پارت سوم تجربه سزارین:
ساعت ۳ از ریکاوری بردنم تو بخش دقیقا تایم نلاقات تو بخش بودم. اتاق و طبقه م قبل عمل و بعد عمل فرق داشت و اینو هیشکی به همراهم اطلاع نداده بود و اولین ملاقاتیم که اومد که بابام بود زنگ زدیم به همسر و مادرم و بقیه که بیان اتاق جدید پیشم! تازه اومده بودن که کادر بهیاری اومدن ملاقاتیامو چند دقیقه بیرون کردن تا لباس تنم کنن قبل اون چپیده بودم زیر پتو.
به خاطر اینکه تایم رسیدنم با ملاقاتیا یکی شد نتونستم سرمو تکون ندم و حرف نزنم! یه بالشم زیر سرم گذاشتن گفتن یدونه عیب نداره. اتاقش دو تخته و به شدت کوچیک بود. تختاش موقع بالا پایین بردن تکیه گاه صدای اهن کوبی میداد که تو شب ازار دهنده بود وقتی تخت بغلی خوابه. تخت همراهم تلق صدا میداد. پس کیفیت اتاق های دو تختش خیلی بد بود. من اتاقم تو بیمارستان بهمن رو خیلی دوس داشتم تخت نو و به روز که دکمه هاش دم دست بیمار بود. این دکمه هاش پای تخت بود که اصلا کار نمی کرد. یه کنترل داشت که اونم سیم بهش بود به سختی یه جایی اویزونش کردیم دست خودم برسه بتونم بدون کمک همراه صندلیمو بالا پایین کنم.
اهان من پمپ درد هم خواسته بودم که برام گذاشتن از اتاق عمل، پرستارم تو روز عمل خانم صالحی بود که عالی بود، کادر بهیارشم عالی و مهربون بود اون روز اسم خانومه رو یادم نیس. با وجود پمپ درد سه ساعت بعد عمل برام دوتا شیاف گذاشتن. گفتن ساعت ۱۱ مایعات میخوری و راه میبریمت

۴ پاسخ

من شنيدم صارم ديگه بيمارستان خوبي نيست

پمپ درد یعنی دردتونو خیلی کم کرد

چند ساعت بعدش نباید چیزی نخورد

درخواست کردم قبل راه رفتن شیاف بذارن برام. ۱۱ اب کمپوت خوردم و شام خوردم و ۱۱ و نیم برام شیاف گذاشتن و ۱۲ اومدن دنبالم برای راه رفتن. خانون بهیار مهربون دستمو گرفت. از تخت پایین اومدن خیلی کم درد داشت ولی قدمام درد نداشت که کاملا با تجربم تو بیمارستان بهمن فرق داشت اونجا از شدت درد یادمه گریه کردم و ضعف رفتم. ولی اینجا بدون دردمنو تا دسشویی بردن ادرار کنم بعد برام شورت و پد گذاشت و خواست کمکم کنه برای راه رفتن که گفتم میتونم خودم‌ با قد صاف و بدون درد نیم ساعت تو راهرو راه رفتم و باز رفتم خوابیدم‌. تا فرداش با وجود تموم شدن پمپ درد خبری از درد نبود. بدون درد مرخص شدم و تا ماشین رفتم و خودم سوار شدم بچمم گرفتم بغلم. تجربه اینش واقعا عالی بود. الان که روز ۴ ام هستم کم کم درد میگیره جای بخیم یعنی انگار کش میاد جاش ولی کلا اونقد نبوده که لازم باشه کاریش کنم حتی شیافم نمیزنم فقط یکم ناله می کنم موقع این کارا.
یه حس بدی که داشتم این بود که روز ترخیصم دکتر خودم نیومد و یکی از دکترای دیگه رو اوردن که اصلا نه جای زخمم رو دید نه چیزی فقط گفت نسخه زده دکترت برات طبق همون دارو بخور. ادم حس می کنه دکتر خودش کلا براش احترام قائل نشده که بیاد.
موقع ترخیص ۱۰ تومن دیگه ازمون گرفتن. با اینکه سقف تکمیلی من ۶۰ تومن بود ۲۵ تومن از تکمیلی کم کردن و ۲۵ تومن در مجموع از خودمون گرفتن و یه صورتحساب دادن که این ۲۵ تومن دوم شامل موارد خارج از تعهد بیمه بوده. حالا چیا بود؟ دستکم ۱۰ ۱۱ تومنش حق عمل و اتاق عمل اینا بود که هرجوری فک می کنم نمیفهمم چجوزی حق عمل خارح از تعهد بیمه ست. همونجا زنگ زدیم بیمه گفت پرداخت کنید فاکتورش رو بیارید ما بررسی کنیم. مام دادیم پولو.

