۴ پاسخ

اره دقیقاهمینه

نمیدونم چیکارکنم بچم جلوچشام هرچی کارمیکنی به هیچی نمیرسی این چه زندگیه آخه

من بچم مریضه پول نداشتم ببرمش دکتربخدااینقداعصابم خورده 😭😭😭

اره بخداواقعاالهی همه مریضاشفابگیرن

سوال های مرتبط

مامان صالح🧡 مامان صالح🧡 ۲ سالگی
خیلی حالم بده قلبم درد میکنه الان کلی بیصدا اشک ریختم و آروم سر تا پای صالح بوسیدم و خداروشکر کردم بخاطر بودنش
همه ی ما گاهی خسته میشیم از محدودیتای بچه داری از کم کاریای شوهرامون از بدغذایی بچها،شیطنتشون،دیر خوابیدنشون وابستگیشون و هزارتا چیز دیگه ولی فقط چند ثانیه چند ثانیه به این فکر کنیم که اگه بچمون زبونم لال یه مشکل کوچیک داشت چه بلایی سرمون میومد و چجور از پا درمیومدیم
واقعا در مقابل مامانای صبور و قوی که بچه ی مریض یا معلول دارن نمیدونم چیکار باید کرد و قطعا فقط خداست که تو این دنیا و اون دنیا جواب زحمات و دل بزرگشونو میده
الان به طور اتفاقی یه تاپیک دیدم از مامان ثنا نمیشناختمش رفتم بقیه تاپیکاشو دیدم انقد گریه کردمو اذیت شدم و برام تلنگر خیلی بزرگی بود که صبور تر باشم در مقابل اذیت کردنای پسرم و خداروشکر کنم که درگیریمون در همین حد خورد و خوراک و بدقلقی و ایناس
ان شالله که هیچ بچه ای اذیتی نداشته باشه و خدا خودش هوای مادرایی که با بچه مریض درگیرنو داشته باشه خیلی سخته خیلی ولی این موقعیتا برا اینه که آدما ببینن و قدر سلامتیشونو بدونن و کمتر غر بزنن وگرنه خدا انقدر تواناییش زیاده که میتونه همه ب آدما رو بدون نقص به این دنیا بیاره

و اونایی هم که بچه دار نمیشن ان شالله که دامنشون سبز بشه ولی وقتی خیلی ناامید بودن یه درصد به این فکر کنن شاید مصلحت خدا بچه نداشتنه که اگر بچه ی مریضی داشته باشن خیلی دردناک تره
مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
سلام خوبید ؟گفتم بیام احوالتون رو بپرسم .منم حسابی درگیر کارای خونه ام هیچوقت خدا تمومی نداره مهراب کوچولوی ناز من ۲۰ماهه شد .چقدر خوشحالم فسقل نازم داره بزرگ میشه کوچولوی مامان همش دوست داره یه کاری بهش بگم انجام بده تو حموم بردمش همیشه میگم با هم خالی کنیم استخر توپ رو خودش میره تو استخر توپ توپاش رو جدا میکنه بعد لگن رو برمی‌داره آباش رو خالی کنه نمیتونه همه رو میریزه رو خودش😂😍غش و ضعف میکنم برای کاراش برای اینکه حرف زدنش داره سعی میکنه بهتر از قبل بشه مهراب همه چیز رو پله پله میره جلو منم خیلی صبورم براش اصلا عجله ندارم برای هیچ چیزش چون مطمئنم همه چیز رو به وقتش انجام میده .کوچولوی مامان چه زود داره میگذره چقدر هیجان دارم که ۴ ماه دیگه تولدته .قبلا فقط هیجان تولد خودم رو داشتم الان وروجک تمام حس بچگی که داشتم رو مهراب زنده کرده و خدارو صد هزار بار شکر میکنم بابت این نعمتی که بهم داده و من لایق مادر بودن شدم .مادر بودن در کنار سختی هاش شیرینی های قشنگی هم داره.
مامان حبه قند مامان حبه قند ۱ سالگی
اومدم یه فکت حق بگم و برم
مادر بود خودش به تنهایی به شدت طاقت فرساست ساعتها کار مداوم و تکراری روزمره رو باید انجام بدی بدون ذره ای استراحت چون تا بیای بشینی قطعا یه کاری داره جوجه که بلندت کنه...
حالا در کنار این خستگی باید حتما ساعت خواب داشته باشه جناب خان،
به این منظور قطعا باید صبح زود بیدار بشه، پس خواب شیرین صبح مادر به فنا میره، برای زود خوابیدن در شب هم باید یه چرت کوتاه ظهر داشته باشه مبادا این چرت کوتاه کمی بلند بشه، وگرنه زحمت کل روزت و صبحت و همه از بین میره و قطعا شب ساعت خوابش میگذره و هورمون کورتیزول جان هی بیشتر و بیشتر میشه و اوووووف.
پس جدا از خستگی کارای روزمره هیچ فرصتی برای استراحت بین روز برای یک مادر نمیمونه.
حتی یه چرت کوتاه ظهر ، برای من که اینطوره چون همسرم دیر از سرکار میاد و تا بیاد غذا بخوریم پسرم بیدار باید بشه.
خواستم بگم مادر بودن تمام ساعت های روزت، تمام انرژیت و تمام وجودت رو میگیره.
اگه به این ایثارگری نرسیدیم بچه داری قطعا براتون یک شکنجه خواهد بود.
پ.ن: در کنار همه این سختیا بچه داری لذت‌های کوتاه و عمیقی داره که با دنیا نمیشه عوضشون کرد.
مامان سهراب👶 مامان سهراب👶 ۲ سالگی
سلام مامانای مهربون خداقوت بهتون خسته نباشید که اینقدر برای کوچولوهاتون زحمت میکشین🤗

پنج ماهی میشه که میرم مشاور برا تربیت صحیح و آگاهانه سهراب یه دفعه در مورد یه موضوع مهم تاپیک زدم و چند نفر گفتن بازم بزار خودمم خیلی دوس دارم چیزایی که میگن رو بیام اینجا بنویسم تا درموردش بحث کنیم
اصلی ترین موضوع که همه اتفاق های زندگی بچه ها روی همون قضیه میچرخه و مشاورم هر جلسه روی این قضیه تاکید داره که در طول روز اصلا کلمه نه رو به بچه نگید بزارین آزاد رها باشه فقط در مواقع خطر نکن رو نگید کل حس اعتماد به نفس بچه روی همین موضوعه
شاید شما تاحالا اطرافتون دیدین که بچه هایی بودن که تو سن یک تا دو سالگی خیلی شر بودن از در دیوار بالا میرفتن ولی وقتی ۳ سالشون شده اروم شدن شاید هم کمتر مثلا تو ۲ سالگی فکر نکنین که اون بچه خوبی شده یا درست شده نه اوج سن بچه تا سه سالگی بچه ایی که اونقدر شر بوده وقتی یهو اروم میشه دلیلش فقط نکن بشین های بیش از حد والدینش بوده و این میشه سرکوب احساسات و این میشه آغاز همه حس ها و کمبود اعتماد به نفس ..
مشاورم همیشه میگه از این نترس که پرو بشه غیرقابل کنترل بشه چون این روند فقط تا سه سالگی ادامه داره بعدش کم کم قطع میشه ...
یک چیزی که خیلی توی اعتماد بنفس بچه موثره و مشاورم پیشنهاد داد اینکه ببرمشون سوپری و بزاریم هرچی دلشون میخواد بردارن بهشون قدرت عمل بدیم

ادامه شو تو تاپیک ها مینویسم..