عزیزم بنظرم کار شما اشتباهه یعنی چی ک از خونوادش بدمون میاد از بدت میومد چرا باهاش ازدواج کردی
مثل این میمونه ک شوهرت همچین دیدگاهی نسبت ب خونواده تو داشته باشه بنظرت درسته
بعدشم نوه عزیزه آدم دوست داره ک نوش ببینه بالاخره ثمره یه عمر زندگیه پس اگر اینجوریه بچت پیش خونواده خودت هم نبر
این لحن حرف زدن شوهرت بنظرم بخاطر همین رفتار نادرست خودت و خونوادته باید بهش حق بدی بنظرم بهتره ک حتما تو این زمینه ب یه روانشناس مراجعه کنید
بحث و دعوا بین زنوشوهر فقط بین خودشون دوتاس نفرسوم فقط اختلاف رو بیشتر میکنه حالا نفرسوم از خانواده شماباشه یا غریبه یا خانواده همسرت
عزیزم هرچی خودتو رو بچه و خانوادش حساس تر نشون بدی عکس العمل شوهرتم نسبت ب بچه بیشتر میشه، بزار ببرتش
فککنم شما خودت زیادی حساسی بلاخره بچه هر۲تونه خانواده هر۲تونم حق دارن ببینن بچه رو بغلش کنن.بنظرم زیاد حساس نباش رو خانوادش تا جلوت جبهه نگیره با سیاست باش.وقتی چندبار ببینه میری باهاش یبارم که بگی نریم حرفتو گوش میکنه
خیلی بدممیادواقعا ازاینکه خانواده خودشون چیزی نیستن ولی خانواده خودشو میبینن من مامانم انقدر پشتش وایساده همش میگه مامانت دخالت میکنه دیروزمدعواکردیم اومدپیش خانوادش کم مونده بود به مامانم دست بلندکنه همسایه ها ریخته بودن کم مونده بود به منم دست بلندکنههمش خانواده خودشو میبینه مامانم خونشوداده به ما حتی اجاره همنمیگیره ولی بااین حال همش بابام اله مامانم بعله توایران بله گفتن ازدواج کردن به خانوادشم بله گفتی
من با اینکه بچم هنوز نیومده مادرشوهرم اینقدر ذوقشو میکنه و قربون صدقش میره. با اینکه چند تا نوه هم داره. منم تصمیم دارم وقتی بچم بدنیا اومد بزارم هر وقت دوست داشتن ببیننش. اینکه دوسش داشته باشن که خیلی بهتر از اینه که دوسش نداشته باشن. بچه من هنوز بدنیا نیومده بقیه نوه ها دارن بهش حسودی میکنن. منم خوشحالم که بچم اینقدر عزیزه😜
به نظر من که تحت هر شرایطی حتی اگه خلاف میلته با شوهرت همراه باش. اینطوری تورو بیشتر از بچه دوست خواهد داشت و بعد یه مدت که میبینه به حرفشی و براش احترام قائل میشی اونم هر چی شما بگی گوش میده. بچه هم بالاخره تازه به دنیا اومده همه ذوقشو دارن. احتمالا شما نسبت به اینکه پدر و مادر همسرت بچه را ببینن روی خوش نشون ندادی اونم اینکارا رو میکنه. در حالی که باید برنامه ریزی کنید هر چند روز یه بار با هم برید دیدنشون که اونا هم نوه شون را ببینن. اینکه به میل و تصمیم خودت بری همه چی درست میشه
ودر نتیجه همون قدر بچه شما نوه پدرمادرته وعزیزه
نوه پدرشوهرومادرشوهرتم هستو برا اوناهم عزیزه پس حق دارن بیان برن نوشونو بغل کنن واین واقعیتع که شما حق شکایت نداری وگرنه بچه رو بغل خانواده خودتم نده
ببین منی که این حرفارو دارم بهت میزنم ۶ سال بی احترامی دیدم محبتام شده بود وظیفه واینکه سر بچه های جاری سومیم پدرسوهرخدابیامرزم منوازخونه بیرون کرد تهش شد قطع رابطه الان ازاول عید شوهرم یکبار گفت بریم خونه مادرم ۱۳ به دربود گفتم با ارتمیس برین خوش بگذره من نه پسرشونو نه نوه شونو ازشون دور نمیکنم ولی خودمودور میکنم تموم شد دیگه تاالان پامو نذاشتم ولی احتراممو همچنان میذارم جواب تلفنشونو گاهی که زنگ میزنن با احترام کامل میدم
گلم همشون ی جورن
حساسیت نشون نده، با سیاست رفتار کن
اتفاقا خودت داوطلب شو بگو بیا بریم خونه بابات بچمون ببینن و...
