۱۷ پاسخ

عجب آدمیه آروم باش اعصابتو خورد نکن به شوهرت بگو تا از خونتون نرفته بهش بگه که چقدر احمقانه رفتار کرده بچه تا عمر داره این صحنه از خاطرش حذف نمیشه

بنداز بیرون از خونه ات یا به شوهرت بگو جوابشو بده که چه غلطی کرده بیخوده کرده بچه رو زده

واسه خودشیرینی مادرا ازاینکارا میکنن خصوصا اون بی شعورا وبی فرهنگاشون مادرشوهرمن چنبار لفظی گفته موقع کشتی پدروپسر میگفت پسر منو نزن ولی درهمین حد چون خودشم دلش نمیاد بچه روبزنه هم اینکه از همسرم میترسن احتمالا شوهرت زیاد قاطع ومحکم نیس مادرش سواستفاده میکنه حالیش کن که عواقب رفتار مادرش روی پسرتون چیه وبه شوهرت بگو حتما دراین مورد به مادرش تذکربده که بار آخرشه وسعی کن هرسری توروش بزنی مثلا شب خوابیدین صبح پاشو جلو جمع بگو پسرم تاحالا سابقه نداشته خواب بد ببینه همش ازخواب میپرید میگفت منو نزن ...یامادرشوهرت زنگ زد بگو پسرم ازاون دفعه میگه مامانبزرگ چرا منو زده ؟

تو هم بزن پشتش بگو چرا بچه منو زدی🤭😂

فقط میتونم بگم متاسفم.. چقدررررر بیشعور. از مادرشوهرت بدتر شوهرته ک خودشو زده ب اون راه. عجب آدمیه

توهم ی سیلی میزدی تو گوشش میگفتی چرا پسر منو زدی منم اینو زاییدم😅

ولش کن تو فکرش نرو

وا چقدر احمق با این سن و سالش واقعا نمی‌فهمه بچه سه سالشه!؟درضمن پدر بچه بودن به اون چه مربوط

کار خوبی کردی که هیچی نگفتی چون مهمانه و تمام زحماتی که کشیدی رو به گند میکشن اگه حرفی میزدی
ولی بنظرم بعد از اینکه رفت از شوهرت دلیل کارشو بپرس
منم مادرشوهرم اینطوری میکرد حتی یه بار جلوی من به بچم گفت مادرت کتکت نمی زنه من میزنم که کار بد نکنی منم همون لحظه انقدر داد و بیداد کردم سر دخترم از شدت فشاری که بهم وارد کرد
یه دونه هم اروم به پای دخترم زدم گفتم ببین منم کتک میزنم اما نمیذارم کسی به دخترم حرف بزنه ..بعدش انقدر خودمو سرزنش کردم که چرا زدم وای از اون روز بد نگم برات ..
بعد از اون قضیه دخترم خودش رفتارمادرشوهرمو که میبینه باهاش بد می شد و تلافی میکنه

ببین خواهرچجپری تحمل کردی این صحنه روکه بچه ازشدت درد به خودش بپیچه واینقدرگریه کنه که بالابیاره ببین من جان بودم پارس میکردم زنیکه پیری اشغالللل چه فکری کرده درموزدخودش وپسرش اوووووف عجب عجوزه هایی پیدا میشن
ببین من شوهرم به شوخی و بازی حالت کشتی میگیرن باهم یاشوهرم آروم وبه بازی میزنه بهش اینقدرویزمیگم بهش حالافکرشو بکن کسی دیگه این کارو بایچم میکرد بجای من شوهرم جررررش میداد خواهر حالاهرکسی میخواد باشه چه خانواده چه فامیل چه آشنا من وبچم به شدت خط قرمزشوهرمیم چون باچشم دیدم که سربچشومن چه کارایی که نکرد...

میزدی یعنی میمرد پدسگوووووو وای بند دل بچه اگه پاره میشد چی یا خدا میگن پشت بچه محکم با مشت بزنی بند دلش پاره میشه

وای اصلا باورم نمیشه چ مادرشوهر احمقی من جای تو زورم گرفت چجوری تحمل میکنی واقعا

من یه بار حسین کوچیک بود برق خونه ی پدرشوهرم رو خاموش روشن می‌کرد پدرشوهرم گفت بلند میشم میزنمتا همین هیچ کار دیگه ای نکرد یعنی جوری جوابشو دادم که میرفت میومد بهم میگفت ببخشید من که دستم جون نداره بزنم الکی یه چیزی گفتم تو به دل نگیر

ببخشید اما خیلی مادر شوهرتون بی شخصیت و فاقد شعور هستن
خیلی ناراحت شدم برای پسرت
بخاطر اینکه مهمانه محترمانه تذکر میدادی اما اگه مهمان نبود شدیدا با حالت بد تذکر میدادی
این چ کار بی ادبانه ای بوده که سر ی بچه سه ساله دراورده در ضمن این چ لفظ زشتیه که مادرت تو رو زاییده و ...

