حالم خیلی بده اعصابم خورده



شوهرم عادت کرده از پنجشنبه میبرمون خونه مامانش تا جمعه شب
دیروز عصر که داشتیم میرفتیم هرچی گفتم نریم فردا بعدازظهر بریم تا اخرشب بحرف نکرد تازه ناراحتم شد سروصدا میکنه صداشو میبره بالا پیش بچه هام بعدا هم بهم میگه اره تو با همه نمیسازی از همه دوری میکنی
باور کنید از اول هفته تااخر هفته سرکاره یه جمعه میتونه مارو ببره بیرون اونم باید بریم خونه مامانش امروز دیگه بچم گریه افتاد مامان منو اصلا جایی نمیبرین همش تو خونه ایم😔
امروز از صب پاشدم مثل کوزت دورو بر خونه مادرشوهرمو جم و جور کردم چون شوهرم مثل یه تراکتور واسشون جون میکند من کاری نمیکردم خیلی تابلو بود الان تموم دست و پام گرفته چون واسشون چن تیکه فرش و موکتم شستم اونقد خسته شدم که نا ندارم لباس فرم بچمو بشورم
اصلا بفکرما نیست خونه خودمون طویلس یه دست نمیزنه دوهفتس شیرگاز ابگرمکن نشتی میده هرچی میگم درست کن گوش نمیده
چکار کنم واقعا حس میکنم خیلی دارم دربرابر زندگیم کوتاه میام
شما کی به کی میرین خونه مادرشوهراتون چن روز میمونین؟؟؟

۱۰ پاسخ

یه چیزی بگم بهت کفش های شوهزت روبروی هم بزار یادمپایی توسرویس جیش کن روشون بزار کنار بزار خشک بشه یکم بعد بشور شابد بگن خزافات ولی من میگم این رفتار طبیعی نیس کاریش کردن اینجوری شده دعایی جادویی باطلش کن با نجاست چهارگوشه خونت هم بپاش ازجیش بچت یا خودت دم درکوچه ولی به کسی نگو ببین اثز واره یانه

خیلی عزیزم کوتاه اومدی از حقت گذشتی .ببخشید میگم ولی خودتم داری میری هیچ حداقل کار نکن.من هر وقت برم شهرستان خونه مادرم .فقط یه وعده میرم اونجا .اون سر شام .فقط تو ظرفا یکم کمک میکنم آخر شبم برمیگردم خونه مامانم .مثل مهمون.حتی شوهرم نمیومه تنها اونجا با ما میاد .

وا خب اون بکنه برای مادرش میکنه تو دیگه چرا مثل کوزت کار کردی خولی دختر

ی چند روز قهر کن برو بزار دستش بیاد دنیا دست کیه

وقتی یجا راحت نباشی چکاریه هر هفته بری
تازه با این خوش خدمتی شما منم باشم هر روز ب پسرم میگم بیارشون اینجا

تو نباید کاری کنی عزیزم🤷ا‌ون متاسفانه درست تربیت نشده .🤦

وااای ولم کن کی میره خونه مادرشوهر تفریح
بعدکار میکنی بیخیال بابا عادت میکنن بعد اگه کارنکنی میگن کم کاری کردی اصلاااااا نکن خودتو باکارای سبک سرگرم کن
من میرم دست به هیچی نمیزنم اگرم کاری بگن بکن میگم من بچه کوچیک دارم نمیتونم میام اینجا استراحت کنم

ن با من ب زور جایی نمیرم بهش بگو خودت برو همونحا بخاب فرداشب بیا من نمبام زور نیست که. خسته ام همیشه نمیرم برمم یساعت میرم میشنم میام

