سلام ی زمان دلم میخواس پسرم زودتر بزرگ‌شه بره کلاس اول اما الان ن باورم نمیشه پسر کوچولوی من سال بعد میره اول انگار همین دیروز بود گذاشتنش تو بغلم کاش بیشتر قدر اون لحظه ها رو میدونستم زیاد عصبانی میشدم از دستش کاش بیشتر خودمو کنترل میکردم 😭ولی واقعا دستم‌خودم‌نبود کاش بتونم تو این یکی بچه ارومتر رفتار کنم عصبانی نشم یوقتایی بود ک تازه دنیا اومده بود با خودم میگفتم میشه بوسم کنه میشه بغلم کنه یعنی الان میاد صورتمو بوس میکنه میگه خوشگلم عاشقتم صورتتو دوس دارم تو چقد خوشگلی🥹 همیشه میخواستم زود بزرگ شه راحت شم الان میترسم بزرگ شه ازم دور شه تو این دوران زیاد اخساساتی میشم

واقعا خیلی نکته خوبی بود قدر لحظه هامونو بدونیم من بچه قبلمو ک باردار بودم بعد زایمان همش دلتنگ لگداش میشدم دلتنگ بودنش اینک تووجودم بود همش میگفتم ینی می‌شه یبار دگ اون لحظه هارو حس کنم الان داره لگد میزنه ذوق میکنم واقعا لذت میبرم ولی گاهی هم خسته میشم میگم زود بگذره بغلش کنم کاش میشد هفته اخر میبودم ولی بعضی وقتا میگم ن همین ک تو شکممه خوبه بدنیا بیاد سخته خخخ خلاصه خوبه ادم قدر لحظه هارو بدونه ی روزی دلتنگ این روزا میشیم و میگیم کاش برمیگشتیم ب این دوران

دقیقا منم همینم دخترم سال بعد میره مدرسه اصلا باورم نمیشه انگار همین دیروز بود بدنیا اوردمش

منم سال دیگه میره کلاس اول،خیلی وقتاعذاب وجدان میگیرم میگم مامان خوبی واسش نبودم،چراعصبانی میشم سرش