مادر بزرگ همسرم فوت کرده چند روز پیش حالا شب یلدا مامانم زنگ زده ک بیا خونه مامانبزرگت من بهش میگم اگه میخوایید بزن برقص راه بندازید نیام تا بقییه راحت باشن از پشت تلفتن سر من داد بیداد راه انداخته من حرف بدی زدی خوز بالاخره شوهرم ناراحت میشه

۲ پاسخ

حرف شما درسته . خدایی نکرده دور از جونتون برعکس بود مامانت دوست داشت دامادش چه رفتاری داشته باشه

نرو اطلا. بمونه خونه پیشه شوهرت
البته نظر منه

منم الان مامانم زنگ زد بیا اینجا شب یلدا میگیریم یجوری گفت انگار مجبوره بعدم گفتم من نمیام خونه خودم میمونم برداشت با یه لهن بدی گفت هرجور راحتی قطع کرد
نمی‌دونم چرا مهر مادری نداره

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
وابستگی کودک به مادر
وابستگی نوزاد و کودک به مادر از چند ماهگی است؟ | علائم و ر...
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری

سوال های مرتبط

مامان برسام مامان برسام ۴ سالگی
خانما من یه پام شکسته یک هفته خونه ی مامانم بودم تازه اومدم خونه خودمون ...حالا اون پای سالمم رو زنبور نیش زده یعنی جفت پاهام فلجه دارم میمیرم از درد ...حالا به مامانم هم گفتم دیگه تعارف نکرد بیا اینجا ...‌.به نظرتون چکار کنم با بچه ...خیلی داغونم راه نمیتونم برم
مشاهده ۸ پاسخ
مامان کارن مامان کارن ۴ سالگی
سلام خانما خوبید من امروز با شوهرم رفتم تا ی جایی کار داشتیم بعد سر راه رفت پیش مستا جرمون باهاش حرف بزنه گفت تو هم بیا پایین برو ی چیزی بردار منم اینو اوردم خوبه ب نظرتون ؟ عجله ای شد
مشاهده ۷ پاسخ
مامان الین مامان الین ۳ سالگی
من دخترمو ۱۴ جلسست بردم‌مهد و الان قبول کرده که پشت در بشینم ولی بازم هی میاد بهم سر میزنه بنظرتون چیکار کنم راه حل دارین برای راحت جدا شدن و یا اضطراب جدایی؟؟
مشاهده ۳ پاسخ
مامان مامان قندعسل مامان مامان قندعسل ۴ سالگی
سلام مامانا شبتون بخیر
پسر من شبا تو خواب حرف میزنه راه میره. بخاطر چیه و راه حل چیه برا کسی پیش اومده تاحالا
مشاهده ۲ پاسخ
مامان جوجه جون مامان جوجه جون ۴ سالگی
سلام ببخشید میشه کمکم کنید.. ببخشید عنوان میکنم.. من دوماه پسرم از پوشک گرفتم.. پی پی تو پوشک میکرد... دیروز پسرم پیش همسرم بود، از سرکار امدم، همسرم گف رفته تو بالکن و نشسته پی پی کرده ، منم تشویق و جایزه گرفتیم... آخر شب گریه گریه پوشک کن ، پی پی دارم.. منم چون امشب راهی شهرستان مون بودم، هفت روز خدابیامرز برادر تمسرم بودیم، پوشکش کردم.. امروز عصر از سرکار امدم ک بریم، همسرم گف باژ تو بالکن پی پی کرده، منم تشویقش کردم.. گفتم باید تو دستشویی انجام بدی... حالا واقعا نمیدونم چیکار کنم؟ چون هیچ جور راضی نمیشه بیاد دستشویی... جیش راحت میره دستشویی اما پی پی دیشب تا الان تو بالکن میکنه..البته الان تو جاده ایم... نمیدونم خونه مادرشوهرم چیکار کنم؟؟؟؟ یا بعد امدیم خونمون.. یا خونه مامانم... کسی تجربه داره؟
قصری نمیشینه اصلااااا
مشاهده ۱ پاسخ
مامان نفسام مامان نفسام ۴ سالگی
سلام

