۳ پاسخ

عزیز دلم همیشه هر چیزی نشونه خیانت نیست
نمیخوام بگم کار همسرت درست بوده نه از بیخ غلط بوده ، اما خب ی اشتباه رو اونقدر بزرگ نکن ک بابتش حرمتی بخواد از بین بره
و اینکه خودت با توجه ب شناختی ک از همسرت داری اگه حس می‌کنی داره راست میگه دلتو چرکین نکن عزیزم
این موارد زیاد بشه این کنش و واکنش ها منظور م ،بعد یهو تو چشات نگاه کنه بگه خوب کردم اونجا دیگه خیلی آدم بهم می‌ریزه
پس نذار ب اون جاها برسه گلم ♥️

راست میگه به خودت وشوهرت فرصت بده نمیشه که زودتصمیم طلاق گرفت عزیزم اگه حرفش راست باشه بعدهاپشیمون میشی

دقیقا شوهر منم در حد چند روز با یکی پیام میدادن بعد من رفتم به خانوادش گفتم و دعوا راه انداختم همین حرفای شوهر تورو زد گفت زن رفیقش بود میخواستن طلاق بگیرن از هم جدا زندگی میکنن گفته برو امتحانش کن اتو بگیرم ازش طلاق بگیرم . خلاصه همه این حرفا دروغه خواهز . من که بخشیدم چون در حد پیام بود و‌حسابی هم ابزوشو بردم جلوی خانوادش ولی درس عبرت شد براش که دیگه تکرار نکنه

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی و نورا مامان امیرعلی و نورا ۱ سالگی
مامان ساحل🍭 مامان ساحل🍭 ۱ سالگی
جایی مهمونی بودیم دخترم لج امد و جیغ میزد،شوهرمو صدا زدم بیا ببین داره جیغ میزنه.(از شوهرم حساب میبره هم وابستشه هم حساب میبره)تا شوهرم پاشه مادرشوهرم زودتر پاشد امد گرفتش،گفتم مامان بده به باباش،گفت نه ساکتش میکنم،گفتم نه بده باباش،ساحل نباید جیغ بزنه،شوهرم دخترمو گرفت باهاش حرف زد که نباید جیغ بزنی و رفتن بازی کردن و ساکت شد
امدیم خونه،موقعه خواب باز جیغ که گوشیت رو بده بهم هی خاموش روشنش کنم،منم ندادم جیغ جیغ که مادرشوهرم امد بالا😐(طبقه بالاشونیم)در زد شوهرم گفت برو پایین،در رو باز کرد امد تو که بیا رو پای من بخواب،گفتم برای خواب نیست لج گوشی داره،این بین شوهرم ۳ بار بهش گفت برو پایین.منم ساحل گرفتمش بردم با مسواک سرگرمش کردم و ساکت شد و امدیم دخترم دید مادرشوهرم نیست باز داشت لج میومد،شوهرم گفت صدبار بهش گفتم هر صدای امد زرتی نیا بالا،نمیفهمه
🫠واقعا چرا متوجه نمیشه!؟وقتی میگیم نیا بالا و بچه بیشتر لج میاد!؟
اگه دیشب همچین اتفاقی میوفتاد،من اصلا لباسم مناسب نبود که مادرشوهرم ببینتم،به شوهرمم گفتم که من لباس باز نمیپوشم بخاطر اینکه مادرت میاد بالا و من سختمه
مامان سیاوش مامان سیاوش ۲ سالگی
مامانا اگه حال داشتین این تاپیک رو بخونید و نظرتون رو بگید.
مادر شوهر من با اینکه خونه اش دوره مرتب میاد بهمون سر می زنه.
هفته ای دو روز تقریبا. حالا از وقتی که شوهرم واسه کارش رفته جایی این ۲ روز همش اینجاست. من یجورایی راحت نیستم، هرچی هم غیرمستقیم بهش گفتم از تنهایی نمی ترسم، اذیت می شین این همه راه و اینا منظورم رو نگرفت. شبا هم می خوابید پیشمون.
اخلاقای خوبی داره مثلا تو کارا خونه کمکمه یا خیلی برای خودم بچم خرید می کنه ولی یه اخلاقای بدی هم داره که من اذیت می شم، هرچی هم غیرمستقیم اشاره کنم تغییر نمی ده.
مثلا بچم رو با بچه های دیگه مقایسه می کنه میگه بچه ی فلانی خیلی تپله، فلانی بچش همه چی می گه. یا یجوری حرف می زنه انگار بچه من مشکلی داره، مثلا میوفته زمین میگه مینو این ضعیف شده چرا چندباره افتاده زمین؟
یا مثلاً سرخود شربت اشتهاآور و ایمنی خریده آورده خونه بدون اجازه من بهش می ده
یا هی اینستاشو باز می کنه ترانه ها و کارتون های بچگونه سرشب می ده دستش بعد میگه اینا برای بچه مفیدن.در حالی که من دوست ندارم از الآن به گوشی ها عادتش بدم.
حالا بذارید در ادامه بهتون بگم امشب چرا بحثمون شد.
مامان گل پسر مامان گل پسر ۲ سالگی