یه موضوعی شمام تجربتون بگین 🥹
بچه ی من کلا هیچ هم بازی نداره
بعد من هیچوقت تا حالا یه اخمم به بچم نکردم بعد همش به این فکرمیکنم وقتی.تو موقعیت با بچها بازی کنه دعوا کنن بزننش من از غصه میمیرم که🥲ی

یعنی متنفرم از بچه هایی که دست به زدن دارن پسر خالم 2 ماه از پسر من بزرگ تره یه روز رفتم خونه زن داییم اونام بودن برا خالم هی میگفت چقدر ایلیا آرومه خوب میشینه تا بعد از هی تکرار می کرد آخر سر گفتم کمیل 3 بار پسرمو زده بخاطره همین از بغلم بيرون نمیاد دلم میخواست بزنمش

چقد دختر داشتن خوبه واقعا پسرا که انقد میرن رو اعصابت مگه میتونی دعوا نکنی الان انقد نق نق کرد بالاخره خوابید یعنی از بس حرص خوردم تن و بدنم رو رعشه س با اینکه باهاش بازی میکنم وقت میگذرونم بازم همش دهنش بازه موندم دیگه واقعا از غرغراش

دختر منم زیاد کسی رو نمیبینه ولی هروقت بچه های دیگه رو میبینه بوسشون میکنه 🤦🏻‍♀️و من بخاطر مریضی اینا دوس ندارم این قضیه رو
ولی هم اسباب بازیاشونو میگیره هم اسباب بازیاشو به کسی نمیده 😑
کسیم اذیتش کنه هولش میده 😅

دختر منم همینه😬
خیلی خوبه ها .همه میمیرن براش ولی وقتی ی بچه کوچیک مثل خودش میبینه نمیدونم چرا همش میپره بهش 😂😅 نمیدونم چ جوری دیگه بهش بفهمونم

ببرش خانه بازی تا کم کم تعامل رو یاد بگیره
دلت بزرگ کن بچه لازمه گاهی وقتا شکست و حسای منفی هم تجربه کنه

خب بهترین روش یه بچه دیگه بیاری بشه هم بازیش🤣🤣🤣

بزرگتر شد یادش بده😂

وای تورو خدا نخاه که بچت اژ خودش دفاع کنه زدن یاد بگیره من پسرم زدن یاد گرفته ماهم نه اخم میکنیم نعکاری ولی یه مدته پسرم میزنه بچهارو مارو هرکسی گیرش بیاد کافیه یکم عصبی بشه الان سه روزه فهمیدم وقتی عصبیه میزنه مثلا همش زیر کلید برق گریع میکنه که بغلم کن کلید خاموش روشن کنم یا مثلا امروز داشتم کوکو درست میکردم دستم کثیف بود زیر گاز نشسته بود گریع گریه که اشاره میکرد بلندم کن ببینم کارم تموم شد دستمو شستم بغلش کردم ببینه تا بغل کردم شروع کرد زدن من هرچب میگم نازی کن زشته مامان کار بدیه ولی خب متوجه نمیشه که بکی دوبار دستاشو گرفتم مشغولش کرد با بازی ولی فهمید دارم گولش میزنم به زور دستشو کشید دوباره میزد منو من از خانوادم چوب نخوردم که از این بچه میخورم

یکم بزرگتر شه خرابکاری ها ببشتر میشه محاله که یک مادر کم نیاره ودعوا نکنه

دختر منم تو جمع خیلی مظلومه نسبت به بقیع بچه ها اصلا دست بزن نداره
یا عروسکی و ازش میگیرن گریه نمیکنه دیگ بیخیال اون عروسک میشه
ولی من آن خونه باهاش تمرین میکنم
مثلا الکی میزنم به شونش( آروم) بعد بهش میگم بگو نه تو حق نداری من و بزنی
اونم میگه نه
یا عروسک شو ازش میگیرم میگم عروسک خودتو باید خودت از کسی بگیری بعد میاد سعی می‌کنه ازم بگیره