۱۶ پاسخ

حرفای منو تایپیدی😞

دقیقا همین مشکلات شما انگار داشتی از زبون من حرف میزدی دستو پاهاش فشار میده یکسره بوسش میکنه نه یکی دوتا دهنش و چشماش صورتش شاید ۲۰ تا بوس محکم میکنه به حدی که گریه بچه در بیاد پسرمنم زیاد میرفت پیش مامانم الانم تربیتش از دستم در رفته

ای جاااانم

من بچه‌هام یکسال اختلاف دارن پیر شدم دیگه ده سال از سنم بیشتر نشون میدم

طبیعیه همه چی واسه اون بوده حالا تغییر کرده اونم میخاد خودی نشون بده

‌اوخ خودااااا موهای مشکیشو قربون

سعیده فقط میدونم خیلیییی سخته
مامانتو بگو بازم بیاد پیشت

منم شماشماهستم عزیزم

گلم نگران نباش پسرت هنوزعادت نکرده ب اومدن ی عضوجدید ب مرور زمان عادت میکنه رفتاراش بهترمیشه مخصوصا پسرا زودتر کنارمیان

آخی عزیزم
چون سنش کمه حسادت می‌کنه
تا میتونی بهش توجه کن هم خودت هم همسرت، یکی از دلایل رفتارهای بچه ها اینه که وقتی ی بچه دیگه میاد اونا این احساس بهشون دست میده که دیگه پدرمادر مال اونا نیست برای همین این رفتارهارو نشون میدن، اگه کسی هم میاد دیدنت بگو فقط به پسرت توجه کنن، یا هرچیزی می‌خری اول برای پسرت بگیر، ولی خیلی سخته چون دست تنهایی

دختره منم ۷سالش خیلی عوض شده ازوقتی زایمان کردم قبلش یسره شکمموبوس میکردمیگفت مامان زودتر برودکتربدنیا بیادعجله داشت الان ی آدم دیگ شده خیلی لجباز

چقد منی 🤣🤣🤣 دوتا پشت سسر هم دارم پسررررم ب شدت شرررررر. اصلن خاب نداره. هلاکم کرده حتی نمیرسم. ب خودم برسم
شام و ناهارم نمیفهمم چی درست میکنم بدوبدووو. خستممممم.
شوهرمم درکش زیر خط فقر

عزیزم شاید داره حسادت میکنه و جلب توجه میخواد طبیعیه این رفتارا
من ۸ساله م بود خواهرم دنیا اومد کلی گریه میکردم و بهونه گیر شده بودم پدر همه رو دروورده بودم چون بچه اول بودم و توجه ها سمت من بود اما وقتی خواهرم اومد احساس میکردم دیگه کسی مثل سابق دوستم نداره درصورتیکه با گذشت زمان از همه بیشتر مراقبش بودم

کاملا میفهممت. من پنج ما استراحت مطلق بودم و حسابی تربیت مانی از دستم دراومده. لجبازی می‌کنه سر و صدا میده نمی‌دونم چرا اینقدر بداخلاق شده

چقد شرایطت مثل منه

میادکنارنی نی کارش نداشته باش فقط مواظبش باش بهش آسیب نزنه

عزیزم .ای جان

سوال های مرتبط

مامان گلِ نرگس🐣🥹💛 مامان گلِ نرگس🐣🥹💛 ۴ ماهگی
نمیدونم مامانم چرا اینجوری میکنه؟😤
من ۲۳ سالمه، یه داداش دارم که الان ۱۰ سالشه، قشنگ یادمه به دنیا که اومده بود من ۱۵ سالم بود خیلی از کاراشو خودم انجام میدادم، یعنی میخوام بگم بچه داری رو بلدم اما مامانم سر نرگس اینجوری شده که ای وای نندازیش، ای وای مراقب سرش باش، ای وای گردنشو حواست باشه، وای تو نمیتونی بغلش کنی بدش به من😤😤
تا من بغلش میکنمم میگه برش ندار بغلی میشه ولی تا من حواسم نیست یهو میبینم بچه رو یا خودش بغل کرده یا برده داده بغل داداشام یا بابام😤😤😤
تازه شوهرم طفلی انقدر ذوق داره تا بغلش میکنه مامانم میگه وای مراقب باشین، وای اینجوری بغلش نکنین، وای سرش، وای کونش😒😤

قبول دارم شاید من اندازه مامانم که ۳ تا بچه داشته تجربه نداشته باشم اما مادرشم! اصلا دوست دارم با آزمون و خطا بچمو بزرگ کنم، خود مامانمم قطعا سر من که بچه اولش بودم تجربه نداشته و یاد گرفته...
باهاش بحث کردم، همین امروزم کلا باهاش دعوای مفصل کردم ولی به روی خودش نمیاره دوباره همون کارا رو میکنه😤


انقدر حرص خورد تو این مدت سر کارای مامانم که حد نداره(هرچقدرم میگم میخوام برم خونه خودم هی بهانه میاره که نه دو روز دیگه بمون، سه روز دیگه بمون، فلان) یعنی عهد کردم به خاطر این کارای مامانمم که شده سر بچه بعدیم خیلی بشه ۱۰ روز بمونم خونه مامانم