۴ پاسخ

کدوم بیمارستان داغونی رفتی😐😐😐 با این اوضاع الان میخای بمونی؟ با اونهمه معاینه که شدی برو سونو لاقل ببین بچه خوبه

بیمارستان خیلی ادم رو اذیت میکنن واقعا 😔😔

اخی بگردم الهی
قبلم قرار بود سز شی یا تازه بهت گفتن

الان درد نداری ؟

سوال های مرتبط

مامان آرشـــام🧸💙 مامان آرشـــام🧸💙 ۲ ماهگی
مامان رستم دستان مامان رستم دستان ۲ ماهگی
تجربه فرزند اوری ۴۰ هفته....
دیشب ساعت ۸ بخاطر درد اومدم بیمارستان ک گفتن دردت کمه و دهانه رحم باز نشده ....
گفتن دوروز دیگه بیا برای بستری ،خلاصه رفتم خونه تا صبح خوابم نبرد از درد معده ...
از ساعت ۳ زیر دلم درد گرفته بود تا ۷ صبح ک شک داشتم برم بیمارستان
بعد زنگ زدیم ب ماما بیمارستان و شرایط گفتیم ،گفت بیاید الان
تا بیمارستان هم ترافیک بود هم راه زیاد و من درد داشتم و با نفس کشیدن کنترلش میکردم...
رسیدم بیمارستان ،ماما گفت ،دیشب اومدی و چیزی نبوده حالا بیا معاینه کنم ...
و دردمم زیاد بود ،خلاصه معاینه کرد گفت ۵ سانت
برو اتاق زایمان ...۸ صبح رسیده بودم بیمارستان و با ورزش و معاینه فول شدم اما بچه پایین نمیامد و ماما دست کرده بود داخل ک زور بدم
خلاصه امپول فشار هم زدن و اون زور دادن ها جونم گرفت از شدت درد
اما سر بچه اومد و خانم رحیمی شاهکار و بسیااااار با تجربه و ماهر
هرچی پول میگیره نوش جونش باشه منکه ازش راضی ام خدا هم ازش راضی باشه...
.
ب وقت ۱۵ دی ،۳ رجب
مامان گل پسری مامان گل پسری ۳ ماهگی
مامان نیل آی🩷 مامان نیل آی🩷 ۳ ماهگی
زایمان طبیعی ۲
از هفته ۳۶ معاینه شدم که بسته بود تا هفته ۳۹ و ۵ روز شده بودم ۲ سانت درد کاذب خییییلی داشتم اما منظم نمیشدن که دیگه دکترم برگه بستری داد و ۳۹ هفته و ۵ روز ساعت ۱۰ شب بستری شدم،درخواست پمپ درد داشتم که ماما گفت بعد اینکه ۵ سانت بشی میدیم بهت ، ساعت ۱۲ شب یک چهارم قرص گذاشتن زیر زبونم ، حالم خوب بود اصلا درد نداشتم حدودا بعد یه ساعت دردام شروع شدن که کم کم می‌فهمیدم درد زایمان یعنی چی ،هی دردام بیشتر میشدن و فاصله شون کمتر میشد اما با تنفس شکمی اینا تحمل میکردم اسکات میرفتم لگنمو میچرخوندم
اومدم نشستم رو صندلی که یهو یه صدای تق اومد و آب گرم ازم سرازیر شد که کیسه آبم بود دیگه بعد اون واقعا دردا خیلی بدتر شدن و حتی تنفس شکمی هم جواب نمیداد خیلی هم حس زور داشتم شدید ماما اومد معاینه کرد گفت ۳ سانتی منم گفتم یا خدا ۳ سانت این همه درد داره بعدش قراره چیا بیاد سرم
رفتم نشستم رو توالت فرنگی و مامانم و همسرم آب داغ میگرفتن رو کمرم یکم دردام کمتر میشد و خیلی جیغ میزدم
مامان فندق مامان فندق روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی
دوشنبه ۱۲/۶
۳۸هفته و ۳روز بودم رفتم دکتر، معاینه کرد دو سانت باز بودم. ان اس تی گرفت گفت حرکات بچه کمه بهتره بیای برای زایمان. گفت پس فردا بیا بیمارستان.
توی این دو روز حسابی ورزش کردم تا بلکه دردم بگیره ولی چهارشنبه صبح بدون درد راهی بیمارستان شدم. ساعت ۹.۳۰ بدون درد بستری شدم. اولین معاینه تحریکی رو که انجام دادن، دل دردای پریودی خیلی کم پیدا کردم. تا ساعت ۱۰ دکتر اومد معاینه کرد همون دو سانت بودم و برام سرم فشار با دوز کم تجویز کرد.
