سلام مامان هاعزیز
مدتی حالم همش گرفتست احساس تنهای میکنم یجورای افسردگی گرفتم
ایاهمه خانم هاتوی بارداری اینطورن کسی این مشکل داشته

منم همین حسو داشتم دوران بارداری اما فقط و فقط خودمو داغون کردم الانم ک زایمان کردم همین حسا گاهی میاد سراغم اما دیگ بخاطر بچم سعی میکنم خودمو شاد نگه دارمو روحیمو نبازم...همه چی دست خودته عزیزم خودتو سرگرم کن اصلا ب این فکر نکن ک تنهایی...تو تنها نیستب خدا حواسش بهت هست

من همینجورم مخصوصا عصرا دیونت میکنه شوهرم که سرکاره .دخترم پنج سالشه اصلا خونه وانمیسته یکسره خونه دوستش بازی میکنه ولی غریب نیستم وقتی مامانم یا خواهرام میان.خوبه نمیفهمم زمان کی میگذره ولی یه وقتایی عین الان دلم میخواد بترکه به خاطر شرایطی که دارم شوهرم نمیذاره زیاد بیرون برم .خودشم که نیست میگه هر وقت بودم خودم میبرمتون بیرون.فقط دعا میکنم زودتر بگذره بچم بیاد شاید از این حال وهوادربیام.

سلام منم یوقتایی اینجور میشم،به خودتم تلقین نکن،چیزی نمونده تا نینی نازت بیاد واین حسا همش انشاالله ازبین میره

اره منم یه مدت اینجور بودم خداروشکر بهترم ب خودت تلقین نکن حیفه دوران ب این خوبی خراب بشه با این روحیاتت

منم توی تهران غریبم همه خانوادم شهرستانن
خیلی دلتنگشون میشم از شهریور پارسال تا حالا ندیدمشون
نتونستم توی بارداری برم
خیلی تنهام فقط یه دوست نزدیک دارم هر از گاهی میاد پیشم
پسرم سه سالشه تمام زندگیمه خیلی خوبه پیشمه
شوهرمم که سرکاره دیگه گرفتاری خودشو داره
خواستم بگم تنها نیستی این روزا میگذره ولی سخت میگذره
نی نی سلامت باشه خیالی نیست تنهایی ما

دقیقا منم بعد زایمان احساس تنهایی میکنم چون اینجاهیچکسو ندارم

من بعد از زایمان اینجوری شدم چون مامانم ازم دوره خیلی احساس تنهایی میکنم