خانما امروز برا منو دخترم یه اتفاقه خیلی بد که نتیجه اشتباهه من بود افتاد🥲😭من براش دوتا جوجه رنگیی گرفتم فکر میکردم فقط بدو بدو‌کنن و بشناستشون ولی وقتی جوجه هارو گزاشتم زمین تا مشمبارو بزارم‌کنار دخترم محکم از گردنه یه جوجه گرفت داشت فشار میداد خفه میکرد ،هیچ‌جوره نتونستم از دستش بگیرم شروع کردم با اخرین صدام جیغاییی وحشتناک دخترمم ترسیده بود بیشترو بیشتر فشارش میداد جوجه داشت میمرد دخترم یهو شل شد جوجه اقتاد ولی یساعت بچم گریه کرد زیز چشاش کبود شد فس شد نشست ی گوشه بیحال شد ،جوجه هم ولو شد روزمین فکر کردم مرده بهش آب دادم حالش خوب شد یکم،دخترم سوپ‌و شیرشو خورد الان خوابیده،جوجه هارو‌دادم‌شوهرم ببرع پس بده اونم‌بسته بود ،شوهرمم‌داده بود به یه بچه ۸،۹ ساله ک جوجه هارو دیده بود و مامانش پرسیده بود از کجا گرفتید اینم‌داده بهشون ،ولی نمیدونم من چرا نتونستم این اتفاقو یکم‌اروم‌و بهتر کنترل کنم😭😭😭یاده اون صحنه میوفتم اشکام‌میریزع جوجه نفسش میرفت دخترم نمیفهمید چیه فکر میکرد عروسکه ،بین انگشتاش جایی نبود جوجه رو دربیارم از صدای من داشتن سکته میکردن🥲😭خدادمنو ببخشه ،دخترم منو ببخشه خیلی ناراحتم😪😪 این عکسو از روفیلم‌گرفتم ،یه لحضه گوشیو برداشتم ک ازش فیلم بگیرم دو ثانیه فیلم شد این بعدش گوشیو کوبیدم تو دیوارو داد بیداد🥲

تصویر
۸ پاسخ

ای جونم عب نداره دوسه روز بگذره یادش میره
اتفاقا امروز داشتم فکر میکردم هرچقدرم بخوایم بچه مونو بدون تروما و ناراحتی بزرگ کنیم و لای پر قو بذاریم بازم یچیزایی از توان ما خارجه اصلا نمیشه کسی بگه بچم تاحالا ناراحت نشده نترسیده دعوا ندیده یا چیزای دیگه

عزیز دلم🥰مهربون🥰🥰🥰
عیب نداره
سنش هنوز برای جوجه خیلی کنه
من سگ دارم یک سگ بزرگ اما از دست بچه هام فرار میکنه آنقدر میزننش
جوجه که دیگه جای خود داره
آدم گاهی نمیتونه صداشو کنترل کنه کاملا طبیعیه

پسر من دفعه اول که جوجه دید نشست روش مال دختر عمش بود
یک ساعت بعد جوجه مرد
من به خاطر همین چیزا هیچوقت حیوون خونگی نمی یارم تو خونه چون اگر اتفاقی براش بیفته هم خودم هم بچه ها خیلی ناراحت میشیم

این که گذشت سعی کن دفعه دیگه کنترل کنی . آدم پیر میشه تا بچه بزرگ کنه 🥲

خب حالا خفه میکرد چرا بچرو ترسوندی

پسر منم ی ماه پیش شوهرم برا پسر بزرگم دو تا اردک خرید بعد پسر کوچیکم شیشه شیرشو محکم کوبید تو سر اردک‌ و اونم همون لحظه مرد منم انقد حالم بد شد ک دیگ‌توبه کردم جوجه و اردک بخرم...

الهی
اون بچه اولین تجربه ش بوده
شماهم بار اولت بوده دیگه
ممکنه یکی بتونه کنترل کنه یکی هم در لحظه ترس بهش غالب بشه
سعی کن با شادی براش جبران کنی
ولی مرسی که گفتی
چون منم دلم میخواست براش جوجه بگیرم بازی کنن ولی الان به صلاح نیست

درکی ندارن ازاین موضوع فکرمیکنن اسباب بازی هستش کاش داد نمیزدی همیشه اولی براش توضیح هرچیزیو توضیح بده خیلی تاثیر داره
منم پسرم میخواست اینطوری کنه براش تا چندروز توضیح دادم

سوال های مرتبط

مامان زینب جون😍👶🏻 مامان زینب جون😍👶🏻 ۱ سالگی
سلام🤕 بیایید ی چیز تعریف کنم
ما دیروز ناهار جاتون خالی جوجه داشتیم برای زینب گلی ریز کردم ولی دیدم ک دوسه بار قورت داد من همونجا گفتم نکنه دونه بشه خلاصه گذشت یکم بهونه گیری کرد بعد دیگ چون خونه مامانم بودیم سرگرم بود اومدیمم خوابید صب بیدار شد یکم بهونه میگرفت باز ظهر خوابید بیدارم شد اوکی بود یکم گذشت بهونه گیری کرد من فک کردم پی پی کرده سریع کارامو کردیم رفتیم حموم دیدم نه چیزیم نبوده خلاصه حموم کردیم اومریم خیلی بهونه میکرد میان وعده اشو دادم اوردم قطره اهنو بدم دیدم داغه فکردم گرمشه اوردم تبشو گرفتم دیدم ۳۸ یکم گذشت تو بغلم خوابش برد دوباره گرفتم ۳۸.۴ دیگ داشتم میترسیدم قطره آهنم که داده بودم میترسیدم استا بدم تداخل داشته باشع ب شوهرم گفتم میدونم دونه شد از خواب بیدار شد خیییلی گریه میکرد بدنش داغ یکم استا دادم رفتیم تو ماشین بیحال بود فقط موقع حرکت ماشین ساکت بود اگ ماشین وایمیستاد گریه میکرد خلاصه مرده اومد گفت بله دونه اس و رد کرد و بچه از این رو ب اون رو شد 😶 هم تبش قط شد هم سرحال شد

خواستم بگم یه وقت خدایی نکرد بچتون تب کرد یه بلش بک بزنید ببینید اگ چیز سفت خورد قبلش ممکنه دونه باشه 🥲