مامان ❤️Elisa❤️ مامان ❤️Elisa❤️ ۱ سالگی
مامان فندوق🧸 مامان فندوق🧸 هفته دوازدهم بارداری
مامان پناه❤ مامان پناه❤ روزهای ابتدایی تولد
مامان نیکی مامان نیکی ۴ سالگی
دخترم امروز خیلی حرص خورد از دست پدر مادرش پدرش چون رفتار اینطوری زیاد ندیده سختش بود ولی اونا عادیه فقط خودشون مهمن 😑
ی جفت صندل من داشتم مادرشوهرم پوشیده بودشون بعد نمیدونست مال منه فک کنم برگشت ب دخترم گفت این دمپاییارو مامان جونت یعنی مامان من داد ب من😂دخترم گفت اینا واسه مامانمه ک😂اونم گفت اها دیگه هیچی نگفت 🤣اصلانم مامانم همچین چیزی نگفته بود ازخودش گفت
بابام اینا توروستایی فامیلیمون چندوقته خونه ساختن ایناهم رفته بود پیش چندتا گردو داشتن بعد برگشتی اومدن دوروز اونجا تا بامابرگردن
یعنی امسال من هیچ لذتی نبردم اینا یا رفتنی بودن یا برگشتنی😂
توروستامون همه فامیلن همسایه جفتیمون نوه خالمه جاریشم همسایه س خیلی خوبن همیشه نون محلی و سوغاتی میوردن چون مامانم خیلی محبت میکنه بهشون نوه خواهرشم هست دلش میسوزه واسش اونام با اینک روستایی ان ب روش خودشون محبت میکنن با خورد و خوراک محلی ک میفرستن ک فوق العاده ان واقعا غذاهم ک درست میکردن گاهی میفرستادن
بعد مادرشوهرم ب دخترم گفت بره ب جاری دختر خالم بگه بهم دوغ بده ولی گفت ب مامانت نگو من گفتم برو بگو خاله زهرا فرستاد واسه خودش🤣🤣🤣دخترمم اومد ب من گفت گفتم ولش کن نمیخوادبری🤦‍♀️🤦‍♀️
بیس گونی گردو فرستادن رفت جلوتر از خودشون میکرد ی کم سوغاتی میورد اینام بش سوغاتی میدادن جواب سلام علیکه
ولی خییییلی گدا صفتن و خودشونو برتر ازهمه میگیرن میگن همه باید ب ما احترام بزارن هیشکی هم چشم دیدنشونونداره😂