اینو مینویسم واسه هرکی که بارداره و سرویکسش پایینه و روحیه نداره
من از هفته ۱۸ با سرویکس ۲۷ داستانم شروع شد و بعد دو هفته فهمیدم ۱۴ با ۲ سانت فانلینگم و مجبور شدم سرکلاژ فوری شم
سر سرکلاژ دکترم بهم گفت به مو رسیده بودی
همون بیمارستان موقع عمل سرویکسمو ۸ گزارش کردن!
بماند که من و همسرم ناامیدترین ادمهای اون روزا بودیم…با کلی بدبختی بعد سرکلاژ مجبور شدم پساری بذارم
دیگه واسه پساری که رفتم کل بلوک بهم میگفتن اشکالی نداره بچه اولته هنوز وقت داری!!!!!
فقط خدا میدونه چقدر من و همسرم تو اسانسورهای بیمارستان و رو این ویلچرا گریه کردیم
فقط خدا میدونه چی از من گذشت و این چندماهو چجوری سپری کردم
اما اخرش قشنگه
من ۲۸ ام با پای خودم رفتم بیمارستان و زایمان کردم و دخترمو تو آغوشم گرفتم
خدارو هزاران بار شکر
فقط این متنو نوشتم بهتون بگم اگه خودتون بخواین و خدارو باور داشته باشین شایدم به مو برسه ولی هیچوقت پاره نمیشه
هر حرفی که این ماماها و پرستارا میزنن هم بریزین تو سطل زباله
امیدوارم هرکی که درگیر سرویکس و این موضوعاته خدا پشتش باشه و هرکی هم که نمیدونه سرویکس چیه ایشالا تا اخر بارداریش کلا ندونه

۷ پاسخ

دمت گرم مرام گذاشتی از تجربه ات گفتی یه کم بچه ها آروم بشن

مبارکه خداحفظش کنه برات ، مرسی از تجربه ات گفتی ، الهی که همه مامانا بسلامتی زایمان کنیم بچه هامون صحیح سالم بغل بگیریم

دمت گرم خیلیا به این متن احتیاج داشتن

مرسی از انرژیت
مباااارکه قدمش پر از خیر و‌برگت باشه
اسم نی نی رو چی گذاشتی؟🥰🥰

منم طول سرویکسم پایینه ۲۲ هست، استراحت مطلقم، نه سرکلاژم نه پساری دارم، چون دیگ دیر شده بود واسه این کار، خیلی نگرانم ولی سپردمش به خدا

ببخشید شما فقط از سونو متوجه سرویکس پایین شدین یا علائم دیگه هم داشتید؟

خداروشکر.عزیزم منم طولم کمه چجوری چیو رعایت کردین؟

سوال های مرتبط

مامان مهدیار 👶🏻 مامان مهدیار 👶🏻 ۴ ماهگی
خب بعداز دو هفته اومدم تجربه سزارین رو بگم:

پارت اول

اول از همه بگم که من اوایل همش میگفتم طبیعی، ولی هرچی به اخراش نزدیک میشدم استرس میگرفتم، بعد میدیدم تو گهواره و مطب از سزارین چقدر راضین، و خب میدیم خیلی طبیعی ها هم چقدر زیاد بخیه خوردن و … ، دیگه تصمیم رو گرفتم رو سزارین، با اینکه معاینه نیمه تحریکی هم شدم تو ۳۸ هفتگی و دکترم گفت لگنت خوبه ولی سر بچه خیلی تو لگن نیست، هفته بعدشم چون کاهش حرکت و لکه صورتی داشتم رفتم بلوک زایمان، معاینه شدم و گفتن باز نیستی، همون یه فینگری که هفته پیش بود همونه… تاریخ زایمانمو دوست داشتم ۷/۷ باشه ولی بیمارستان نیکان سزارینی قبول نمیکنه تاریخ های رند ، دیگه گفتم ۷/۸ که لااقل با تاریخ تولد همسرم که ۸/۸ هست و خودم که ۳/۲۸ یکم همخونی داشته باشه😁
خلاصه شب قبلش رفتم حموم ، کاملا موهامو خشک کردم چون اتاق عمل سرده، از استرس فقط ۱ ساعت خوابیدم، بلند شدم ساعت ۴ نماز خوندم کارامو کردم با مامانمو همسرم رفتیم ، من رفتم بلوک زایمان کارامو انجام بدن
مامان مهتا💖 مامان مهتا💖 ۱ ماهگی
خب بالاخره منم وقت کردم بیام از تجربه زایمانم بگم براتون .کسایی که نظرشون سزارین اختیاریه حتما بخونن😬
پارت1⃣

من تو ۲۰ هفته سرکلاژ شدم بخاطر طول سرویکس پایین و فانلینگ
بیشترش استراحت بودم و با استرس گذروندم و هر شب شیاف پروژسترون و اینجور چیزا...
خلاصه گذشت تا رسیدم به ۳۷ هفته جذاب و باز کردن سرکلاژ 🪡(تجربه باز کردن اونم تاپیک گذاشتم).
تو ۳۷ هفته معاینه شدم و یه سانت باز بودم .دوباره ۳۹ هفته معاینه شدم و ۲ سانت بودم .ناگفته نماند کلی ورزش هم کردم و شیاف گل مغربی و این حرفا💊.
تا ۴۰ هفته که زایمان نکردم و دکتر نامه بستری بهم داد واسه ۱۳ دی که میشدم ۴۰ هفته و یک روز به تاریخ سونوی ان تی..
صبح پنج شنبه ۱۳ دی ساعت ۷ رفتیم بیمارستان کارای بستری مو انجام بدم🏨 .همون اول معاینه ام کردن که همون ۲ سانت بودم ساعت ۹ و رب یه قرص زیر زبونی فشار بهم دادن تا ساعت ۱۲ و رب که قرص دوم رو بهم دادن هی ان اس تی میگرفتن و کم کم دردام داشت شروع میشد .منم تا میتونستم راه میرفتم و کمرمو قر میدادم و ورزش های نرم انجام میدادم. تا ساعت ۴ که انقباضام مرتب شده بود و شدید و رسیده بودم تقریبا به ۴ سانت .ماما اومد معاینه ام کرد در خواست تزریق اپیدورال کردم که گفتن به یه ۴ سانت فول که برسی هم اپیدورال میزنیم برات هم تماس میگیریم ماماهمراهت بیاد.