۱ پاسخ

ناراحت نباش منم مثل شمام
یعنی این بچه کفر منو درمیاره
ولی به خودم فشار میارم که نزنم ،دعوا نکنم
چاره چیه؟ حالا هم برو با شوهرت حرف بزن ،قهر نکن که بیشتر اذیت میشی
بهش بگو که منم نیاز به باشگاه دارم و اون باید با شما همکاری کنه
و سعی کن دخترت رو به زبون بگیری

سوال های مرتبط

مامان زینب وریحانه مامان زینب وریحانه ۴ سالگی
خییییییییییییییلی عصبانیم الان احتیاج دارم تا کار دست خودم وبچه هام ندادم یه نیم ساعت برم یه جا که نباشن.دخترم هیچ جوره نمیزاره ظهرا دختر کوچیک بخابه منم گفتم بزار تبلت براش بیارم کارتون بریزم اون نگاه کنه.دوروز اول خوب بود اما از روز دوم باز شروع کرد همراه کارتون بلند بلند حرف می‌زد هی صدامیان نامان چرا قطع شد مامان چرا اینجور میکنه مامان چرا اونجور اونم با صدای بلند حالا منم دارم بچه میخابونم دختر کوچیکم صدا حساس زودبلند میشه چندباری گفتم اما انگار نه انگار سر شب خابیدن ۳ماه هرشب گریه که من کنار مامان بخابم کلن فاصله یه متکا بود بامن گفتم عیب نداره اومد کنار من اما مگر میخابه تا ۳نصف شب هی قصه بگو آب بده دستشویی دارم.منو عصبانی می‌کرد تا بخابه.به من میکفت گوشی دستت نگیر توبخاب منم بخابم.منم خب تازه میخاستم اینا بخابن برم خونه جمع کنم.خلاصه.دیروزم شوهرم از سرکار اومد ۲۴ساعت نخابیده بود اما دختر نخابید نه گزاشت شوهرم وخواهرم بخابن امروزم کوچیکه از ۸صبح بیدار ظهر گفتم برو تبلت نگاه کن من خواهرت بخابونم هی صدای اون کم کرد زیاد کرد هی صدا زد هی به مبل کوبید هی رفت اومد. آنقدر صدا کرد که کوچیکه کلن نیم ساعت خابید بدخواب بیدارشد حالا نه میخابه نه میشینه نه ساکت میشه نه میزاره کارهام بکنم.فقط گریه از ساعت ۲تا الان داره از یه سینه شیرمیخوره میخام فقط جیغ بکشم فقط جیغ
مامان متین❤ مامان متین❤ ۴ سالگی
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
حالا فکد کردید تموم شد نخیر سختی های من سر بچه هام همچنان ادامه داشت 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️دوباره تو سن ۱۸ ماهگی ماهلین بودیم که مریض شد تب کرد و به محض اینکه تبش خوابید داشتم بهش غذا میدادم یهو جلو چشمام غش کرد و رنگش سیاه شد و دندوناش قفل کرد و کلی تنش لرزید وای من و شوهرمم مثل چی بال بال پی زدیم بچم بیهوش شد با آمبولانس رسوندیم ریمارستان گفتن تشنج کرده حالش خیلی خیلی بد شد و الانم که این اتفاق تلخ براش افتاد می خوام اینو بگم‌مکه یه آدم چقدر می تونی قوی باشه 🥺🥺من واقعا دیگه بیشتر از این نمی تونم دیگه اصلا دیگه نه روحم کشش داره نه جسمم الان از کمر تا پایین ضعف شدید پیدا کردم پریودم شدم اینجام یه مریض بدحال هست رفته تو کما مامانش کلی گریه می کرد روح و روانم داغون شده و صدای بوق بوق دستگاه ها هم تو گوشمه 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️نمی دونم واقعا ولی تحمل کردن این همه درد خیلی سخته تازه این یه بخشش بود 😥😥😥دوران بارداریشونم کلی چالش داشتم انگار آدم هرچی مظلوم تر باشه بیشتر اینجور چیزا سرش میاد قربون خدا برم الله اکبر چه میشه کرد🥺🥺