رفتی اونجا مادرشوهر و خانواده شوهر بچزون و حرص بده ک اونا مجبور شن جلو شوهرت بتو کم محلی و بی احترامی کنن
بعد شوهرت میبینه تو قشنگ رفتار کردی اونا بدرفتاری کردن
با سلیطه بازی و جیغ جیغ کردن کارت پیش نمیره
شوهر من میگه بچم بدنیا بیار خودت دیگ لازم ندارم
یجور منو ابزار میبینه برا بچش
از شوهر من ک بدتر نیس
حساس نشو
عزیزم همونجوری ک مامانت نوه اشو دوس داره و میخاد ببینه پس متقابلا هم خانواده شوهرت نوه اشونو دوس دارن دیگاونام میخان ببیننش
نمیتونی ازشون دریغ کنی ک یکم باید منطقی باشی
بعدم ب نظر من اگمادرت حتی از روی دلسوزی ب شوهرت حرفی زده در مورد بچه اشتباه بوده چون اینو باید خودت میگفتی ب شوهرت ن مادرت
چون همین حرفا و... باعث میشه کدورت پیش بیاد بین خانواده ها و شوهرت و مادرت و...
ب نظرم منطقی فک کن تصمیمت و رفتارن درست نیس با کمال احترام
اونجا که به مادرت اجازه دخالت دادی چرا؟ چون فردا مادرشوهرتم به اجازه شوهرت دخالت میکنه و میادباشما تندحرف میزنه دوم اینکه شما میتونستی ارامشتوکامل حفظ کنی فردا که تنهاشدین یا اخرشب که مهمونارفتن و تنها شدین با ارامش با شوهرت حرف بنی و بگی من ازاین رفتارا خوشم نمیاد اینجوری زودتر به نتیجه میرسیدی تاابنکه مادرت بیاد حرف بزنه
عزیزم شوهرت حساس شده دیگه ...
هم شما هم مامانتون سعی کنین اصلا رو چیزایی که حساسه توجه نکنین و به زبون نیارین اینجوری خودش کم کم خوب میشه
مردا بعضی هاشون ،لجبازن
با زن و مادر زن لج میکنن برعکس خواسته های شما عمل میکنن
سعی کن خودتو بیخیال بگیری و ضعفتو نشون ندی جلو شوهرت ،کم کم نتیجه میگیری و متوجه میشی که اونم دیگه حساسیتش بیشتر از رو حرفای شماست
عزیزم این یک چیزی بین خودتونه که باید حلش کنید مامانتون نباید چیزی میگفت که روی شوهرتون رو به خودش باز کنه ..
بعد هم همینطور که شما دوست داری مادر و پدرت نوه قشنگشون رو ببینن همسرت هم دوست داره ..
عیب نداره عزیزم تو خیلی حساسی خودتو اینجوری اذیت میکنی خوب اونا هم بابا بزرگ ومادر بزرگشن دوست دا ن نوه شونو بغل بگیرن این که چیزی نیست که انقدر ناراحت بشی
اشتباهت میدونی کجاست؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.