین.
برای اینکه کودک هر خوراکی رو که ببینه از شما میخواد تا براش بخرید.چون گرسنس..

۲. قبل از رفتن,,هدف از فروشگاه رفتن رو براش توضیح بدین...مثال: امروز قراره با کمک هم برای خونمون چیزهایی که لازم داریم را بگیریم...

۳.در فروشگاه کودک رو درگیر خرید کنین.
«روش مشارکت در خرید»: برای مثال؛ خرید چند قلم از وسایل مورد نیازتون رو به عهده ی کودک بذارین
مثلا بگین «انتخاب ماکارونی شکل دار به عهده تو». با این کار، او مشغول می‌شه و یکسره بهانه‌گیری نمیکنه که این و اون رو برای من بخر، و احساس مسئولیت‌پذیری درِ او رشد می‌کنه.

۴.بر اساس لیست خرید کنید تا کودک بتونه به مفهوم میزان مصرف پی ببره.

۵.اگر کودک وسیله خاصی نیاز داره بهش بگین هرجا دیدی به من خبر بده تا متوجه بشه شما برای خریدش ارزش و اهمیت قائلین.

۶.سعی کنین یکی از خریدهای کودک رو هنگام ورود به فروشگاه بردارین و یکی دوتا رو هم برای آخر کار بذارین, چون اصولا بچه ها زمانیکه خاطرشون جمع میشه که خریدشون انجام شده، دوست دارن به خونه برگردن و اگر شما هنوز خریدتون تموم نشده باشه دچار دردسر میشین

۷.براش پول تو جبیبی یا درآمد در نظر بگیرین و اگر در فروشگاه به کالایی اصرار کرد نهایتا بگین از پول توجیبی خودت میتونی خرید کنی...


➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