۷ پاسخ

عزیزم خداروشکر 😍

منم مثل شما انعقاد دارم میشه درخواست دوستیم رو قبول کنید سوال دارم ازتون

تیم خانم آبادی که گفتی، انلاین بود کلاسش؟؟ شماره داده؟؟

میشه ایدیشو بدید

کیسه آب گرم ضرر نداره؟؟

خداراشکر زایمان خوبی داشتی ولی من نمیدونم چ ورزش هایی انجام بدم

چه تجربه خوبی انشالله برای همه همینطور باشه
چند هفته زایمان کردین ؟

سوال های مرتبط

مامان میران💙(: مامان میران💙(: ۹ ماهگی
مامان 💙👶🏻 مامان 💙👶🏻 ۱ ماهگی
#تجربه ـزایمان #پارت ـاول
(کارایی که توی تاپیک قبلی گفتم رو حتما در نظر بگیرین بچه ها)
سلام به مامانای خوشگل، من نه روزه زایمان طبیعی کردم ، دومین بارداری و زایمانم بود. روز قبلش زیر دوش اب گرم ورزش داشتم و روز پنجشنبه هم رفتم بازار جدا از ورزش روزانه که کردم نزدیک به یه ساعت و نیم پیاده روی کردم. اومدم خونه ساعت ده و نیم دردام شروع شد ولی نامنظم عین درد پریودی بود ، فاصله بین دردا رو توی دفترچه یادداشت میکردم
و سعی میکردم بین دردام یه حرکت برم حداقل یا راه برم و زمان دردا نفس عمیق میکشیدم و محکم فوت میکردم بیرون.
تا اینکه ساعت دو شب تقریبا داشت میشد هر نه دقیقه یه بار و سه بار تکرار شد اینجا بود که شروع کردم با تایمر گوشی زمان دردا رو گرفتن شده بود ۲۵-۳۲ ثانیه . زنگ زدم ماما همراهم خانم محمود آبادی گفتن برم بیمارستان هم معاینه بشم هم ان اس تی بگیرم. خلاصه دیدم دو سانتم ولی انقباض هام پنج دقیقه یه باره و طوریه که تا فردا زایمان میکنم. خیلی بهم رسیدن بخش خلوت بود هم مشاوره مامایی شدم هم دوباره ان اس تی گرفتن ،فرستادنم خونه گفتن یکم بخواب تا انرژی داشته باشم برای زایمان و گفتن چیزای پر انرژی بخورم ، حقیقتش من تا رسیدم خونه دیدم پنج و ربعه ، به گفته ماما همراهم کیسه آب گرم گذاشتم ،قرص استامینوفن خوردم دردام برام کم شدن یکم تونستم بین دردام بخوابم، ارامش داشتم یکم تا شیش و نیم دردام شدت پیدا کرد و حس فشار توی لگن بیشتر از قبل شده بود. ساعت هفت رفتم بیمارستان معاینه شدم ماماهمراهم بهم گفت ۴ سانتی ولی اینقدر دهانه رحمت نرمه که الان یه کاری میکنم بشی هفت سانت با معاینه من شدم هفت سانت و سریع بستری کردن و بردن اتاق زایمان.
مامان قلب مامان🥺😍 مامان قلب مامان🥺😍 ۴ ماهگی
خاطره زایمان طبیعی
وقتی بستری شدم رفدم تو اتاق درد یه دختره هم بود ک هم سن من بود من خیلیی خوشحال بودم کلی عکس گرفدم 😂ورزش کردم ب اون دختره انرژی دادم ساعت ۱۲ بستری شدم تا ساعت ۳و نیم ورزش کردم ..ماما معاینم میکرد معاینه تحریکی هم کرد خلاصه اینکه باهاش خیلی همکاری کردم ..ساعت چهار اومد کیسه آبمو پاره کرد همزمان باهاش باز معاینه تحریکی کرد و آمپول فشار زد😓ک از همونجاا دردهای شدید من شرو‌شد..فاصله دردام هر دو دقه یه بار بود دیگ نتونستم ورزش کنم فقط جیغ می‌کشیدم اون دختره ک باهام تو اتاق بود هنگ کرده بود 😂😂منم روم نمیشد نگاش کنم 🤣خواهرم پیشم بود با هر درد اونو چنگ مینداختم جیغ می‌کشیدم ..التماسشون میکردم منو ببرن سزارین😂تا دو یه ساعت مدام جیغ می‌کشیدم ..ماما هم چن بار اومد معاینه کرد ولی موقع معاینه همکاری میکردم هر کاری می‌گفت میکردم می‌گفت هروقت دردت شرو شد پاهاتو ببر تو شکمت بزار معاینه کنم ..معاینه کرد ۵ سانت بودم گفت عالیه
مامان حسنا مامان حسنا ۶ ماهگی
😍تجربه زایمان من 😍
سلام مامانا من دیروز ۱۳اردیبهشت سال ۱۴۰۳ساعت ۲:۲۰دقیقه دختر کوچولوم بدنیا اومد
قبل از هر چیزی بگم که فقط خودتون میتونید به خودتون کمک کنید با ورزش و پیاده روی که خیلی مهمه
من ساعت پنچ صبح وقتی بستری شدم دهانه رحمم دو سانت بود بدون هیچ دردی رفتم بعد از اینکه قرص فشار بهم دادن کیسه آبم پاره شد ساعت هشت کم کم دردام در حد پریودی شروع شد که قابل تحمل بود بعد از دو ساعت ماما معاینه کرد گفت داری میشی سه سانت بازم دیگ ساعت ده به بعد دردام زیاد شد که بلاخره با تکنیک تنفس ماساژ روغن که همراهم باهام بود تا ساعت یک تحمل کردم بعد ماما اومد گفت هنوز چهار سانت نشدی دیگ داشتم نا امید میشدم اخه خیلی درد داشتم بلند شدم با هر توانی که داشتم ورزش ،ماساژ،کیسه اب گرم خودمو اروم میکردم اما نمیشد که آخرش گفتم فقط بیاید بی حسی که از کمر کنید که اپیدوراله ماما اومد گفت یه نیم ساعت تحمل کن میایم که نیم ساعتتش شد یک و نیم ساعت دیگ از تحملم خارج شد وقتی اومد معاینه کرد گفت تو که داری زایمان میکنی دیگ نیاز نداری و دکترمو خبر کردن تا دکتر اومد دیگ با دو تا زور زدن بچم بدنیا اومد خودمم باورم نمیشد که یهو از چهار سانت رسیدم به ده سانت فقط یاری امام علی و حضرت زهرا و اهل بیتش بود که من تونستم راحت زایمان کنم ❤️😍
مامان فسقلی مامان فسقلی روزهای ابتدایی تولد
زایمان طبیعی
سلام مامانا اومدم تجربه زایمان طبیعیم رو بگم🤰🏻🩵
من زایمان اولم طبیعی بود و ساعت 6 صبح کیسه آبم پاره شد و رفتم بیمارستان 3 سانت بودم و بستری شدم ساعت 8 ماماهمراه اومد و دردام قابل تحمل بود کم کم ورزش باهام شروع کرد و 5 یا 6 سانت که بودم یهو دهانم ایست کرد و دردهام خیلیییی شدید شده بودن و باورزش وهرکاری اصلا پیشرفتی نداشتم باکلی سختی ورزش کردم و دهانم بالاخره باز شد وساعت دونیم زایمان کردم ولی مشکل دنبالچه ودر رفتگی بخیه و عفونت و کلی سختی کشیدم زیاد وارد جزئیات نمیشم
این تجربه اولین زایمانم بود و بخاطر دردهای بدی که کشیدم تصمیم گرفته بودم دومی را صدرصد سزارین بشم
تااینکه باخیال راحت باردار شدم و رفتم دکتر و تا 28 هفته هم اصلا با دکترم درمیون نذاشته بودم و فکر میکردم دکترم موافقت میکنه
خلاصه ب دکترم گفتم و خیلی جدی گفت من اصلا نامه نمیدم و به هیچ کسی هم ندادم من صحبتم با سزارین اختیاری بود و اون اصلا راضی نشد و گفت تو زایمان دومته تا بخوای بفهمی چی شده دیگه زایمان کردی تموم شده
و گفت تا میتونی فعالیت داشته باش که زایمانت راحت بشه من بارداری اولم خیلی استراحت داشتم ولی این بارداری ازهمون اول سرپا بودم و چون بچم کوچیک بود همش دنبالش بودم
خلاصه گذشت و دکترم گفت از هفته 36 ورزش کن پیاده روی داشته باش روزی نیم ساعت و بعدش زیاد کن تا برسه به روزی 3 ساعت و بعدش رابطه بدون جلوگیری داشته باش و ورزش های لگنی شروع کن و
مامان نورا🥹❤ مامان نورا🥹❤ ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی

