دارم دیوونه ازصب ساعت۵جیغ گریه خسته شدم نمیدونم دیگه چیکارکنم استخونام دارن تیرمیکشن چشام کور میشن ازوقتی به دنیااومده من یه شب خواب راحت ندارم نمیدونم چه بلایی بودسرخودم اوردم نونم کم بود ابم کم بود بچه مبخواسم چبکار حس میکنم دیگه دارم افسرده میشم جیغ میزنه گوشت تنم میریزه اعصاب نمونده برام

من دیشب بدترین شب زندگبمو گذروندم تو بغدم بود زارررر میزدم😭😭😭

ببین بی علت گریه نمیکنه یا شیرت کمه و سیر نمیشه یا جاییش درد داره
کولیک نداره؟
من تا ۲ ماهگی شبا باید راه میرفتم تا بخوابه همین که میشستم بیدار میشد و گریه دیگه بچه داری همینه صبوری کن روزای شیرینشم میبینی

عزیزمم سخته میدونم منکه مادرم برای بچه کمکم کرد دوهفته اولو بقیه هم دورم بودن درد بعد عمل و شقاق سینه و دیر اومدن شیرم بچه ای که باید تند تند شیر میدادی با همون وضع واقعا دیوونم کرده بود هر روز گریه میکردم ولی دیگه بعد دوسه هفته خودم همه کارارو کردم رفتم خونه خودم روزایی ک شوهرم یه کمکایی میکرد خوب بودم روزایی ک کم کاری میکرد واقعا عصبی میشدم و کم میاوردم صبور باش گلم خدا بهت کمک کنه از پسش بربیای سختیش یه ماهه بعد کم کم بهتر میشه فقط باید شوهرت همراهت باشه

عزیزم حتما یاشیرت کمه سیرنمیشه یاهم یه جاییش دردمیکنه مثلا دلپیچه وگرنه چراتاالان گریه کنه سعی کن مشکلشوحل کنی

بچه تون دختره یا پسر

و منی ک در انتظار دنیا اومدنشم😬😬😬😬😬

عزیزم دیگه بچه داری همینه دیگه
منم هی فکر میکنم میخام چیکار کنم بعد بدنیا اومدنش