جانا سخن از زبان ما میگویی😄
من هروقت تاپیک شما را میبینم باذوق میرم میخونم شما آرام بخشی سعیده جون. خدا حفظتون کنه
من ۱۸ سالم بود دخترمو حامله شدم الان دوتا بچه دارم وخیلی شاکرم عزیزم خیلی سخت نگیر بسپار به استاکریم😉😉👆
منم سختی کشیدم ولی مطمئنم با تک فرزندی به بچم ظلم میکنم
من ک همیشه یدونه بچه میخواستم و تو ۱۳ ماهگی پسرم خدا سورپرایزم کرد و بهم ی گل پسر دیگ هدیه داد
و دقیقا منم.... و جمله ی اینکه اگه خدا سوپرایزم کنه تسلیمم و خوشحال میشم که خودش منو لایق دونسته و مطمنم بهم کمک میکنه اما اینکه خودم بخوام اقدام کنم اصلااا
الهی در بهترین زمان ممکن با قشنگترین معجزه خدا رو به رو بشی.
من در حال حاضر اصلا نمیتونم به بچه دیگهی فکر کنم چون کاملا ناآگاهم و اصلا نمیدونم با لنا چجوری باید برخورد کنم که با ورود بچه آسیب نبینه.
منم هیچ وقت یادم نمیره که چهار ماه نشستنی میخوابیم چه قدر جیغ زد از کولیک چه قدر هم پاش اشک ریختم ولی وقتی به آوا کوچولوم نگاه میکنم یادم میره سختیام
اخ گفتی منم دیگه حس و حال بچه دوم ندارم . سخته دوباره از نو همچی و شروع کنی
الان هر سختی که تحمل میکنیم میگیم بززگ میشه تموم میشه ولی نمیخوام دوباره همچی از اول شروع بشه
مخصوصا با وجود پدری که داره ادم لذت مادر بودن و نمیچشه از بس حساسه
من چرا تاپیکاتو ندیده بودم🤔
وای سعیده تورووووخدا ازخودت زیاد تکثیر کن.از تو باید زیاد باشه تو جامعه😍😅
انشاالله خدا بهت یه دختر خوش قلب مثل خودت بده بیام ازت بدزدمش😁😂
این یکی روبزرگ کنیم خیلی هنر کردیم
من برای بعد زایمان تحملم بیشتره ولی اصلا نمیتونم اون ۹ ماه بارداری سخت و اون هم درد تحمل کنم مطمئنم اگه یه بار دگ اون چیزارو تجربه کنه زنده نمیمونم 🥲🥲وگرنه من دلم ۳ تا بچه میخاست خودمم خاهر و برادر دارم
چقد تو منی🥲
با این تفاوت که من الآنم میخوام و میدونم چقد سخته اما میارزه ....اما همسرم زیر بار نمیره و میگه من تصمیممو گرفتم🤕 همین یه دونه🥲🥲🥲🥲
وای خدا عکسش آقا ادیب را عشقه با اون کیفش♥️
انشالله عزیزم خدا سو رپرازت می کنه دوباره طعم خوب مادر بودن را برای دومی هم تجربه می کنی عزیزم و انشالله از پسش برمیای♥️
خوبی ما مامانا اینه که سختی های که کشیدیم را فراموش می کنیم اگر فراموش نمی کردیم اسمونو مادر نمی گذاشتند♥️
انشالله خدا تمام مادرا حفظ کنه ❤️ و خدا شما وادیب جان را برای هم حفظ کنه عزیزم♥️
سعیده جون ریشه رو پیدا کن ببنید اینکه چرا اصلا باید حرف مردم براتون مهم باشه ، بنویسید همه رو روی کاغذ و نگاهش کنید ببنید دلایل تون چقدر قاطع هست میزان زیادی از ترستون میریزه و از بلا تکلیفی درمیاد ، گاهی وقتها این ترسا ، ریسک. نکردنا اثر اذیت شدنهای زیاد هست توی یه دوران