عزیزم ی جوری غیر مستقیم بهش بفهمون رو بچت حساسی و اجازه نمیدی کسی از گل کمتر بگه ب همسرت بگو باهاش حرف بزنه ک دیگه تکرار نکنه

به نظر من الان ولش کل بعدا به روش بیار حتما،به شوعرتم بگو درسته بچه است ولی میفهمه دوست داری فردا هر کسی دلش خواست بیاد بچه اتو بزنه،الان حرفی بزنی میشه سرکوفت که مامانم اومد اینجوری شد اونجوری شد

واای چه زن احمقی...ازحسادتش بهت اینکاروکرده..اگه رابطت باشوهرت خوبه به خاطراون احترامشو این دوروزنگهدار تابره..بعدم باشوهرت حرف بزن بگو باید به مادرش چیزی میگفت

بگو ولی تورو سگ زاییده که نمیدونی با بچه سه ساله چجوری برخورد کنی

سوال های مرتبط

مامان گل پسر👶
ایران مامان گل پسر👶 ایران ۴ سالگی
سلام امشب با داداشم رفتیم پارک شوهرم نبود بعد ی دوتا پسر که چند سال از پسر من بزرگتر بودن هیکلی جلو سر به پسرم گفتن برو پی کارت برو خونتون پسرم ناراحت اومد به من گفت منم گفتم برو بازی اگه بازم گفتم بگو خودتون برید منم میخواهم بازی کنم پسرم رفت من زیر نظر داشتمش که پسرم از سراسر رفت بالا اومد پایین باز جلوش گرفتن من فوری بلند شدم خودم به پسرم برسون تا رسید ن من بزرگ زد تو کمر پسرم محکم طوری که پسر افتاده با صورت تا منو دیدن دویدن واقعا مادر چیه و منی که هرگز همچین روی از خودم ندیدم یعنی تو شوکم که این من بودم این رفتار کردم خلاصه منم دویدم دنبالشون شاید اگر دستم بهشون می‌رسید تکیه پارشون میکردم رفتن پیش پدر مادرشون منم رفتم بالاش.ن اومده میگه چته خانم خجالت نمیکشی با این هیکلت افتادی دنبال بچه ها منم گفت که اینجوری البته با عصبانیت زن برگش گفت خوب مواظب بچت باش دیگه نفهمیدم هرچی فحش به دهنم اومد براشون کردم اومدم خونه هنوز اون منی که تا امشب ندیده بودم جلو چشم باور نمیکنم من بودم دیگه بماند داداشم رفت صحبت کرد اینا نمیدونم ی جوری حالم تو شوکم😥🥺
مامان ادرین مامان ادرین ۴ سالگی
سلام مامانا خوبین اونای که بچه مهد کودکی دارن پیش یک
من یه مشکلی دارم که هنوز برطرف نشده
پسرمو فرستادم بهترین مهد مدیریتش خیلی خوبه ولی نمیدونم چرا کار جمع نمیکنه
پسرم که اول مهر رفت مربی داشت خوب بود مربیش تا این که بعد یکی دو هفته پسرم گفت جا مدادیم گم شده و وقتی پیگیری کردم دیدم یک هفتس که من لوازم ها رو تحویل دادم جا مدادی پسر گم شده خانمش هیچ کاری نکرده وبه مدیر گفتم پیگیری کرد پیدا کرد
پسر منم تنها یه مشکل داره اینه که نه توضیح میده اونجا چیکار میکنن وقتی هم بپرسی عصبی میشه میگه فقط دارم بازی می‌کنم در حالی که یکم از رفتارهاش فهمیدم مثلا شهر میخونن قصه میگه خانمش این حرفا حالا نمیدونم سر چه جریانی مربی پسرم بیرونش کردن یا رفته منم از اول مهر هیچ گروهی نزدن و هیچ فعالیتی ندیدم ازشون نمیدونم اصلا تو طول روز بچم چیکار میکنه چند بار رفتم به مدیر گفتم به معاونه گفتم هنوز هیچی به هیچی میگ اول سال یکم بهم ریختس اینا نمیدونم اصلا مربی پسرم کیه نمیگن چند بار رفتم فعلا که فایده ای نداشت مهر هم تموم شد خیلی ناراحتم بابت این قضیه حالا چیکار کنم