سلام از طرف یه مامان اولی خسته و کوفته هم از نظر جسمی هم روحی😮‍💨
پریناز از حدود ۴ ماهگی همش چسبیده به من از صبح تا شب
یا یه دستی کارامو میکنم یا با آغوشی همیشه وصله به من
وسواس تمیزی خونه هم هنوز نتونستم بزارم کنار باید همیشه خونه دسته گل باشه😊
از همون اول بغل هییییچکس نمیرفت الان حدود یک ماهه دیگه بغل باباش هم نمیره قبلاا شبا که باباش میومد پریناز می‌گرفت من به کارام می‌رسیدم
خیلی خسته ام خیلی بدنم حسابی کم آورده🥴
خیلی وقتا شبا از شدت عصبانیت و خستگی نمیتونم شام بخورم😔
دستشویی و حمام های هول هولکی و ............😑
اماااااا ته همه این حرفا وقتی نگاه این جوجه میکنم دلم برای وجودش ضعف می‌ره هنوز باورم نمیشه که این همون نی نی هست که ۹ ماه تو شکمم بود👶
یاد روز زایمانم که میرفتم اشک تو چشام جمع میشه وقتی تو اوج درد با یه لباس صورتی آوردنش و گزاشتم کنار دستم🥹
میخواستم بگم هممون خسته ایم و یه مواقعی کم میاریم دلیل نمیشه چون مادریم از بتن و فولاد باشیم اما این دوران با همه سختی هاش میگذره و بچه هامون زود قد میکشن
امیدوارم همه ما مادرا خوشبختی شونا ببینیم🥰

سلام چقدر درکتون کردم... واقعا سخته مخصوصا وقتی مامان اولی باشی و البته شرایط جامعه هم روز به روز بدتر باشه و تو نگران آینده کوچولوت هم باشی....

من الهی شکر وسواس ندارم
چون نمیرسم که بخوام داشته باشم
همه وقت و انرژی و همه چیم صرف فرشته کوچولوم میشه
بازم انرژی و وقت کم میارم
ولی بازم یه خندش واسم کافیه ❤️🥹😁💖

منم الان مثل توام دیروز انقد‌داغون بودم فقط گریه کردم

عزیزم
ممنون واقعا قشنگ بود😘😘😘🙏🙏🙏

من عاشق وابستگی بچه ها هستم میشه بگی چکار کردی ک وابسته ات شده

وسواس رو بذار کنار فقط آسیب میبینی

چقد شرایطتت مثل منه قشنگ اشک ریختم الان از خستگی😢😭