۳۱ پاسخ

خوشبحال فسقل خونه با این مامان هنرمندش....عالیه عزیزم مبارکش باشه

منم می‌خوام برای دخترم ولی حیف

سلام زیر جلیقه استره و اینکه هر رنگ استر داریم درسته؟

مبارکه به سلامتی بپوشه گل دختر ناز،عزیزم پس ازلیدا چه خبر

ماشاالله بهت.همیشه به گردش

ای جانم چه بردی کرده این دختر که تو مادرشی🙂‍↕️❤️

مهشید جان برا دامن پلیسه الگو دامن فون می‌کشی پیلی میدی یا یه مستطیل رو‌ پیلی میدی ؟

چند کارست ضخیم دوز هم هست جا دکمه مادگی میزنه؟

ژانومه میخام یا کاچیران

چ خوشگل مبارکش باشه فسقل خانوم
مهشید چقد طول کشید.صفر تاصدش؟؟

به به هنرمند😍

کاش زودتر میدیدم اینو🥹
امروز رفتم پارچه فروشی همین پارچه بود ولی ایده ای براش نداشتم ی پارچه تکرنگ صورتی گرفتم

چقدم قشنگ شده
همیشه به گردش و خوشی قشنگم
همیشه حال دلتون خوب❤️

خیلی قشنگه

آفرین هنرمند

مهشید جااان خیلی ناز شده😍


هزینه این لباس رو با پارچه اش یا بدون پارچه و فقط هزینه دوخت رو برام دایرکت میفرستی ❤️

سلام الهی همیشه به خوشی و مبارکشون باشه

الهی تن لیا خانم همیشه سالم باشه..دلتون شاد...یلداتونن یهویی مبارک 😂😘😘

مبارکش باشه خیلی خوشگله دست شما هم درد نکنه با سلیقه 😍

مبارکش باشه. چه شیک و قشنگ شده😍

خسته نباشی مامان هنرمند 🌹

سلام خوبی عزیزم مبارکه خیلی قشنگ یکی از چیزایی ک ب شدت بهش علاقه مند هستم خیاطی میخام چرخ بگیرم میتونی بگی چه مدلی باشه بهتره

خوش ذوق وسلیقه ماشاءالله بهت

این ویژگی هنری که بلدی عالیه😍😍😍

مبارکش باشه
همیشه به خوشی و شادی

چ عالی،ب خوشی و دل شاد بپوشونیش!😍😍

عزیزم چه قشنگ منم همین مدل با چهارخونه صورتی طوسی برا دخترام دادم دوختن اما دامنش کلوش

واقعا قشنگ میشه
پوشیدی براش عکس بده

خیلی نازه لباسش
منم برا دختر و پسرم دوختم

امیدوارم همیشه به خوشی وشادی باشین عزیزم❤️

خیلی هم خوب عالیه 👌

احسنت به شما مادر نمونه

خیلی دلبرع
ایشالله لباس فارق التحصیلیشو جشن لیاجونو و جشنهای موفقیتتونو بدوزی گلم

سوال های مرتبط

مامان دخترم❤پسرم مامان دخترم❤پسرم ۴ سالگی
امشب دلم خیلی شکست از دست شوهرم...
من یه دختر فوق العاده بدقلق و یک پسر هفت ماهه دارم که تازه اضطراب جدایی گرفته و یک لحظه نمیتونم بزارمش زمین .میگه بغلم کن.
منم شب ها که بقیه میخوابن به کارهای خونه میرسم که معمولا تا سه صبح طول میکشه.
شوهرم صبح ساعت ۸ میره سرکار و بعدازظهر که میاد میخوابه تا ساعت ۹ یا ۱۰ شب.
موقع پهن کردن یا جمع کردن سفره پسرم میدم بغلش که نگه داره من بتونم سفره جمع کنم(ظرفارم نمیشورم) یا وقتی میخوایم جایی بریم پسرم میدم نگه داره تا لباس بپوشم.یا دخترمو ببرم حمام.
امشب دخترمو بردم حمام.شوهرم کلی دعوام کرد که چرا من بچه نگه دارم؟از این خونه خسته شدم.دلم نمیخواد بیام خونه و ماشین بخرم فقط برای خواب میام خونه و از دست غرغرهای دخترم خسته شدم و....

