پشت پرده فضای گهواره ❌

بعد از اینکه این صفحه به من واگذاری شد ۴ ماه رفتم دنبال بهتر کردن دانش و معلوماتم تو زمینه پرورش کودک که علیرغم سن کمم بتونم مفید باشم ولی تازه فهمیدم چقدر صبر و حوصله میخواد تو فضای گهواره بدون منت و چشمداشت و حتی انتظار احترام به فعالیت ادامه داد

پشت پرده اینه که اینجا انگشت شمارن مادرهایی که واقعا به فکر بچه هاشون باشن اینو جدی میگم
انگشت شمارن مادرهایی که بچه هاشون رو واقعا دوست داشته باشن
خیلی از مادرها که بهم پیام میدادن میگفتن که آره مدتی از گهواره فاصله گرفتیم و …اون موقع ها متوجه نمیشدم چرا باید از گهواره فاصله بگیرن تا حالشون بهتر شه ولی الان تازه متوجه میشم که چقدر فضای سمی حاکمه
شاید استفاده از واژه سطحی اصلا مناسب نباشه ولی در خور این فضاست
کسایی که میان به خاطر تلاش های من تو زمینه پرورش کودک اونم وقتی اینجا به هیچکس بی اخترامی نکردم صحبت های ناشایستی باهام میکنن
واقعا ناامیدم کردن از هرچی فعالیت تو این زمینست

فقط فهمیدم بعد این همه سال دیگه نمیتونم به فعالیت تو این زمینه ادامه بدم و قطعا باید حرفه کاریم رو عوض کنم

دوستان خوبم داخل پیوی میتونید حرف بزنید و من بعضا پیام هاتون رو میبینم ولی فعالیتی دیگه قرار نیست صورت بگیره 🤍

تا الان هم راجع به همه مباحث صحبت کردم و حرف زدم امیدوارم روزی برسه که این مطالب مهم برای هیچ مادری اولویت آخر نباشه

۳ پاسخ

اگر شما با وجود فضای گهواره تصمیم به ترک زمینه کاریتون گرفتید خیلی کار خوبی کردید همین دقیقا نشون میده شماهم بسیار ادم سطحی هستید وگرنه یه روانشناس یا پژوهشگر حوزه کودک مبنای فعالیت خودش رو یه اپلیکیشن قرار نمیده
عذر میخوام ولی این تاپیک شما خیلی شک برانگیز و اصلا از یه روانشناس برنمیاد