سوال های مرتبط

مامان shahan💙 مامان shahan💙 ۱ ماهگی
مامان آرن👶 مامان آرن👶 ۴ ماهگی
سلام دوستای قشنگم
من اومدم از تجربه عمل سزارینم و تجربه بیمارستان بگم بهتون امیدوارم به دردتون بخوره ❤
اول اینکه ۳۸هفته و صفر روز بچم به دنیا اومد با وزن ۲۹۰۰
الکی خودتونو خسته وزن گیری نکنید همش ژنتیک هست من بهترین تغذیه رو داشتم باز با این حال وزنش بیشتر نشد .
😅مامانای عزیز من اصلا شب قبل عمل نخوابیدم تو راه بیمارستان به همسرم میگفتم من تو اتاق عمل میخوابم انقد که بیخواب بودم خانوادمم به مسخره کردن من میگفتن حتما با استرس اتاق عمل میخوابی به همین خیال باش😑رفتیم پذیرش شدیم تو لابی منتظر موندیم و اومدن دنبالمون با همسرم تا جلو در بلوک زایمان بودیم بعدش من رفتم داخل و همسرم پشت در بود کل لباس در اوردن لباس اتاق عمل دادن و یه سری سوالات پرسیدن و سرویس رفتم و رفتم رو یه تخت دراز کشیدن فشارم و گرفتن و از بچه ان اس تی گرفتن و همه چی خوب بود قرار بود من اولین نفر اتاق عمل دکترم باشم و ده دقیقه دیقه برم اتاق عمل اما به دکترم بیمار اورژانسی افتاد و یه ساعت بعد بردنم اتاق عمل،قبل اتاق تو اون یه ساعت😅من خوابیدم تو بخش یه عالم مریض دیگه ام بود که وقتی پاشدم فقط یه نفر بود و پرستار گفت تو توابتو اوردی و چه ریلکس خوابیدی😑😑بعد از خوابی که کردم یواش یواش باید اماده رفتن میشدم و قبل عمل یه قسمت خیلی بدی بود به اسم سوند ،فک نمیکردم انقد درد داشته باشه یه درد خیلی بد و با سوزش شدید کاش میشد این سوندو تو بی حسی زد 😓😓
بعد سوند سوار ویلچر کردن و بردن تو بخش اتاق عملا روی تخت و منتظر اماده شدن اتاق عملم بودم که برم برا عمل و دکترمو دیدم و و یه سری پرستار سوال میپرسیدن
مامان فسقلی مامان فسقلی ۲ ماهگی
بیمارستان نجمیه تهران:
اتاق عمل کامل مجهز برای من سزارین اورژانسی شد دو نفر دکتر متخصص زایمان بودن و همزمان متخصص اطفال هم تو اتاق عمل بود و متخصص بیهوشی و حدودا تو اتاق عمل ۱۰ نفر بودن
برخورد پرستار ها و ماما ها (البته نه همشون) در کل خوب بود
دکتر قادری قبلش خوب بود ولی موقع زایمان اخلاق نداشت ولی تخصصش خوب بود
اتاق های بخش کوچک بودن و تو هر اتاق دو نفر بودیم
تفاوت اتاق vip با معمولی این بود که داخل اتاق vip توالت فرنگی داشت و پنجره به سمت خیابان بود و همراه آقا میتونست بیاد و تک نفره بود
سزارین با اتاق معمولی و پمپ درد و شکم بند و جوراب واریس و دارو ها حدود ۷ تومن شد
بخش دائم نظافت میشد و تمیز بود
و پرستار های بخش مدام سر میزدن و پیگیر بودن
ولی قبل زایمان شب بلوک زایمان بیمارستان سوت و کور یه اتاق ۵ تخته بودیم با ۳ نفر بیمار ماما هم خواب
اتاق سزارین و طبیعی هم جدا بود و نمیذاشتن همراهم بیاد داخل
اتاق زایمان یه تخته و دو تخته هم بود ولی خوب خیلی خلوت بود اون روز فقط من طبیعی بودم
ساعت ۷ صبح تا ۲ دکتر متخصص تو بلوک زایمان بود
مامان نورِ زندگی🤍 مامان نورِ زندگی🤍 ۵ ماهگی
مامان هانا و مانا مامان هانا و مانا ۳ ماهگی
تجربه سزارین بیمارستان آرمان
