مامان فسقل مامان فسقل روزهای ابتدایی تولد
مامان آقا پارسا🥰 مامان آقا پارسا🥰 هفته سی‌وششم بارداری
مامان کوشکولوم🌸 مامان کوشکولوم🌸 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان۲#

سوندو گذاشت یهو دیدم یه تا بغل دستمه تو قسمت زایشگاه که تجهیزات اتاق عمله و اتاق اور ژانسیه،یهویی همه اومدن منم بردن تو اتاق اولش خب هول شدم چون اتاق عمل جای دیگه بود و فقط من بودم که اینجا عمل میشدم دونه دونه که نیومدن نیگفتن نگران نباش اینجام اتاق عمله تازه خلوت ترم هست استرس نمیگیری،یه ترسی داشتم اما کادر اتاق عمل عالی بودن باخبر خوش اخلاق ،اول ازم مرسیدن بی هوشی و بی حسی و گفتم بی حسی کم عوارض تره خلاصه نشستم فشارو گرفتن و چون چندتا سوال پرسیدم دکتر بی هوشی فوق تخصص بود و کار بلدو قدیمی،گفت که نه بی هوش شو تو استرس داری ،خلاصه گفتم فقط خواستم در جریان مراحل باشم صرفا از استرس نیست قبول کرد بی حس کنه ،منو نشوندن دست به زانو گفتن خودتو ژل کن ،اون قدر که فک میکردم آزار دهنده نبود و حسش دقیقا مث یه برق گرفتگی رو تلوزیون های قدیمی بود😂 تا زد من دراز بکشم بدنم سریع سنگین شد ۲ دقیقه نکشید تا خود گردن بی حس شدن و البته بگم من حالت تهوه گرفتم سرمو کج کردن بهم دارو زدن حالم بد شد اما بالا نیاوردم خداروشکر، همجی رو گذاشتن رو شکمم یچی ام جلوم وصل شد ومن تقریبا ۱۰ درصد متوجه کارشون بودم.تو ۱۰ دقیقه همه کارا انجام شد و دختر ساعت ۱۱ و ۱۰ دقیقه بدنیا اومد😍