۱۲ پاسخ

من فقط ظهرا از ساعت 2تا 5 تنها میشیم چون دخترم معمولا خوابه

نگران نباش وضع همه همینه با این وروجکا

من روژا رو الان میخوابونم همسرم ساعت ده اینا میاد تا دوازده فیلم می‌بینیم شام میخوریم
حرف می‌زنیم میوه یا دمنوش میخوریم خسته نباشیم تا یک هم بیداریم حرف می‌زنیم

پسرمن تا ببینه همو بغل میکنیم چنان میاد محکم خودشو میندازه رومون ک. نگم انقد حرصش میاد یبار محکم انداخت دماغ شوهرم پرخون شد موقع های ک خوابه میشینم بی سرو صدا چای میخوریم حرف میزنیم

دختر من در کابینتا و کشو هارو باز میکنه هرچی توش دارم و میریزه دور خودش و بازی میکنه و کار به کار ما نداره زیاد😂 پسرمم که با اسباب بازی هاش سرگرمه یا نقاشی میکشه یا فیلم میبینه
کلا زیادی مستقل شدن😂

فقط چشمم به ساعته اونم تکون نمیخوره یه عالمه با دخترم بازی کردم خسته شدم نگاه میکنم تازه نیم ساعت گذشته

قمبل خان😂😂🙊

وضع ما هم همینه

هیچی میریم تو گوشی تفریح درست حسابی ام نداریم فیلم و سریالم که هیچ انگار فقط میگذره خستم الانم پریودم حوصلمم سررفته بددددد

همینه وضعیتمون
فقط انقدر همسرم مشغوله ما حتی بیرون هم نمی تونیم بریم
تفریحون فیلم دیدنه البته بعد خوابیدن حاج خانم چون بیدار باشه همش گوشی رو ازمون می گیره

والا کاراخونه تمومی ندارن، من بیشتراشپزخونم، وقنی هم میام کنارهمسرم بشینم نمیزاره، اونم باید وسطمون باش دختربزرگم دارم خانوادگی بازی زیادمیکنیم تلویزیون هم تعطیل

فیلم میریزیم نگاه میکنیم
تابستون خیلی خوبه نه ویروسی نه ترس از مریضی

سوال های مرتبط

مامان بردیا مامان بردیا ۱ سالگی
خیلی ناراحتم بیاین یکم راجب بچه هامون حرف بزنیم......بردیا خیلی پرخاشگر شده برای گوشی خیلی گریه می‌کنه با این حال ک اصلا گوشی دستش نمیدیم.... تلویزیونم فقط تبلیغات نگا می‌کنه چند شبه حالا دقیقا یادم نمیاد چند روزه ولی میام بخوابونمش خواب ک می‌ره یهو یه جیغی میزنه بیدار نمیشه باز خوابشو ادامه میده یا نصفه شب تو خواب خیلی نگرانم نمی‌دونم آیا از چیزی ترسیده یا اینکه از تلویزیونه آخه یه پستی تو اینستا دیدم می‌گفت بچه ای ک تلویزیون ببینه حتی برای ده دقیقه اینجوری میشه همین عادتارو رو داره خیلی زود اعصبی میشه میخواد فقط حرف خودش باشه یه کار خطر ناکم ک می‌کنه میخواد بهش نه نگیم با این حال ک زیاد میبرمش بیرون ک بچه بیرون بازی کنه تلویزیون نبینه گوشی یادش نباشه انرژیشو بیرون تخلیه کنه اما فایده نداشت الان دوهفته اینا میشه ک خیلی هوا سرد شده اصلا نمیتونم پیاده ببرمش اکثر یا ماشین میریم نمی‌دونم واقعا از چیه چیکار کنم بچه های شما چجورین
مامان علی اصغر مامان علی اصغر ۲ سالگی
پسرم می‌ره کوچه. فوتبال بازی میکنن یعنی کوچه ما هفت هشت نفر پسر هستن سه نفرم از اون یکی کوچه میان بازی در واقع من دوست ندارم پسرم با اونایی که از کوچه دیگه میان بازی کنه اونا ده یازده سالشونه پسرم تازه رفته نه سالگی هر چقدرم میگم نرو با اونا بازی نکن میگه میرم باباشم میگه تو گیر نده گیرمیدی بچه بدتر می‌کنه خودشم چیزی نمیگه منم دیروز قهر کردم گفتم اگه این بچه بچه ی منه باید حرف منو گوش کنه اگه نه منم میرم خونه بابام شوهرم پسرم و دعوا کرد گفت دیگه نرو منم نمیزاشت برم خلاصه سرشون گرم شد رفتم خونه ابجیم بعدا با داداشم اینا برم خونه بابام مامانم هم خونه داداشم بود رفتم اونجا برعکس همه فهمیدن دعوام کردن گفتن ما خونه نمیزاریمت😂بچه تو ول کردی بلاخره بچه باید بازی کنه حالا شما جای من چیکار میکنید یعنی من حساسم روبچه ام با هاشون قهر بودم دیروز تولدمم بود شب زود خوابیدم دیدم در گوش هم پیچ پیچ میکنن نگو همسرم به پسرم میگه به خاله اینا زنگ بزن بیان کیک اینا خریده بودن که منو خر کنن