دوستای عزیز میخوام باهاتون درد دل کنم خیلی ناراحتم از اخلاق خودم اصلا صبور نیستم داد زیاد میزنم جیغ جیغ میکنم غر میزنم سر بچه هام
مثلا کوچیکه کافیه بیاد کنار ادم بشینه یا بیاد بغلم سریع شروع میکنه سینمو گاز گرفتن و فشار دادن یعنی هر لحظه انگار شوک بهم وارد میشه همیشه از دستش داد و بیداد میکنم اما امشب ناخوداگاه سرشو هول دادم و چندبار از دستشون داد و بیداد کردم خیلی کم پیش میاد یدونه بزنم اما داد زیاد خیلی خیلی از دست خودم ناراحت و کلافم احساس میکنم مادر خوبی نیستم
مشاهده ۸ پاسخ
مامان هاکان مامان هاکان ۲ ماهگی
خانما شمابگین من رفتارم اشتباهه یااعصابم ضعیف شده.منو مادرشوهرم حیاطمون مشترکه یه روز درمیان دخترش میاد اینجا پسرش باپسرم بازی میکنه دعوا هم میکنن پسرمنم ازحق خودش نمیگذره همش سراسبابازی دعواشونه هروز میاد اگه یه ماشین بیاره پسرمنم گول میخوره دیگه دعواش نمیشه سراسبابازیای خودش یه مدت خوب بودن الان دوباره پسرم بهش چیزه نده بزور میبره اینم میزنش حالا عمش همش میگه چرا اذیتش میکنه ناراحت میشه گریه میکنه به دل میگیره حالا دیشب داشتم شام بهش میدادم اومد دیگه شامشو نخورد بعد مادرشوهرم اومد گفت باز دعواشون شده منم گفتم من پسرم خونس وقت بیوقت میاد با یه بستنی خب پس من چکارکنه گوش نمیده منم 5ماهه حاملم اعصابم نمیکشه اونم با ناراحتی میگه بهش میگم دیگه اینجا نیاد اون میگه من اگه پسرم هرکار میکنه کسی حق نداره بهش حرفی بزنه زود ناراحت میشه حالا شوهرم بهم حق میده ولی میگه اعصابت ضعیف شده زود ناراحت میشی
مشاهده ۳ پاسخ
مامان ❤کوچول❤موچول❤ مامان ❤کوچول❤موچول❤ ۳ سالگی
توی هر روزی هر ساعتی هروقت ی غذای خوب میخورم هروقت یجای قشنگ‌میرم هروقت ی مناسب میشه عید یلدا رمضان محرم همه و همه فقد دلم برای تنها حسرت زندگیم تنگ‌میشه پسر آسمونیم من تورو ب خدا بخشیدم همون خدایی ک تورو ی روز بهم هدیه داد خودشم یروز ازم گرفتت خدایی ک اگه کسی رو خیلی دوست داشته باشیم ازمون میگیره یچیزی مثل عشق بین خدا و بنده اش و این عشق من ب تو ممنوعه بود انگار و زیادی بود مابین این روزها خیلی ها دلم‌رو شکستن با کارهاشون با حرفاشون‌با قضاوت هاشون با نگاهشون این خاطراتی ک روز ب روز و لحظه ب لحظه پشت سر گذاشتم ولی بازهم‌سکوت میکنم یکروز میاد ک من هم عمرم ب پایان میرسه و میام‌پیشت برایمن این روزها خیلی دیر و سخت میگذره انقدر دیر ک میترسم منو فراموش کرده باشی من عمری ب بلندای یلدا نمیخام من هروز حسرت میخورم برای روزهایی ک بودی و دیگه نیستی اصلا یلدایی ندارم بجای دانه های انار قطره قطره اشکم میریزه ب شیرینیه انار ن ب شوریه نمک امشب یک دقیقه بیشتر شد و من دلتنگ ترم بخاطر نبودت 😭😭
مشاهده ۵ پاسخ
مامان جوجه جون مامان جوجه جون ۴ سالگی
یه تجرربه:
من پسرم از کوچیکی از موزر و قیچی می‌ترسید... آرایشگاه کودک می‌بردیم جیغ میزد.. آخرین بار 1.5 سالگیش بود که ژیر دست آرایشگر از گریه ریسه رفت.. نصفه نیمه ول کردیم... تا الان یا من تو خونه قیچی میکردم یا آقاجون( بابا خودم)، تا دیشب امدیم شهرستان... نوبت آرایشگاه مردونه نوبت گرفتیم، پدرم و خودم و پسرم و پسرخاله اش رفتیم. پسرم راحت نشست کوتاه کردند.. بدون جیغ و داد... حتی من با کاردرمانگر هم حرف زدم،گفت ببین اگر راحت میره حمام، سرش راحت میشوری، چند بار ببر ببینه، بعد کوتاه کن ، مشکل خاصی نداره!! خیلیییی برام کابوس بود... خداشکر ما این غول بزرگ پشت سر گذاشتیم... چون اخریها به بابام هم اجازه کوتاه کردن موهاش نمی‌داد.. برام کابوس بود❤️🙏🏻🙏🏻 گفتم بگم شاید مادری مثل من درگیر باشه
مشاهده ۵ پاسخ
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
سلام مامانا عیدتون مبارک . من به دلایلی باید ۳ ماه با دخترم خونه مادرم باشم از وقتی اومدم دخترم اینجا به شدت لجبازی و گریه و جیغ و داد راه میندازه کارهایی ک تاحالا اصلا انجام نمیداد خانوادمم خسته میشن یه خواهرم دارم نامزده عصابش خورد میشه با بچه نمیسازه . میگم بچهای شمام یه نفرو ک میبینن این مدلی میکنن . من همش میگم خوب این بچس متوجه نیست . نمیدونم هی بهم سر کوفت میزنن خوب تربیتش نکردی . دلم خیلی گرفته
