۱۱ پاسخ

به نظرم فقط شیر خودت رو بده شیر خشک سنگین میمونه توگلوش

رفلاکس داره براش تشک ضد رفلاکس بگیر سرش بالا باشه یا تاب بخر تو اونا هم سرش بالاست

عزیزم 🥺برای پسر منم همین اتفاق افتاد از دهان ودماغش شیرمیومد قرمز شد نمیتونست نفس بکشه 😢 خیلی ترسیدم ولی روز بود انگشت کردم گلوش شیر مونده بود من روزی یکبار شیر خشک میدادم بعداز خوردن شیر خشک اینطوری شد دیگه کلا شیر خشک قطع کردم نمیتونست هضم کنه میموند گلوشخدا خودش رحم کرده صدقه بده من نذر لقمه نون پنیر سبزی کردم خیلی لحظه ی بدی بود

عزیزم شیر بالا آورده خدا رحم کرده خفه نشده
بچه تو این سن رفلاکس داره حتماا تشک رفلاکس بگیر یا به پهلو بخوابونش یا زیر سرش بالش بزار یکم سرش بالا تر باشه

وای خدا با این متنت دیگ من شبا با خیال راحت نمیتونم بخوابم😓😓

ببخشید متوجه نشدم ینی بینیش پر بود نفسش بن اومد؟

خدا رحم کرد مگه ب پهلو نخوابونده بودیش

شیرش رو بالا آورده بود. پیش اومده زیر سرش صاف باشه بالا بیاره که سرش کج بوده اصلا خودش رفع شده تا حالا اینجوری نشده بود .یعنی رفلاکس داره؟

چرا اخه واسه چی .خدا خیلی رحم کرده صدقه کنار بزار

یا خدا

عزبزم چه موقعیت سختی همبشه شب خواب روشن بزارید

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۴ ماهگی
سلام خانوما امشب مردم زنده شدم هنوز تو شوک هستم از استرس فقط میخندیم به پسرم شربت گریپ واتر دادم تو زمین بود بعدش بهش خاستم شیر بدم نخورد جیغ گریه میکرد هر چی کردم تو سینم جیغ داد میزد بعدش یکم گذاشتم تو شانه ام حدود سه دقیقه خوابش برد بعد حس کردم گرمش هست اومدم تا من اندازه کنم تبشو شوهرم هم داشت شیر خشک درس میکرد من موقع که تب شو گرفتم یهو سرش یه جوری شد ترسید تکون خورد تبش هم ۳۶/۴بود بعد شوهرم همون لحظه شیر خشک دادیم هر چکار کردیم دهنشو نتونستیم باز کنیم دیدم دیگ واقعاً دهنش باز نمیشه پسرمو برگردوندم به پشتش ضربه زدم سه تا اصلا تکون نخورد انگار بیهوش بود دیدم کلن نفسش نمیاد دیگ رو به کبودی میشد بدنش همون جوری هیچی نپوشیدم رفتم طبقه بالا. خونه مادرشوهر م اونجا مثل من یه چند تا پشتش زدن بچه یه نفسی کشید گریه کرد یه ۹۰تا هم شیر خشک خورد باز خوابید خیلی نگرانم نمیتونم بخوابم از چی می‌تونه باشه تشنج نیست ؟ گزینه هم بود ولی نه تا اون حد که از حال بره گریه هم یکم زیاد کرد بخدا الان یه جوری هستم دلم انگار هنوز جاش نیومده پسرم با هربار نفس کشیدنی خوشحال میشم هی نگا میکنم ببینم نفس می‌کشه 😭😭😭😭😭😭
مامان متین🩵 مامان متین🩵 ۴ ماهگی
حتما بخونید دوستان
سلام
می‌خوام ی داستانی تعریف کنم براتون ک شاید مشکل شما ها هم حل بشه
پسر‌ من از همون اولا گاهی بدجور گریه می‌کرد هرکار می‌کردیم‌هم‌اروم نمی‌شد در حدی ک میخواستیم ببریم بیمارستان ک شاید مشکلی داره
همش هم شیر میخواست هی باید شیر میدادم بهش
(فقط شیر خودمو می‌خورد)
بعد ی بار هی گریه کرد هی شیر دادم آروم شد باز هی گریه شدید
تا اینکه گفتم دیگ سینم خالیه شیر ندارم سیر نمیشه چرا
شیر خشک دادیم به بچه و همونجا آروم شد ساعتها خوابید
چندبار این اتفاق افتاد هی بچه طفلی بیقراری کرد چند ساعت بعد شیرخشک ک دادم آروم گرفت
الانم سه روزه واکسن زده و همش گریه میکنه
شب اول تا صبح گریه کرد صبح ۶۰ تا شیرخشک دادم بهش باز گریه کرد ۶۰ تا دیگ درست کردم ک شاید بخوره و خورد و کامل آروم شد و ساعتها بازی کرد
دیشب هم هی گریه های شدید کرد فک می‌کردیم مشکلی داره باز هی کبود می‌شد از گریه تا ک شیرخشک دادم بهش و ۷ ساعت قشنگ خوابید
بچه ای ک چند شبه نمیخوابه
من همش دوست داشتم شیر خودمو بخوره و هی مقاومت میکردم
اما با توجه به این تجربه دیگ بیشتر بهش شیرخشک میدم و فدای سرش اگه دیگه سینمو‌ نگرفت
گفتم بهتون بگم شاید مشکل شماها هم باشه
و اینم بگم شیر من خیلی زیاده اینقدر ک بچه موقع خوردن کم میاره تو قورت دادن و میوفته به گریه
شما هم اینو امتحان کنید این فرشته ها ک‌الکی گریه نمیکنن همش از بی تجربگی و ندونم کاری های ما آزار میبینن
مامان آوش💫 مامان آوش💫 ۹ ماهگی
دیشب یه اتفاق وحشتناکی افتاد شوهرم برای پسرم ۱۵۰میل شیردرست کرد که بخوره و چون نزدیکای صبح بیدار میشه شکمش سیر باشه،بعد که خورد داد به من آروغش بگیرم ذوسه تا آروغ زد بعد همش شیر تو گلوش بالا و پایین میشد و باز قورت میداد بعد چراغ مطالعه روشن کردم چراغ خاموش کردم یه ربعی هم رو دوشم بود بعد که گذاشتم سرجاش دیدم تکون نمیخوره،شوهرم رفته بود داروخانه شیر بگبره وحشت کردم پدر شوهر و مادرشوهرم طبقه پایینن با جیغ صدا کردم مادرشوهرم از من بدتر جیغ میزد پدر شوهرم اومد و چند تا محکم زد پشت آوش که یه خورده گریه کرد و نفسش باز شد تو اون لحظات مردن واقعی رو حس کردم شوک شده بودم بعدش دستای پدرشوهرم بوسیدم که حال پسرم خوب کرد از دیروز همش تو شوکم میترسم پسرم بغل کنم دیشب تا صبح بالا سرش بودم و پلک نزدم و‌نگاه نفس کشیدنش میکردم تمام بدنم خورده،چی کار کنم فراموش کنم😔😔از دست شوهرمم خیی دلخورم اون سری هم موقع واکسن زدن کلی شیر چپوند گلو بچه که آخرش از دهن‌و بینی بالا آورد