وااای میگفتم دخترم ارومه خانومه از وقتی ک داداشش بدنیا اومده روانیم کرده همه جیو میخواد داداششو نمیزاره بغلم باشه یا دست میکنه تو چشمشه یا پا میزاره رو دستش یا میخواد بیدارش کنه دوسالشه نمیفهمه بش بگم نکن یعنی دوهفته س قشنگ من دارم روانی میشم هرچند ک من بچه رو زیاد بغل نمیگیرم اینقدر براش اهمیت میزارم کلی چیز دیروز براش خریدم دوسالشه همش منوباباش به اون اهمیت میدیم ولی حسادت پنهان داره دارم ک س خ و ل میشم از دستشون

به این توجه کن اینکه تو دوباره بچه دار بشی تصمیم اون نبوده
تو جایگاه اون رو به عنوان تک فرزند و راس توجه گرفتی ازش
حتی تو نگاه بچه دوم کنی باز حسادت میکنه

۲سه ماه باید بگذره تا عادت کنه.پسرم من دقیقا سه ماه قصد کشتن دخترمو داشت همش وسیله پرت میکرد واسش

دخترم ۵سالشه ویونم کرده این ی هفته چ برسه اونک کوچیکتره

طبیعیه دخترداداشم ۳سالشه من پسرمومیارم خونه ی مامانم قطره میدم میادمیگه من مریضمم شکمم دردمیکنه یاشیرخشک میخواد.بایدبه زبون بگیریش وهی باهاش حرف بزنی بهش توضیح بدی بعدمثلابگوبیاواسه داداشس شیردرست کنیم یامثلاتوام عروسکتوبیارقطره بدیم‌واینایکم بهترمیشه

چن سالشه دخترت
دختر منم ۲ سال و ۲ ماهشه خدا بخیر کنه وقتی نینی بیاد قراره چه روزایی رو سپری کنیم

کلا جلوش بچش رو بغل نکن یمدت شوهرت کمک کنه فکر کنم بهتر بشه مثلا ببرتش بیرون تا برگرده تو به نینی رسیدگی کن بعدم که اومد باز نزدیک نینی نرید هرموقع لازم شد بری شوهرت بچه رو سرگرم کنه ببره اتاقش

حسودی میکنه اندفعه خواستی یه کاری کنی بچه اونم کمک بخواه بگو هوای داداش داشته باش بیا باهم اینطوری کنیم اونطوری کنیم

عین من خواهر یک بچه سه ساله دارم کارای بچه تورو میکنه روانی شدم