مشاهده ۶ پاسخ
مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
سلام مامانا خوبین
من چند روز پیش داشتم جارو میزدم در واحدمون رو که باز کردم حس کردم یکی توی راه پله دوید بعد تا دیدم توی صندل من و شوهرم یکی نمک پاشیده بود بعد توی کفش خودمم دوباره بود توی یکیش درحد پاشیدن تو اون یکیش یه عالمه نمک بود ترسیدم نمیدونم چیکار کنم چند روز قبلشم به در ورودی و دیوار های راه پله یه عالمه آب اسپری کرده بودن یعنی آب نبود یه چیزی مثل اسپری بود چنان بویی داشت که تا توی اتاقمون هم میومد بوش
توی ساختمان مستاجر هم نداریم
بخدا دیگه چشم ترس شدم همش یه چیزی تو خونه پیدا میکنم هرچی میخوام بهش فکرنکنم ولی نمیتونم
مشاهده ۱۱ پاسخ
مامان حسین مامان حسین ۴ سالگی
موهای حسین رو بردم کوتاه کردم چند روز پیش، بعد دیروز رفتم خونه ی مامانم خواهرم چپ چپ نگاش میکنه بعد میگه برای چی کوتاه کردی بچه میگه مامانم برد دیگه بعد بهش میگه چرا از من اجازه نگرفتی باید از من اجازه میگرفتی اینم هی میگفت مامانم برد دیگه من احمق هم هیچی نگفتم لال بودم بگم از مامانش اجازه گرفته قشنگ شده...
حالا حسین از دیشب میگه قیافم بد شده، امروز صبح هم بیدار شده میگه چرا موهامو کوتاه کردی میگم باید کوتاه کنیم مرتب بشه میری مهد تمیز باشه میگه قیافم بد شده خاله دوست نداره، مهد هم نمیرم قیافم بده😭😭😭
دلم میخواد به خواهرم بگم حرفش چه تاثیری رو بچه گذاشته موندم چطوری بگم آخه انقدر زود رنجه نمیشه بهش حرف زد سریع ناراحت میشه و قهر میکنه، به اون یکی‌خواهرم میگم میگه چرا فکر میکنی به خاطر حرف اینه بچه خودشم خوشش نمیاد از موهاش بد کوتاه کردن، میگم اولا بچه چی میفهمه بد کوتاه شده دوما چرا قبلش نمی‌گفت قیافم بده سوما بچه قشنگ داره میگه قیافم بد شده خاله دوست نداره میگه حرف اون بهونه ای شده بچه حرفش رو بزنه😐😐😐
مشاهده ۶ پاسخ
مامان محمدطاها و حلما مامان محمدطاها و حلما ۴ سالگی
سلام مامانای عزیز یه کمک میخوام ازتون
من ازوقتی ازدواج کردم نزدیک به ۶ سال هست که طبقه پایین مادرشوهرم میشینم اوایل همسرم بهش اجاره ماهیانه میداد الان یکساله نمیده مادرشوهرم ازراه پله اش به حیاط ما راه داره ک وقت و بی وقت میاد پایین ک من نمیتونم استراحت کنم خیلی وقتا شده بین منو همسرم اختلاف ایجاد کرده منو همسرم همیشه دعوا داشتیم مادرم یکم ازم دوره منم با دوتا بچه خیلی خسته میشم پسرمم خیلی شیطونه واقعا شبها انرژی ندارم ک بتونم حتی شام بخورم اینجا هیچ کمکی ندارم حتی مادشوهرم نمیاد یه ساعت دختر ۵ ماهمو نگه داره ک من به کارام برسم امروز به همسرم گفتم بیا ازاینجا پاشیم بریم نزدیک مادرم خونه بگیریم اونجا مادرم پسرمو بیرون میبره میاره یا حتی بابام با ماشین میبره بیرون خیلی خوبه برای پسرم اونجا
ولی همسرم میگه پول پیش من میدم ولی تو باید بری سرکار اجاره خونه رو تو بدی
اینم بگم ک احترامات منو مادرشوهرم برداشته شده منم به شدت عصبی شدم دیگه
به نظرتون چیکار کنم؟
مشاهده ۱۸ پاسخ
مامان سوفیا مامان سوفیا ۴ سالگی
شوهر من خیلی عوضی بازی در میاره فکر میکنه تو بچه داری باید رقابت کنه هر چیو ک من ممنوع میکنم اون یواشکی بهش میدع کوچکترین ممنوعیتی برا بچه نمیزاره فحش داد گوشی نگاه کرد هر وقت خواست رفت بیرون غذا خورد نخورد و...
بچه رو لج انداخته باهام هر چی ام میگم کار خودشو میکنه تازه تو گوشش بهش حرف یاد میده ک مادرت بده نمیدونم این رفتاراش نتیجه کدوم عقدشه
مشاهده ۶ پاسخ
مامان گندم مامان گندم ۴ سالگی
سلام
مامانای عزیز من چندوقت پیش عکس پای گندم گذاشتم و گفتم ک پوسته داده یسریا مثل من این مشکل داشتن
دکتر پوست بردمش و این کرم براش تجویز کرد.مثل آب رو آتیش
روزی دوبار براش میزنم تا یکساعت نباید راه بره و اب بخوره.منم موقع خواب ظهر و شب براش میزنم.
مشاهده ۳ پاسخ