سلام به روی ماهت سعیده عزیز،نمیدونم چرا حس میکنم فقط خودم درکت میکنم😐از اینکه یکی بهم میگه ان شاالله بچه دوم تن و بدنم میلزره من تو دوران بارداری چندبااار عزراییل جان و دیدم چند بارباهم معاشرت داشتیم نزدیکترینام دیدن من چی کشیدمو بازم میگن واین خییلی دردناکه💔ولی منم به سدت قبل بارداری عاشق بچه بودم ومیگفتم من سه تا میخوام اونم سه تا دختر😂خداروشکر میکنم و شاکرم وازش میخوام این یه دونه رو برام حفظ کنه و خدا عاقبتش بخیر کنه و درنهایت منم مثل شما تسلیم قدرت و تقدیر خودشم🥲💔خدا ادیب عزیز و چراغ دلت بکن انقققققدر بزرگ بشه و عبد خوبه خدا بشه که به داشتنش افتخار کنی 🤩خدا جای حق نشسته جبران میکنه برامون مطمئنم🥰
منم سختی زیاد کشیدم از ۷ماه استراحت مطلق و دوری از همسر و هفته ای یک آمپول درررردناک زدن و هرشب شیاف گذاشتن بگیر تا پاره شدن کیسه آب و رفلاکس و یک سال آلرژی و رژیم سخت شیردهی .بچه بشدت سخت قلق به شدددددت .و هنوزم بچه انقد بدقلق ندیدم
اما اما اما....بخاطر خودش حاضرم یک بار دیگه این سختی هارو بکشم ولی تنها نمونه .تک فرزندی به نظر من ظلمه و هیج پدر مادری دوست نداره در حق بچش ظللم کنه
و منی که با همه سختی ها بچه میخوام و خدا قسمتم نمیکنه پسرمم بعد سه سال باردار شدم الانم سه ساله میخوام و نمیده😔
اینقدر دوست داشتم مثل بعضیا میان میگن
پسرم ۲ سالش بشه اقدام میکنیم و تولد دوسالگی پسرش بارداره
یا میگه پاییز اقدام میکنم و شب یلدا میبینیش باردار
میگم خوش به سعادتش خواست خودش و خواست خدا در یک جهت
خواستم بگم که کم کم یادت میره
همه اینایی که گفتی رو منم کشیدم زایمان سخت بارداری و بچه داری سخت ولی الان که باردارم یاد گرفتم بیشتر قوی بشم واقعا خیلی سخته ولی میدونم آدم تو زندگی مدام سختی میکشه و باید تحمل و صبر داشته باشه
این متنوبخونید از پیج دکتر چاوشی اسکرین گرفته بودم
عزیزم چقدر سختی کشیدی حق میدم بهت، الانشم که ماشاالله پسرت خیلی پسره😁
دیگه حالی به آدم می مونه؟؟ نه والا
منم یه دل میگه میخوام یه دل میگه نهههههه
موندم چه کنم همسرم کلا مخالفه
چقدر حرف دل منو زدییییییی
منم میخواستم پشت سرهم بیارم
ولی انقدررر دختررم اذیتم میکنه
ازهمین یکی پشیموونم
ولی ناشکری نمیکنم
خدایاصدهزارر مرتبه شکر🥺
❤️❤️❤️❤️❤️
زایمانت چطور بود ؟
خدا عکسشووو 😍😍
منم مثل خودت، فکر میکنم درتوانم نیست و نمیخوام بعدا بچهها آسیب ببینند
هی روزگار چی فکر میکردیم چی شد😂
منم خیلی دلم دو یا سه تا بچه می خواست
ولی اوضاع من خیلی پیچیده است
و همین یک بچه ام معجزه الهی بود
شکرت خدا بابت دخترم
و ای کاش خدا نظری به من میکرد و می تونستم بعد از ده سال زندگی مشترک خود گم شده را پیدا کنم و با شرایط زندگیم کنار می اومدم، که دیگه امیدی به برطرف شدن مشکلاتم ندارم.
