۳ پاسخ

از صب هر آزاری بده تحمل میکنم ولی شب دیگه نمیکشم
اما بازم اون لحظه باید خودمو کنترل میکردم بچه س نمیفهمه
من که میفهمم نباید بزنمش

عزیز دلم ناراحت نباش ما انسانیم همیشه همه چیز نمیتونه تحت کنترل ما و قشنگ باشه دخترت کوچلوه زود فراموش می‌کنه سعی کنه چند ساعتی تو روز برا خودت باشی از بچه ها فاصله بگیر تا یکم سطح انرژیت بیاد بالا گاهی اوقات خستگی مامان آنقدر زیاد میشه که از لحاظ روانی و روحی هم مشوش میشیم

عزیزم الکی عذاب وجدان نگیر.
همه مشکل دارن همه هم گاهی ناخواسته و از روی خشم بچه رو میزنن ولی بعدش کلی پشیمون میشن
منم امشب دخترم کلی نق زد و جیغ کشید
بعد اومد زن تو صورتم و چشم
دست خودم نبود محکم زدم رو دستش
انقد گریه کرد تا خوابش برد🥲
منم داغون شدم
طاقت بیار

سوال های مرتبط

مامان پناه مامان پناه ۱ سالگی
همه میگن بچه رو کمتر از دوسال از شیر نگیر ولی به نظرم نمیشه یه نسخه رو برای همه پیچید
دختر من به شدت وابسته ی شیر بود ،توی طول رور کلا من همش یه سره داشتم شیر میدادم و بهم آویزون بود حتی سر سفره هم من غذا میخوردم دخترم رو پام داشت شیر میخورد،شبا هم که قشنگ 10 بار بیشتر بیدار میشد شیر میخورد حتی اگر سیرش میکردم و کلی به زور و بازی بهش غذا میدادم باید مثل پستونک تو دهنش بود،نگین چرا شیر شبو قطع نکردی چون من تمااام سعی خودمو کردم ولی نشد که نشد و برای دختر من تعریف نشده بود که صبحا میشه شیر بخوره و شبا شیر نمیتونه بخوره و اینکه کلا دخترم بدون شیر نمیخوابید یعنی کلا با سینه خوابش میبرد وشیر شب باعث خرابی دندونش داشت میشد و روی دندنش لکه افتاده ..
غذا هم یا کلا نمیخورد یا کم میخورد چون شکمش رو با شیر سیر میکرد و کلا بعد از یکسال و نیم وزنش به 9 کیلو هم نمیرسه😑😢
و اینکه من یکسال و هشت ماه بود آرزوی خوااااب داشتم و چون خودش شبا تا صبح شیر میخورد خواب آرومی نداشت و میگن بچه تو خواب رشد میکنه ولی حتی یک ساعت خواب عمیق نداشت😑
خلاصه دوست داشتم تا دوسالگی بهش شیر بدم ولی درحقش لطف که نمیکردم هیچ،باعث ظلم بهش داشتم میشدم چون بعد از یکسالگی هم اولویت با غذا هست نه شیر مادر
خلاصه یکسال و هشت ماه کامل شیر خورد و تصمیم بر این شد که اول یکسال و نه ماه ازش شیرو بگیرم و تماااام
و پنجشنبه صبح چسب زخم زدم روی سینم و یه تیکه از موهام رو چیدم و زیر چسب زخم وصل کردم و گفتم اوف شده ،شب اول خیلی گریه کرد ولی بعدش کم کم باهاش کنار اومد،الانم شبا یه بار بیدار میشه آب میخوره و میخوابه
با امروز شش روز هست شیرو قطع کردم و به شدت از کاری که کردم راضی هستم و بی نهایت از تصمیمم خوشحالم😍
مامان محیاو محمد مامان محیاو محمد ۱ سالگی
من دیگه چطور خوابم ببره؟؟
مارو زمین میخوابیم بچه هام دو طرفم میخوابن . در اتاقمونم وقتی بخوای ببندی وباز کنی صدای بلندی میده و از خواب میپرونه آدمو . تا ساعت یک هم بیدار بودم دختر سه سالم پیشم بود پتو کشیدم روش . یکم پیش پسرم گریه کرد شیر دادم و تو خوابو بیداری بودم خونه هم تارییییک ،یهو در اتاق باصدای محکم باز شد ، نگاه مردم شوهرم تو رختخوابش بود،فک کردم پدرشوهره که درو باز کرد یهو از تاریکی که دخترم اومد سمتم .... من مث سگ ترسیدماااا . شوهرمم همون لحظه گفت می درو باز کردد ؟ اگه نگفته بود من فک میکردم خودم خواب میبینم .
به دخترم گفتم کجا بودی میگه من اینجام پیش خواب بودم گفتم خو تازه از بیرون اومدی ؟میکه نمیدونم . این از تاریکی میترسه تنهاچکارمیکرد ای خدا . الانم گذاشتم به لینکه تو خواب راه میره،ولی کی بعداز رفتنش در رو کامل بسته ؟دارم دیوونه میشم .همون لحظه بلند شدم لامپو روشن کردم تو حال نگاه کردم، صدای خروپف مادرشوهر میومد یعنی بیدار نبوده . الان کی صبح بشه من ازشون بپرسم که اومده پیششون یانه

ببخشید کیبوردم ایموجی نداره
مامان الین مامان الین ۲ سالگی
خانوما خوبین ؟
من یه مشکلی برام پیش اومده اونم اینکه ۳ روزه دارم بچم رو از شیر
میگیرم . روز اول بچم بعد از ظهر میخوابید نخوابید تا ۱۰ شی بهش شیر دادم خوابید تا صبح روز دوم که دیروز باشه تایپک قبیلیم هست با اعصاب خوردی بچه م رو خوابوندم و شب شیر دادم باز خوب خوابید تا امروز صبح که تا الان باهاش بازی کردم و اینا تو حیاط بودیم ما نرده نداریم خونمونم دو طبقه اس و خیلی خطرناکه بچه هم که نمی‌فهمه یه سره میرفت اونور و هرکاری میکردم نمی‌اومد خونه منم بزور برداشتم آوردمش خونه انقد گریه کرد منم مخم نکشید سرش داد کشیدم بعد اومد تو بغلم خوابش برد . الان موندم با این اعصابی که دارم این قطع شیردهی رو ادامه بدم یا ول کنم باز بخوره تا اعصابم آروم بشه ؟
متاسفانه خیلی آدم عصبی هستم و دلم برا بچه ام میسوزه که گبر من افتاده کاش یه مادر آروم و خوش اخلاق داشت🥲
میگفتم تا یه هفته همینجوری از صبح تا شب شیر نمیدم و فقط شبا میدم تا اونم قطع کنم که واقعا اعصابم نمی‌کشه موندم تو دوراهی