عید به عید تازه زنگم نمیزنم☹️اونا مدام زنگ میزنن حال میپرسن منم سریع قط میکنم ☹️

من دارم باهاشون تویه خونه زندگی میکنم حالم از زندگیم بهم میخوره

ماام هررروز میبرددد توجاده

سوال های مرتبط

مامان عزیزکم💙 مامان عزیزکم💙 ۱ سالگی
از شلوغ کاری کردن و حرف گوش نکردن بچه هاتون کلافه میشید؟؟؟من امروز آنقدر گریه کردم
چن روزه صبونه نخورده امروز دقیقا دوتا بند انگشت لقمه جلو پنجره بزور دادم بهش
کفشاش برمیداره وایمیسه جلو در در رو میکوبه میگم در در
بگم گرمه نمیریم بمونه عصر چنان گریه ای میکنه چنان اشکی میرزه که بیا و ببین
میریم بیرون تو زل گرما میگم دستمو بگیر میخوره زمین گریه میکنه دست نمیده میخوره زمین گریه میکنه زخم و زیل میشه
میگم بیا بغلم بریم بستنی بخریم بریم خونه گریه میکنه نه بغل نه تا بریم بستنی بگیریم برگردیم ۴۰ دقه طول میکشه تا برسیم خونه گرما زده میشه صبونه ای ک خورده بالا میاره باز گریه میکنه🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️حالا بماند که با گریه میاد خونه ها میگه بمونیم بیرون...
سوار ماشین میشیم میگه من باید بشینم پشت فرمون میگم نه خطرناکه دوباره شیون و گریه زاری از اول شروع میشه ینی هر کارمون شده با گریه و زاری خسته و کلافم با هیچکسم نمیمونه من یه نفسی بگیرم
مامان فسقلی👶 مامان فسقلی👶 ۱ سالگی
مامانا میشه محبت کنید سوال منو جواب بدین خیلی داغونم شما میرین خونه مادرشوهرو مامانتون بچه هاتون اروم و ساکتن؟پسر من همش درحال چرخیدنه در کابینت باز کردنه غذاشو نمیخوره یه لقمه میخوره و میچرخه همه هم همش میگن تو خونه هم اینطوریه؟؟🤔🤔یا از حرف نزدنش فقط میپرسن پسرم کلمات کمی میگی دیگه دارم خودمو میبازم همش با یه حالت خاصی میگن حالا من همش ذهنم میره رو‌پیش فعالی و زبونم لال اوتیسم من قبل از بارداری خیلی میترسیدم از اوناییم که اگه یکی بگه یه مریضی داره من همش منتظرم و احساس میکنم منم قراره بگیرم خیلی در عذابم همش با حرفاشون دلمو میشکنن مامانم و مادرشوهرمم فقط میگن جایی نمیبریش اینطوریه(حالا منظورشون خونه های خودشونه از جایی)ببرم با حرفاشون مثل چاقو میزنن به قلبم مادرشوهرم بچه دوماهش بود میگفت چرا نمیشینه ۵ماهش بودچرا ۴دست و پا نمیره کلا یه توقعات ماورایی از بچه داشتن منم هفته ای یبار دوبار میرم خونه هاشون مامان خودم میگه چرا ما بش میگیم بگو مامان تکرار نمیکنه؟؟بچه موقعی که کارم داره صدام میزنه مگه طوطیه بخدا من از وقتی اعلام کردم باردارم یه روز خوش ندیدم از دست دوتا خانواده منتفرم ازشون مامانم امروز از خواعرم میپرسید مشکلی نداره حرف نمیزنه؟؟طبیعیه یعنی؟؟😭😭😭
مامان آیسام مامان آیسام ۱ سالگی
سلام خانما من یه پسر ۹ساله دارم ما تو یه شهرک زندگی میکنیم بچه های همسایه ها همه میریزن بیرون بازی میکنن که بیشترشون پسر هستن تقریبا همسن و سال هستن پسر منم میره چون تو خونه تنهاست .اما از یه طرف دوست ندارم بره همه ی پسرای همسایه هامون پرو هستن پسرم میاد خونه بهم همه چی رو میگه خودم ازش خواستم بگه که یوقت کسی بهش نزدیک نشه .دیروز پسرم به من گفت مامان پسر همسایه مون به من گفته من میخوام برم پشت خونمون ج*ق بزنم به پسر من که بلد نبود توضیح داده گفته مامان بهم گفته از اونجایی که شاش میکنی کف سفید در میاد وقتی ج*ق بزنی به پسرم گفته میرم حموم اینکارو میکنم همش ۳ ماه از پسر من بزرگ هست من موندم واقعا چیکار کنم به پسرم چی بگم بخدا از دیروز اعصابم خورده استرس دارم چرا باید پسرای ۹ ساله همه چی رو بدونن اونم با توضیحات کامل بلدن به پسر منم گفته خوب من نمیدونم چیکار کنم به دوستش بگم ؟چرا با پسر من این حرفهارو میزنی .از یه طرف نمیتونم تو خونه زندانیش کنم بگم نرو بیرون چون صدای بچه ها تا خونه میاد پسرم گریه میکنه که منم برم کوچه بچه ها دارن فوتبال بازی میکنن .اما هر اتفاقی که می افته میاد خونه میگه حتی دوستش چند ماه پیش اونجاشو گذاشته تو ک*و*ن اون یکی دوستش اون موقع داشتن فوتبال بازی میکردن پسرم اومد به من گفت.من چیکار کنم واقعا کمکم کنید