مامان حسین 💙 مامان حسین 💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی ، بخش سوم
⛔⛔⛔⛔⛔⛔
عزیزانی که روحیه حساس دارن و یا انتخابشون زایمان طبیعیه این بخش رو نخونن
⛔⛔⛔⛔⛔⛔
به ماما گفتم اگر جواب نده سِرُم چی میشه؟ گفت : تا ساعت ۱۲ اینو دریافت میکنی ، اگر اتفاقی نیافته ، تا ساعت ۶ صبح سِرُم معمولی میگیری بعد دوباره آمپول فشار 🤦🏻‍♀️😳
منم به خیال اینکه خبری نیست در آرامش کامل دراز کشیده بودم که نه بابا آخر منو میبرن سزارین میکنن ...
اما زهی خیال باطل ، ساعت ۸.۲۰ دقیقه احساس کردم یه چیزی درونم ترکید ، ماما رو صدا کردم که ببینه چیه ، همون موقع گرمای زیادی حس کردم و کل پایین تنه ام خیس آب شد ... ماما گفت خوبه ایول کیسه اب پاره شد ، داری تو زایمان پیشرفت میکنی ✌🏻🤦🏻‍♀️
همون موقع زنگ زد به دکترم تا خودشو برسونه و اینجا بود که تازه فهمیدم زایمان طبیعیه چیه🥴🤐🤯
دردام شروع شد ... درد نه ها!!!! درد 😖
تقریبا هر نیم ساعت یه درد عجیبی میومد سراغم ، همزمان احساس دفع و ادرار هم داشتم ... التماس میکردم که بذارید برم دستشویی دوبار گذاشتن ولی دفعه سوم نه دیگه گفتن نمیشه ...
ساعت حدودای ۹.۱۵ شب بود که دیگه تو حالت خوابیده نمیتونستم درد بکشم ، ماما اومد اول معاینه کرد که دردش بماند ، تازه شده بودم ۴ فینگر😬 
مامانم کنارم بود ، گفت نمیشه یه کاری کنی دردش کمتر بشه؟ بهم پیشنهاد داد روی توپ بشینم و یه بخشی از درد رو اونجا مدیریت کنم
ادامه دارد✌🏻😁
مامان نیکان مامان نیکان ۱۵ ماهگی