۷ پاسخ

من از ده روزگی پسرم دیگه مستقل شدم
اولش سخته ولی عادت میکنی
البته گاهی که مهمون دارم و یا واکسن پسرمو میزنم و واقعا تنها خسته میشم میرم یه شب می مونم خونه مامانم

روز اول و شب اول تنها اینجوره یه شب ک تو خونه خودت بودی انگار از اول نرفتی خونه مامانت

بهتر یکم قوی باشی من که همش تنها بودم اونم شهر غریب و گذشت
من از روز اول سزارین خودم کارام کردم دست تنها هیچ کس هم نبود تازه شوهرم گاهی شبکاره و عملا خودم و دخترم تنها تنهایم تو شهر دیگه خانه ام هیج کس نبست کنارم نترس من که توانستم توام می توانی در هر شرایطی خداوند داره

من از ۲ هفتگی بچم اومدم خونه خودم و تنهام
🙄
نگران نباش از پسش برمیای

راحته خیلی بچه داری منم فکر میکردم خیلی سخته ولی خداروشکر تا الان خوب بوده هم به خونه میرسم هم مهمونی هم بچه

خوش به حالتون قدر مادراتونو بدونید
من از لحظه‌ی اول خونه خودمم و تنها

وای من تازه اومدم خونه خودم اتقدر سختمه همش میگم کاش زودتر با بچه ام تنها میشدم انگار دست و پا جلفتی شدم شاید اگه زودتر میومدم خونه ام بهتر عادت میکردم

سوال های مرتبط