مامان گل دختر مامان گل دختر هفته سی‌وپنجم بارداری
مامان الین جان مامان الین جان هفته بیست‌ونهم بارداری
مامان پسری مامان پسری ۷ ماهگی
خواهرم زنگ زده میگه فردا میام خونت ۱۰ سالشه گعتم با مامانی بیا آش درست کنیم بخوریم منم مانتو مامانو درست کنم برا فردا ظهر نهار آش چیز ساده ای هست بعد شوهرم میگه ها بگو نیان چرا میان من مادرم دو ماهه اینجا نیامده خو به من چه نیامده چون مادر تو مگه مث مادر منه مادر تو هزارتا حرف به من زدع من خراب جلوه داده به مادرم هزارتا حرف بد زده به پدرم شب عروسیم گفت هیزی خودش خوب یادشه یه شبم شوهرم رفته بود اونجا الکی گفته بود ها زنت رفته خبر کشی کرده شوهرم امد هزارتا حرف زد گفت ها مگه روز اول پدرت نگفت خبر نبری بیاری گفتم چی کجا بعد گفتم مادرت خودش به عمم گفته عمم به مادرم من نگفتم اینجام مادرش منو بد کرده بود رفته بود به عمم گفته بود ها این عروسی نیس هزارتا حرف بهم زدن شب تا صبح من دستام مث بید میلرزید الکی تهمت میزدن میرفت زندگی منو میزاشت کف دست عمم اونم به همه گفته بود عزوسیمو زهر مارم کردن حالا وقتیم اشتی کردیم گفتم مث قدیم نمیشم با مادرت الان توقع داره من اشتی کردم چیکار کردم اگه مادر من اینکارا باهاشون کرده بود خودشون چیکار که نمیکزدن الان نمیتونه ببینه مادر من اونم هیچی نمیخام بزارم جلوش یه آش میخام بزارم نمیتونه ببینه میاد خونه ام
مامان تو دلی🥹🩷 مامان تو دلی🥹🩷 هفته سی‌وچهارم بارداری