مامان مینا مامان مینا ۵ سالگی
سلام .. تروخدا انرژی منفی نیان.


میگم باز دیشب نزدیک بود سکته کنم کنار شوهرم روتخت بودم یهویی دیدم اون رنه میام داد همون ک چندساله باهاشه شوهرم ب اون میام داد اول آنقدر بازدحالم بد شد. همش فک میکنم تموم شده رابطشون آنقدر جوش زدم حرص خوردم چند بار ب ج زنگ زدم گفتم اززندگیم برو بیرون فحش دادم تهدید کردم ولی لج کردن خودش گفت هرکار بکنی شوهرت عاشق منه ... منم هرکار میکنم ک شوهرم دل بکنه نمیشه اصلن. ب من وابسته نمیشه . همش دنبال هموناس دیوانه شدم ب ابلفظل دیگه موندم چیکار کنم . ازشم بدم اومده ولی دلم نمیخاد اون زنیکه ب خواستش برسه بیاد لقمه حاضر آماده ک خونه ماشین ک الان درس شده اون بیاد 😭😭😭😭😭😭من برم تا ۵سال پیش هیچی نداشت شوهرم الان اون دنبالش راه افتاده اینم ک ازون هول تر بدبخت خوکبرسر دلم میخاد یک ماشین بهش بزنه مث سگ جون بده جلوم خستم کرده این چ مردیه من آنقدر سختی بکشم همه چی درس بشه طلا بفروشم عذاب بکشم بعد یگ ج ن ده بیاد صاحب بشه ننه دختره پیله تر ازدخترس ای خدااااا این چ بلایی بود 😭😭😭
مامان نیلی مامان نیلی هفته هفتم بارداری