نمیدونم مامانم چرا اینجوری میکنه؟😤
من ۲۳ سالمه، یه داداش دارم که الان ۱۰ سالشه، قشنگ یادمه به دنیا که اومده بود من ۱۵ سالم بود خیلی از کاراشو خودم انجام میدادم، یعنی میخوام بگم بچه داری رو بلدم اما مامانم سر نرگس اینجوری شده که ای وای نندازیش، ای وای مراقب سرش باش، ای وای گردنشو حواست باشه، وای تو نمیتونی بغلش کنی بدش به من😤😤
تا من بغلش میکنمم میگه برش ندار بغلی میشه ولی تا من حواسم نیست یهو میبینم بچه رو یا خودش بغل کرده یا برده داده بغل داداشام یا بابام😤😤😤
تازه شوهرم طفلی انقدر ذوق داره تا بغلش میکنه مامانم میگه وای مراقب باشین، وای اینجوری بغلش نکنین، وای سرش، وای کونش😒😤

قبول دارم شاید من اندازه مامانم که ۳ تا بچه داشته تجربه نداشته باشم اما مادرشم! اصلا دوست دارم با آزمون و خطا بچمو بزرگ کنم، خود مامانمم قطعا سر من که بچه اولش بودم تجربه نداشته و یاد گرفته...
باهاش بحث کردم، همین امروزم کلا باهاش دعوای مفصل کردم ولی به روی خودش نمیاره دوباره همون کارا رو میکنه😤


انقدر حرص خورد تو این مدت سر کارای مامانم که حد نداره(هرچقدرم میگم میخوام برم خونه خودم هی بهانه میاره که نه دو روز دیگه بمون، سه روز دیگه بمون، فلان) یعنی عهد کردم به خاطر این کارای مامانمم که شده سر بچه بعدیم خیلی بشه ۱۰ روز بمونم خونه مامانم

۱۹ پاسخ

یکی ی حرف قشنگی زد وقتی کسی مادر میشه هیچکس اندازه اون ی نفر درست بغلش نمیکنه حتی اگه ۱۵ سالع باشه

من کلا نرفتم خونه مامانم سر همین کارا خونه خودم موندم

مگه حتما باید خونه مادرت بمونی خوشگلم من سردوتا بچم خونه خودم بودم پنج روز مادرم پیشم موند وتمام یه کم جسور باش و ببخشید رفتارهای بچه بازی که بلد نیستم ونمیتونم واین چیزاازخودت نشون نده.اگه همین کارایی که مامانت می‌کنه رو مادر شوهرت میکرد الان توخونتون جنگ بود مگه نه پس خودت باید جوری رفتار کنی که بهت احترام بذارن البته حرمت مادران حفظ کن

عزیززززززززم 😁
فک کنم حسودی می‌کنه .بچه میخاد خودش باز.

بزار ب حساب نگرانیش.
ولی خب منم مثل تو این رفتار رو قبول ندارم.

من بخوام بچه دوم بیارم به هیچ عنوان دیگه خونه مامانم نمیام درسته دلسوز و مهربونه خیلی بهم میرسه اما بنظرم هیج جا خونه خود آدم نمیشه

منم دقیقا مثل تو از دیروز اومدم خونه خودم درسته طبقه سوم همون ساختمونیم که مامانم هست اما هم راحتیم هم از دست گیر دادنای الکی راحت شدم منم وقتی کوچیک بودم تو بزرگ کردن دوقولوها خواهرم قشنگ بچه داری یاد گرفتم حتی وقتی تو این چند روز پایین خونه مامانم بودم شب کسی اذیت نمی‌کردم خودم به بچه میرسیدم

حالا من مامانم بنده خدا اصلا اینجوری نیست بچه رو میداد خودم میخاست یاد بگیرم ولی واییی پدرشوهرم و مادر شوهرم پوستمو کندند از بس همش بچه رو ازم میگرفتن میگفتن بغلش نکن بغلی میشه خداروشکر که رفتن دیگه

دلش بچه میخواد انگار بگو خودش بزاد خوب یعنی چی من بچمو اونقد بوس میکنم که نگو

برو خونه خودت دیگه
چجوری ۱۸ روز طاقت آوردی واقعا؟؟

من خونه خودم بود، ولی انقد هعی گفتن اینجوری اونجوری، منم چیزی نگفتم و فقط قیافه گرفتم، فهمیدن و ناراحتم شدن، ولی مهم نبود برام، من اصن تا حالا بچه از نزدیک ندیدم، فقط چند باری بغل کرده بودم و از دور دیده بودم، دگه خودم یاد گرفتم و همه رو پس زدم، الان یه ماهی میشه خودم میبرمش حموم دگه، راحت شدم

ای ننه چقد کارهای مامانت مثل مامان منه.خواهرزاده ام که دنیا اومده بود مامانم همینجوری میکرد از بس که دوستش داشت نمیذاشتم ماها زیاد بغلش کنیم ولی همش بغل خودش بود و غش میگرد براش🤭میگفتیم خیلی دوس داری خودت یکی دیگه بیار میگف وااااای نه این دختر خودمه و فلان.الانم که من باردارم هی میگه مامان گندم کی دنیا میاد اخ من چقد دلم میخوادش چقد بوش کنم چقد بغلش کنم گفتم بیا بدمش خودت تا ۲سالگی بزرگش کن بعد تحویلم بده 😂ناراحت نباش عزیزدلم نوه مغز بادومه لامصب اینقد شیرین میشه که جای بچه خود ادمو میگیره بذار کیف کنه حض کنه توام استراحت کن بخودت برس توی کارهای خونه میتونی کمک کن بخدا ی روز حسرت این روزهارو میخوری