دوقلوهای من ۲۵ شهریور با ۳۷ هفته سن و وزن ۲۲۰۰ و ۲۴۰۰ تو بیمارستان آرمان به دنیا اومدن.
تجربه من از آرمان مجموعا عالی بود. هم بیمارستان تمیز و مرتب، هم پرسنل و پرستاری عالی، هم اتاق عمل عالی.
همه چیز طبق برنامه ریزی قبلی انجام شد، بدون معطلی و با دقت بالا. زمان عمل من ساعت ۲.۵ عصر بود، ساعت ۱۲.۵ رسیدم بیمارستان و بلافاصله پذیرش شدم، آزمایشها انجام شد، آنژیو کت وصل شد ولی سوند رو خواستم بعد از اسپانال وصل کنن که همینکارم کردن. تو اتاق عمل یک معطلی کوچیک بخاطر حضور دکتر بیهوشی سر یک عمل دیگه داشتن ولی اینقدر برخوردها و فضای اتاق عمل خوب بود من اصلا احساس اضطراب نکردم.
درد تزریق اسپانال بنظرم بیشتر از چیزی بود که فکر میکردم ولی قابل تحمله. اون چیزی که منو تو سزارین خیلی اذیت کرد لرز بعد از عمل بود‌، با اینکه بخاری هم زیر پتو گذاشتن بودن برام تمام وجودم میلرزید.
بیمارستان لباس به خودم و بچه ها و پتوی بچه ها و پوشک و زیرانداز و اینا داده بود.
بعد از عمل و اومدن توی بخش هم که پرستاری سنگ تموم گذاشتن. یعنی حتی اگر همراه نداشتم اصلا احساس ناتوانی نمیکردم چون همه اش حواسشون بود بهم.
مامان البالو 🍒 مامان البالو 🍒 روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا منم ۱۴۰۴/۹/۱۶ زایمان سزارین شدم 👼
یکم بخوام از تجربه ام بگم از روز زایمان ساعت ۶ روز یکشنبه بستری شدم اول بردن اتاق اماده سازی برای عمل اونجا ان اس تی گرفتن سوند وصل کردن که یکم سخت بود اونجا یکی دوساعت تحت نظرشون بودم بعد بردنم اتاق عمل هر چی از پرسنل بیمارستان بگم واقعا کم‌گفتم بقدری مهربون و خوش اخلاق بودن باعث میشد اصلا استرس نگیرم دکترمم عالی بود من خودم بقدری استرس داشتم مدام فشارم بالا میرفت مرتب دکتر خودم و دکتر بیهوشی کنارم بودن امپول بی حسی اصلا درد نداشت هیچی ادم متوجه نمیشه فقط حس داغی کمر به پایین حس میکنی که اونم اصلا ترسناک نبود اونجوری که بعضی خانوما اینجا گفتن
ساعت ۱۱ ونیم بود که دخترم و گذاشتن تو بغلم از حس اون لحظه هر چی بگم‌کم گفتم چون واقعا قابل توصیف نیس حتی گفتنش خیلی حس قشنگی بود اونجا که بی حسی انجام شد من‌کاملا متوجه میشدم که دارن میبرن شکمو یا بچه رو میارن بیرون ولی واقعا ترسناک نبود چون اصلا حسی نداری فقط در حد کش اومدن شکم بود که وقتی ورزش میکنی داخل خود اتاق عمل از دکترم خواهش کردم که ماساژ شکمی رو انجام بده تا بی حسم که اوناهم چند بار انجام دادن بعد از اتاق عمل مستقیم بردن ریکاوری من ۳ ساعتو ریکاوری بودم به خاطر بالا بودن فشارم اونجا هم چند باری فشار شکمی برام انجام دادن درد داشت نمیگم درد نداشت ولی خب چون پمپ درد داشتم درد کنترل میشد حتما پمپ درد بگیرین چون وافعا حال ادمو خوب میکنه تا بیای بخش فقط اون پمپ درد جواب میده بعد که بیای بخش تازه بهت یه شیاف میزنن به نظر من هر چه قدر پولش باشه ارزش داره بعد که اومدم بخش تا ۸ ساعت اجازه ندادن نه رو بالش سرمو بزارم نه چیزی بخورم
مامان آرنیک مامان آرنیک روزهای ابتدایی تولد