شدیدا دل شکسته ام
منم چهارتا میخواستم ولی از خدا میخوام همین دوتا گل را برای من حفظ کنه و بس باشن برام
منم بارداری سخت و زایمان سخت تری داشتم و تا پای مرگ رفتم ولی بازم دلم میخواد بچه بیارم میدونم خیلی ریسکه اما دلم میخواد
البته الان پسر شما خیلی کوچولو ا .
وقتی ۵ ساله ۶ ساله شد،بدت نمیاد یه فرزند دیگه داشته باشی .
من خودم یه دختر دارم ۷ ساله و دیگه قصد دومی رو ندارم .
الان خسته و ....
شما ادبیات خوندی؟ خیلی زیبا مینویسی
منم نمیخواستم 😀
عزیزم یه نصیحت از خواهر بزرگترت.. نمیدونم موقعیت خانوادگی و مالیتون چطوره.. اگه جوریه که بچت در ارامش بزرگ بشه و خانواده ای هستید سالم و بدون جار و جنجال و دعوا به این فکر کن که سن فاکتور مهمیه! من آناهیتامو توی ۴۲ سالگی اوردم.. سالم بودم و ورزشکار. بدون هیچ مشکلی سه ماهه بچه دار شدم.. خب بعد از زایمان خیلی چیزا تغییر کرد . دیگه نتونستم مثل قبل به سلامت و تغذیم برسم. از طرفی سنمم رفته بالا. مطمینم هنوز هم مشکلی ندارم و میتونم بچه دار بشم. ولی با اومدن اناهیتا انقدر شنیدم و دیدم که چه بسیار بچه هایی با چه مشکلاتی به دنیا اومدند که دیگه دل ریسکشو ندارم و غصه میخورم که بچم ناچاره تنها بمونه با پدر و مادری که دارند پا به سن میذارند. البته همونطور که گفتم هم من و هم همسرم هر دو سلامتیم و اهل ورزش و پایه شیطنتهای آناهیتا حتی خیلی بیشتر از مادر و پدرهای جوان ولی بحث بچه دار شدن که میشه گوش خودمو میکشم که غلط اضافی نکن. اگه بچه دوم میخوای به این قصیه همفکر کن..😊
سلام خواهر جان ...ان شاالله خدا بردت خیر میخواد و چه خیری مث اولاد صالح اترای پیامتو که خوندم حس کردم خودم از وضل خودم نوشتم انقد توی بارداری اذیت بودم و حتی به اب دور جنین حساس که کل بدنم میخاره و زخم میشه توی اتاق عمل همه میگفتم ابله گرفتی مگه و بعدم باوجود وزن زیاد بچه هام موقع تولدرفلاکسی شون مانع وزنگیریشون شد و لاغر بالااومدن و کلی نیش و کنایه و حرف و حدیث از کسایی که با وجود بارداری سخت و خطرناکم حتی ی سراغ ازم نگرفتن ...حتی شوهرمم توجه نمیکرد به دردا و کلی دندون دردای وحشتناک ...اما باهمه اینا الان دوتا پسر دارم و الانم باردارم و خداروشکر میکنم بابت بچه هام ... شیریمی عشق به بچه هام همه اون اتفاقای تلخو دیگه جلوی چشمم نمیاره بااینکه فراموشمم نمیشه
پس چرا من دلم بعدی رو میخواد چون مامانم تک فرزند بوده و غم تنهایی رو اصلا دیگه تحمل ندارم ایشالا بتونم این کمبود رو جبران کنم
خداروشکر که خدا به من دوقلو داد ،وگرنه هیچوقت بچه ی دوم نمیاوردم،چون واقعا توان روحی و جسمی ندارم،هزاران بار شکر که خدا دوتا از فرشته هاشو بهم سپرد
منم خیلی بچه دوستم دوست دارم دهتا داشته باشم😁😁🫢🫢 ولی فعلا شرایطشو ندارم وهمسرم هم نمیخواد
فال نخ و حلقه چطوریه؟
تو چقد منی
انشالله خدا هروقت صلاح دونست هرچی حکمت بود بهتون بده یه نی نی سالم
اینکه کم بیاریم یا غر بزنیم طبیعیه ولی اینکه تو اون شرایط بمونیم نه
سخته ولی هر سختی یه روز تموم میشه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.