خیلی دلم شکسته...من ۲۴ ساعته دارم دوتا بچه رو بزرگ میکنم.کلی زجر میکشم.تاپیک های قبلی رو ببینید متوجه میشین.اونوقت شوهرم به جای این که کمک حال من باشه یا حداقل غر نزنه این حرفا رو بارم کرد
شوهرتون چقدر کمک میکنه توی بچه داری؟
مامان میکائیل مامان میکائیل ۴ سالگی
خب یه خسته نباشید جانانه به خودم
که از مرحله مریضی ویروسی گذر کردیم و آقا بنیامین و از شیر گرفتم و خداراشکر شب سومم به راحتی گذشت و گذر کرد و خونه تکونی پاییز هم انجام دادم و الان اومدم یه تجربه بهتون بگم
همه روش های که هست برای از شیر گرفتن فقط و فقط بستگی به خود بچه داره من پسر اولمو دقیقا طبق برنامه از شیر گرفتم به روش تدریجی و خیلی راحت باید می‌بود و بچه اذیت نشه ولی از اونجایی که خودش بچه بد قلقی هست خیلی هم به من هم به خودش سخت گذشت منم که باردار بودم و ذهنم سرویس شد ولی بنیامین طبق همون برنامه تدریجی پیش بردم ولی میشد که نامنظم می‌بود این برنامه ولی خداراشکر خیلی عالی بود و اصلا اذیتم نکرد اینه که خاستم بگم بهتون اگه یوفا طبق یه برنامه خاصی روند رشد بچه پیش میبرید و یکی بچش سختش میشه اون یکی بچش راحته براش فقط به خود بچه و اینکه چقدر سازگار باشه مربوطه واقعا و اصلا خودتون سرزنشت نکنید که آیا من مادر بدی بودم یا آیا نکنه درست پیش نرفتم
روزتون مثل این عکس زیبا
مامان علي محمد مامان علي محمد ۳ سالگی
امشب علیمحد رو برده بودیم بیرون و دلش فست فود میخواست رفتیم فود کورت ترک مال ی بخشی از اونجارو خانه بازی کردن برای بازی بچه ها
علیمحمد که اونجا رو‌دید بیخیال غذا شد و رفت برای بازی
ماهم درست کنار اونجا نشستیم که دید داشته باشیم
علیمحمد با ی پسر همسن خودش داشتن شن بازی میکردم که اون بچه به زور وسایل رو از علیمحمد میگرفت و علیمحمد هم عصبانی شد و ی مشت شن پاشبد رو صورت بچه🤦🏻‍♀️حالا پدر بچه به سرعت دوید تو و ی سیلی زد به علیمحمد و چون علیمحمد تا به حال نه از من و نه از پدرش همچین حرکتی ندیده هاج و واج مونده بود ما خودمونم حیرون موندیم از عکسالعمل این عاغا
بعدشم هی میگفت که وقتی بلد نیستین بچه تربیت کنین چرا این وحیشی رو میارین خونه بازی همسرم به شدت عصبی شدن ولی من نذاشتم هیچ واکنشی نشون بدن و خودم بهشون گفتم که آقا اینا بچه هستن و شما حق نداشتین که دست رو بچه من بلند کنین و بعد از اون هم بچه رو وحشی خطاب کنین به نظرم تو تربیت خود شما خیلی کوتاهی شده که به ی بچه ۳۰،۴۰سال کوچیکتر از خودتون دست بلند میکنین چون بچه اون عاغا هم اصلا چیزیش نشده بود و الکی داشت کاسه داغ‌تر از آش میشد
مامان 🎵امیرعلی🎶 و🌱 مامان 🎵امیرعلی🎶 و🌱 هفته سی‌ویکم بارداری
💓💓💓💓💓💓💓

واقعا بارداری طبیعی و بچه سالم و صالح نعمتیه که خدا به هرکسی نمیده، کاش قدر دسته گل هامونو که خدا اینجوری بدون دخالت شخص ثالث گذاشته تو بغلمون رو بیشتر بدونیم!

درباره IVF و PGD سؤال می پرسم تک و توک کسی جواب میده ...
هزینه فقط یه آزمایشش 30 تومنه که تازه ببینن آیا میشه کاری کرد یا نه ...