بعد از سرم فشار دل دردام کمی بیشتر شد ولی قابل تحمل بود. درخواست ماما همراه کردم. ماما همراه توی دردام بهم ورزش میداد که خیلی به کاهش دردم کمک میکرد. تا ساعت ۱به همین صورت گذشت. ساعت ۱ دوباره دکتر اومد برای معاینه که گفت ۳ سانت شده و کیسه آبمو زد. بعد از کیسه آب دردام خیلی بیشتر شد ولی یه کم که گذشت توی انقباض هام ضربان قلب بچه افت پیدا میکرد. که ماسک اکسیژن بهم وصل کردن تا شرایطم اوکی شد. یه ساعت بعد دوباره معاینه شدم که هنوز همون سه سانت بودم و هیچ پیشرفتی نداشتم. دردامم زیادتر شده بود.
مامان محمد💛 مامان محمد💛 روزهای ابتدایی تولد
سلام من اومدم با تجربه زایمانم
سشنبه۲۱ اسفند ماما همراهم بهم گفت بیا بیمارستان و با علائم کاهش حرکات بستریت کنم
منم رفتم بدون هیچ دردی
ساعت ۳ رفتیم زایشگاه وساعت ۵ ب من یک چیزی وصل کردن مثل سوند ک ب دهانه رحم وصل میشد و اونو تا ۳ سانت باز میکرد
تا ساعت ۷ دهانه رحمم ۳ سانت شد دردا شروع شده بود و هر ۳ دقیقه میگرفت
رفته رفته دهانه رحمم نرم تر شد (ماما هی برام گل مغربی میزاشت و ورزشم میداد)
تا اینکه شدم ۶ ۷ سانت معاینه شدم و گفتن سر بچه خیلی بالاس و باید خیلی زور بزنم پایین بیاد ساعت ۱ صبم کیسه ابم و پاره کردن
خلاصه کلی ورزش و زور و درد ولی فایده نداشت سرش بالا بودشده بودم ۸ سانت ولی چ فایده ک سرش بالا بود فقط درد الکی کشیدم
خیلی دردای بدی بود با وجود معاینه و وصل بودن دستگاه ان اس تی
خسته تربن بودم و از ماما درخاست داشتم یک کاری کنه منو سز کنن
با متخصص و جراح صحبت کرد و قرار شد خود متخصص معاینه ام کنه و تگلیف مو روشن کنه
برای اخرین بار با درد خیلییییی زیاد و طولانی معاینه شدم گفت لگنت عالیه دهانه رحمت هم نرمه ولی سر بچه تو کانال زایمان نیست و برو برای سوند گذاشتن و سزارین
هم خوشحال بودم هم نه اخه من دوس داشتم طبیعی بیارم ولی خب قسمت نبود با اینکه درد ۸ سانت رو هم کشیدم
ساعت ۱۰ صبح رفتم اتاق عمل و ۱۱ بچم بغلم بود بهترین حس دنیاس
خیلی سخت بود برام خیلییییی ولی می ارزه ب بوی تنش 🥲🥺😍😍😍😍😍😍
مامان مهراد مامان مهراد روزهای ابتدایی تولد
سه روزه طبیعی زایمان کردم
شنبه ساعت هفت صبح که از خواب بیدار شدم رفتم سرویس خونریزی کردم اماده شدم و رفتم بیمارستان دهانه رحمم دوسانت باز شده بود ولی بستری نمیکردن گفتن برو زیر دوش اب گرم و راه برو ساعت ده بیا ساعت ده رفتم هنوز تغییری نکرده بود گفت عصر بیا دیگه امدم خونه و درد داشتم و راه میرفتم ساعتای چهار عصررفتم دهانه رحمم ازدوسانت بع سه سانت باز شده بود ماما گفت میخوای کمکت کنم گفتم اره گفت تو زور بزن بعد دو سانتم اون باز کرد شدم پنج سانت ماما گفت یک ساعت راه برو که بعد بستریت کنم ساعتای شیش عصر بستریم کردن بعد دکتر امد کیسه اب و پاره کرد از اون جا دردام خیلی خیلی زیاد شد دهانه رحمم ب هشت سانت رسید باز ماما گفت بیام کمکت کنم فک کردم مث اون دفعه دردی چیزی نداره تا امد دستشو روی شکمم فشار میداد و اونجا روهم محکم فشار میداد نفسم بند امده بود نتونستم بزارم ادامه بدم. باز خیلی درد داشتم دیگه گفتم دوباره بیاد دیگه فول شدم و باید زور میزدم ساعت هشت و خورده شده بود دیگه زور زدم و ساعت یه ربع به نه بردن منو اتاق زایمان ساعت نه دیگه زایمان کردم