همه مامانا اینجورین ازدوست داشتن زیاده مامان منم اون ۱۰روزی که پیشم بود اصلا نیمزاشت خودم به بچم برسم به منم اجازه نمیداد سرخود کاری کنم راستش منم کلافه میشدم هی میگفتم کی میشه مامانم بره خودم بمونم با بچم تازه الانم که ۲ماهشه باز خودش میاد میبره حموم میگه تو نمیتونی

خوش بینانه نگاه کن عزیزم، کم کم دیگه بری خونه خودت کمتر مادرت اینا رو میبینی، الان ناراحت نشو

وای مامان منم میگفت با بچه حرف نزن اگاه میشه پدرت درمیاد ...بعد خودش حرف میزد بغلش میکرد من میگفتم خو ب منم بده بزا منم بغل کنم بچمو دلمو میخاد 😂😂😂😂😂عیب نداره حساس نباش بری خونه خودت یا مادرت بره خونه خودش میخای بگی ای خدا کاش بود بغلش میکرد کمکم میکرد

خخخخه من یماهه خونه مامانمم وضعم همینه تازه بابامم خیلی حساسه

خوشبحالت من انقد دست تنهام حتی دوست دارم واس یک ساعت مال خودم باشم یکی کنارم باشه حداقل جای بچمو عوض کنه شیر بدم آروغشو بگیره کل خونه زندگیم بهم ریخته چون بچه هام کوچیکن خودمم تنهام عاشق مادرمم محترمانه اومد ده روز موند و مثل ی مهمون ب چیزی کاری نداشت و رفت حتی پیششون همسرم چندبار باهام بد رفتاری کرد اصلا ب روی خودش نیاورد بعدا ازش پرسیدم گفت اصلا خوب نیست تو زندگی شخصیت دخالت کنم ....واقعا از ته دلم دوسش دارم

من 45 روز موندم خونه مامانم 😂😂😂😂فقط پا میشدم شیر میدادم میخوابیدم همه کاراشو مامانم و خواهرام میکردن، ببین به چندوقت دیگه میری خونت انقدددد وقت داری تجربه کنی که نگو الان فقط لذت ببر، بعدم اونام نوه شونه خب معلومه ذوق دارن دیگه، مامانم میگه نوه از بچه هم عزیزترخ

وای کونش😂😂😂😂😂
نمیدونم والا جالبع
شاید واسه تو میگه که ازیت نشی

عزیزم. مامان هستن دیگه نگرانن دست خودشون نیست
منم ماه دیگه این چالش‌ها را با مامانم و مادرشوهرم دارم چون هر دو میان خونه من

سوال های مرتبط

مامان فنقل (Nila) مامان فنقل (Nila) روزهای ابتدایی تولد
باید ها و نباید های بعد از زایمان از نظر من:
۱_تا میتونید به کسی نگید که زمان زایمانتون هست و فقط به یک کمکی بگید که قابل اعتماد باشه چرا؟ چون این فیلسوف های که یکی ده تا بچه دارن و اطراف هممون هستن چنان ترسی بهت میدن با خدا بهت صبر بده از زایمان برات غول میسازن که دیدت نسبت به همه چیز خراب میشه در صورتی که تجربه هرکس از زایمان متفاوته
۲_رودروایسی رو بذارید کنار بخاطر آرامش خودتون و بچتونم که شده نذارید دورتون شلوغ بشه مخصوصا اگه کسی که میخواد بیاد پیشتون بچه داشته باشه به معنای واقعی آدمو روانی میکنن مثلا میگه وای چرا اینو نخریدی من برا بچم خریدم انقدر راحت بود یا میگه وای از اینا توهم گرفتی منم داشتم ولی خارجیش و...
۳_سعی کنید کسی که میخواد بیاد پیشتون بمونه رو بدون هیچ خجالتی انتخاب کنید مثلا اگه با دوستتون راحتین نگید وای مامانم ناراحت میشه با آرامش بهش توضیح بدین که نیاز دارین کی پیشتون باشه چون اگه کسی که انتخاب میکنید یک درصد بخواد بره رو مختون و اذیت میشید
۴_اگه اقوام راه دور دارید که میخوان دایه مهربان تر از مادر بشن و به بهونه بچه بیان روی سر شما هوار بشن رک بگید فعلا شرایطش رو ندارم بذارید یکم سرپا بشم خودم دعوتتون میکنم
۵_خواهش میکنم خواهش میکنم به حرف این خاله خان باجیا گوش ندین وای اینجوری بغلش نکن وای اینجوری شیرش بده وای شیر خشکیش نکن وای چرا اینقدر شکمت بزرگه برو دکتر وای بچت زرده
وای خونتون گرمه و....
تنها کاری که میکنید به خودتون و حس مادرانتون اعتماد داشته باشید اگه حستون میگه بچتون با فلان روش غیر مرسوم آروم میشه انجام بدین چون اون بچه به شما وصله و براتون فرکانس میفرسته .


شماهم از باید ها و نباید ها بگید شاید به بقیه کمک کنه