اولین بار دخترخاله ام بعد از کلی آزمایش روی یکی از برادراش فهمیده بود ناقل یه بیماری ژنتیکیه و بهمون گفت که همه دخترخاله ها هم باید آزمایش بدن که ناقل هستن یا نه ...
من همیشه دلم میخواست زود ازدواج کنم، وقتی با همسرم آشنا شدم، گفتم پسرهای خانواده ما ممکنه همچین مشکلی داشته باشن با اینکه هنوز آزمایش نداده بودم، با توجه اطلاعات کمی که داشتم گفتم درمانی هم نداره؛ ۲سال تمام به خاطر اینکه خودش و خانواده اش عاشق فرزند پسر بودن ، از هم فاصله گرفتیم و من دچار افسردگی و خونه نشین شدم و اونم خودشو زد به بی خیالی و خوشگذرونی و ادامه زندگیش ...
تو فاصله اون ۲سال چندبار برای آزمایش ژنتیک و مشاوره پیش دکترای چند تا مرکز رفتم و فهمیدم منم ناقلم متأسفانه ...
به کسی نگفته بودم و خودم می رفتم دنبالش ...
اون روزی که جواب آزمایش رو گرفتم، رو نیمکت تو حیاط بیمارستان بقیه ا... نشسته بودم، بیدارِ بیدار بودم، خواب نمی دیدم!
سردرد گریه فشار عصبی هیچ کدوم نمیتونست مشکلمو حل کنه و دردم کم کنه چون خدا منو اینجوری آفریده بود!

ادامه در کامنت ها 👇
مامان دلسا😍 مامان دلسا😍 ۴ سالگی
من خیییییلی خستم از بچه داری
دخترم اصلاااااا و ابدا حرف گوش نمیده، اصلا توضیح حالیش نمیشه
اصلا از حرفش کوتاه نمیاد
جزء به جزء زندگیمون هرمرحله اش شده یه مصیبت. غذا خوردن، دست شستن، لباس پوشیدن، دستشویی رفتن و ....
بخدا دیگه کم اوردم‌ واقعا نمیتونم از پسش بر بیام هیچ جوره
فقط تو همین هفته دوتا دعوای اساسی کردیم باهم. یکیش همین یک ساعت پیش بود.
خیلی دوست داره ببرمش خونه مامانم. از مهد برگشتنی گفت بریم گفتم باشه. قبل رفتن باهاش حرف زدم که مامان حرفمو گوش بده وگرنه مجبور میشیم برگردیم. رفتیم بالا انگار با یه موجود دیگه طرفم. منم بعد کلی داد و بیداد برداشتم اوردمش خونه. گریه کنان اومد
حالا از همه بدتر مامانمه که میکشیدش میگفت ولش کن تو بچه داری بلد نیستی برو خونتون این پیش من مبمونه😔😔😔😔 انگار من دشمنشم
بخدا داغونم. اصلا بچه داری اونی نبود که تصور میکردم. بمیرمم دیگه بچه نمیارم
بخدا از همه بدتر اینه که اصلا توضیح حالیش نمیشه. گوش نمیده اصن ببینه چی میگی
حالا الان هم ناراحتم که این چه مدل بچه داریه، هم از عذاب وجدان دارم میمیرم که چه مامان به درد نخور و بدیم، هم هزار حس بد دیگه😭😭😭
مامان فندق مامان فندق ۴ سالگی
سلام خانما یک نظر خواهی می‌خوام ازتون
من یک پسر ن دیک چهارسال دارم که خیلی شیطونه و جدا از شر و شیطون بودنش خیلی هم دست به زن داره بعد اینکه هروقت میریم مهمونی بچه ها بی که هستن اونجا رو میزنه همه ناراحتن از دستش هرچقدم باهاش صحبت میکنم اصلا متوجه نمیشه میگه ببخشید ولی دوباره به کارش ادامه میده وقتی هم جلوشو میگیرم خودمو میزنه این چند روز همش عید دیدنی رفتیم وچون دیگه خیلی اذیت کرد گفتم دیگه جایی نمیرم تا مادرشوهرش دیشب اصرار کرد بیا چرا بچه رو قایم میکنی بچه گناه داره منم گفتم پس دیر میام واسه افطار نمیام دیشب رفتم خونه خاله شوهرم و اینکه پسرم با توپ زد تو چشم یک از بچه های فامیل بعد اون بچه هم زد تو کمر پسرم منم گفتم باشه مشکی نیست زده خورده دوباره آخر شب دست یکی دیگه از بچه های فامیل رو کرد لای در و گاز گرفت ماهم وقتی داشتیم می رفتیم گفتم مامان برو بوسش کن عذر خواهی کن ازش بچه منم رفت جلو بوسش کنه اون بچه هم زد تو گوشش منم دوباره گفتم باشه مشکلی نیست نمیشه همش بچه من بزنه باید بفهمه که وقتی میزنی پس میزنن و اینکه از اون طرف باید عذر خواهی یاد بگیره حالا مادرشوهر م میگه چرا گذاشته بره معذرت خواهی کنه گور باباش که کتک خورده به درک چرا نوه من رو زدن بنظر شما من دارم اشتباه میکنم یا مادرشوهرم