چرا عزیزم؟ چی شده؟

کسی ک چیزی نگفته

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد ۳ سالگی
مامانا سلام. دلم برای گهواره تنگ شده بود گفتم یه عرض سلامی کنم. چطورید؟ خوبید همگی؟ چه خبرا؟؟
از فردا باید برگردیم به تنظیمات کارخونه. من که اصلا آمادگیشو ندارم دوباره هرروز درگیر بهانه گیری های بچه باشم. پسرم دائم دست آدم رو میگیره و بلند می‌کنه و یه چیزی میخواد. جدیدا هم اگه چیزی بهش ندیدم پاشو می‌زنه زمین یا گریه میکنه یا ما رو میزنه. این رفتارش خیلی زیاد شده. جایی هم که میریم با دختر خواهرشوهرم نمی‌سازه و هی میره سراغش یه انگولکی میکنه و اونم صداش درمیاد.
خلاصه اصلا حوصله این کاراشو ندارم و دیگه نمیدونم چطور میشه این موضوع رو حل کرد. شما هیچوقت با مشاور یا روانشناس مشورت کردین؟ من قبلا که صحبت کردم میگفت وقتی بچه به حرف بیاد این رفتاراش کم میشه و می‌گفت باید باهاش بازی کنی و زیاد باهاش حرف بزنی.
توی این ایام ماه رمضون و تعطیلات خیلیی کم باهاش بازی کردم شاید به خاطر اون باشه. نمیدونم!
چقدر وقتی کوچیک بودن راحت‌تر بود. حداقل دوسه بار تو روز می‌خوابیدن یه نفسی می‌کشیدیم.
خلاصه بهتون بگم که نمیدونم چطوری باید سختی بچه داری رو کم کرد. واقعا هر روزش پر از چالش های فراوونه.
مامان جوجه مامان جوجه ۳ سالگی
سلام
روی صحبتم با مادرهای مشهدی هست
بارها خواستم پیام بذارم که فرصت نمی‌شد
عاجزانه ازتون میخوام که اگر تصمیم دارید پسرهاتون رو ختنه کنید به هیچ وجه این فرشته ها رو قربانیِ دستِ جلادی به نام « دکتر ناصری » نکنید
در تمام این دوسالِ پسرم ، روزی نبوده که نفرینش نکنم
اولین پیام من بین سوال هام راجع به ختنه پسرم هست
اونو بخونید
اصلا تصمیم نداشتم بچمو ختنه کنم
توی همون پیام توضیحات کامل دادم و نیازی به تکرار نیست
خیر سرش بچمو معاینه کرد اولش
من به عنوان مادر چند تا سوال پرسیدم
اینقدر زشت و نامحترمانه جواب داد که الان خودمو سرزنش میکنم چرا همونجا بچمو برنداشتم و اونجا رو ترک نکردم
بعدش در کمال بی‌احترامی گفت این خانم (یعنی من) اینجا باشه من بچشو ختنه نمی‌کنم
در نهایت هم با وجود معاینه قبل از ختنه برای پسرم حلقه کوچیک انداخت و متاسفانه ظاهرش مشکل دار شده و بعدها که به دکتر متخصص نشون دادم گفت بزرگتر شد باید با لیزر‌ دوباره ختنه بشه
تازه این فقط ظاهرش هست و اگر در آینده توی روابط خصوصیش به مشکل بربخوره چی
لطفا دفاعِ بی‌جهت ازش نکنید و نگید برای همه خوب بوده و حالا شانس شما اینجوری شده
قصور پزشکی حتی در قبال حتی یک انسان چیزی نیست که بشه راحت ازش گذشت کمااینکه توی همین گهواره کم ندیدم مادرهایی که اطلاع دادن بچه های اونا رو هم ناقص کرده
به خودش پیام دادم و نفرینش کردم
بهش گفتم تا زنده ام تلاش میکنم حتی یک بچه رو از دست بی‌سوادی تو نجات بدم
خواستم ازش شکایت کنم اما توی کشور ما شکایت های پزشکی راه به جایی نخواهد برد
بهش گفتم کاش بجای اینکه تمرکزت رو گذاشتی روی مسائل سیاسی و مُدام پروفایل عوض می‌کنی از سیاست میگی ، تمرکزت رو میذاشتی روی حرفه ات تا بچه ها رو ناقص نکنی
مامان مهراد مامان مهراد ۳ سالگی
سلام و صبحتون بخیر مامانا
داشتم چای صبحم رو میخوردم که حس کردم باید یه چیزی توی گهواره بگم، راستش اینجا یکم جای تجربه‌های واقعی خالیه. یک سری انگار میان که موفقیتهاشون رو به نمایش بذارن. اینکه دو روزه از پوشک گرفتن، فلان غذا رو پختن، فلان شیرینی و ... از اون طرفم یک سری همش دارن ناله از خانواده شوهر‌میکنند. فکر کنم یادمون رفته اینجا برای چی بوده، برای گفتن از تجربه‌هامون در مورد بچه‌داری و سوال و مشورت و همدردی و ...
گاهی ممکنه حرفهای دیگه هم گفته بشه ولی اصل موضوع بچه‌هان. میدونم خیلی ها درگیر پروسه از پوشک گرفتن بچه‌هاشون هستن، واقعا سخته. من اگه میام از جیش کردن یا نکردن پسرم میگم چون میخوام بدونید این پروسه اینطوریه، هیچ چیز راحتی نیست حداقل برای خیلی‌ها راحت نیست. وقتی ازش حرف میزنم میبینم مشکل خیلیهاست و طبیعیه و من تنها نیستم.
خود من بعد یه هفته میخواستم بذارم از خونه برم! با اینکه پسرم نسبتا خوب راه افتاد.
جای گفتن از این تجربه‌های واقعی توی گهواره خالیه، قرار نیست اینجا بیایم اینجا و فقط پز بچه‌ی حرف گوش کن و تربیت درستمون رو بدیم.
من دو روز پیش یه وویس گوش میدادم از یه دکتر که میگفت باید قبول کنیم زور بچه‌ها از ما بیشتره. واقعنم راست میگه، اگه بچه نخواد برای دستشویی کردن با شما همکاری کنه هرچقدرم اصرار کنید بیفایده ست و این تقصیر من و شما نیست.
تربیت بچه واقعا سخته، واقعا زمانبر و انرژی بره. بیاید همش به جای گفتن از اینکه چی پختم و خریدم و بردم و خوردم، یکمم از مشکلات واقعیمون بگیم که بتونیم با همدیگه همدردی کنیم.