۴ پاسخ

دخترمنم یه مدت اینجوری بودالانم کمتر شده اقتضاسنشون خوب میشن

دختر من هوو منه ،نمیزاره به شوهرم بچسبم یه چایی میخایم با هم بخوریم اون باید بین ما بشینه،بریم خونه فلانی ،یا زنگ بزن فلانی و.....

وای دقیقا من و دخترم

اره .. گیر بده به فلانی زنگ بزن‌‌ بگو بیاد خونه مون .. حالا اون طرف ۶۰۰ کیلومتر دوره اما بچه چ میفهمه ... به هر چی گیر میده من با ی چیز دیکه فوری حواسشو پرت میکنم اما اون چیز دیکه هم میشه یه درد سر دیکه🥲🥲🥲

سوال های مرتبط

مامان پسری مامان مامان پسری مامان ۴ سالگی
کمی از اخلاقیات پسرم میخام بگم لطفا شماهم بگین که ببینم راه حلش چیه

پسر من خیلی لجبازه خیلی پر انرژیه همش خرابکاری می‌کنه کل خونرو مدام گند میزنه اصلا اهل بازی کردن نیس فقط خرابکاری و بهم ریختن اصلا هم اینکه کمکم کنه و خودش جمع کنه نیست همش دست میزنه به سینه هام باهاشون بازی می‌کنه دنبالم راه میوفته عین جوجه گاهی وقتا حین ظرف شستن و غذا پختن صندلی می‌زاره ک فقط بیاد دست بزنه یه سینه های من همش لباسمو بالا میده حالا اینا به کنار بیش از اندازه وابسته پدرشه اصلا همه دنیا یه طرف باباش طرف دیگه. همش دنبالشه هم بیرون هم تو خونه از وقتی ک شوهرم میاد اصلا بهش اجازه استراحت نمیذه نه استراحت نه خاب نه غذا خوردن نه حتی دو دقیقه بیاد کنار من بشینه برای همون منو شوهرم خیلی از هم دور شدیم حتی مهموونی هم ک میریم بازم میاد گیر میده به منو باباش مخصوصا باباش ک بیا با من بازی کن یه ادا اصول ها در میاره انقد نق نق و عصبیه که مجبوریم ب حرفش گوش بدیم فوری قهر می‌کنه عصبی میشه
مامان درسا🩷دیان🩵 مامان درسا🩷دیان🩵 روزهای ابتدایی تولد
سلام شب بخیر
دخترم ۳ سال و ۹ ماهشه‌ زندگی رو برامون کرده زهر مار خودمم ۸ ماهه باردارم
شب و روز گریه شده فقط هر چی بخواد گریه میکنه براش ااب هم بخواد حتی گریه میکنه
بیرون رفتنمون زهر مارمون میشه یا رو لباس پوشیدن گیر میده یا نمیاد موهاشو شونه کنم
یا هم رو کفش پوشیدن گیر میده بخدا دیگه خسته شدیم از دستش انگار روانی و عصبی شده رو لباس و کفشاش
شب موقع خواب رو پتو گرفتن روش گیر میده میگه پتو نبابد چروک توش بیفته صاف و یکدست باشه اگه گریه کنه اب از بینیش بیاد رو دماغش گیر میده و هی میکشه پایین ‍که تمیز کنید شما
اب نمیخوره میگه تو باید برام بیاری در حالی که قبلا میخورد
انقد اسباب بازی داره که نگو ولی یک دقیقه خودش بازی نمیکنه نقاشی میگم بیا رنگ کن کل کتابو خط خطی میکنه و پاره میکنه
بازی فکری براش خریدم همه رو پرت میکنه و میندازه و میگه من بلد نیستم در صورتی که پیشش نشستم دارم براش توضیح میدم
بقران از زندگی باهاش خسته شدم دلم میخواد نباشش فقط خفش کنم بمیره بره راحت بشم از ساعت ۱۱ تا الان یکسره داشت گریه میکرد
دارویی چیزی نیس بدم این اروم بشه اخه دوماه دیگه میشن دوتا پدرمونو در میاره این