38هفته و 2روز بودم نوار قلب جنین رفتم و دکتر گفت باید معاینه بشی معاینه ام که کرد گفت 1سانت و نیم دهانه رحم بازشده
تا اینو کفت من ترسیدم فکر کردم الان دیگه دردام شروع بشه🤣
اومدم خونه و بلند شدم ورزش انجام دادم باز بشه کامل برم زایمان کنم
کل ورزش های امادگی زایمان و رقص و من انجام دادم اما بی فایده بود
ترسیدم
صبحش باز رفتم برای ضربان قلب گفتن خوبه هنوز زود برای زایمانت وقت داری
خلاصه 39هفته و 1روزم بود درد کمر داشتم کشاله های ران ام درد میکرد و پاهام
تا شب شد و بیرون بودم درد کمرم شدید شد اومدم خونه گرفتم خوابیدم گفتم عادیه
صبح ساعت 7ونیم بلندشدم رفتم سرویس بهداشتی لکه دیدم اومدم بیرون تا به شوهرم بگم کیسه ابم پاره شد
سریع حاضر شدم رفتیم بیمارستان ساعت 10بستری شدم گفتن دهانه رحمم 2سانت و نیم
ساعت 12بود ک 4ونیم سانت شد ماماهمراه اومد
اوند چن تا ورزش داد و هی میبرد رو توالت فرنگی مگفت 20دقیق بشین با اب گرم بشور خودتو دردام بیشتر میشد تا بی دردی بهم زدن اروم شدم دردام ک میگرف مگفتن زور بزن دهانه رحمم7ونیم شد و بردنم ساعت 2و14دقیق زایمان کردم