خوب دیگه بگم ساعت یک. بعد ظهر بستری شدم ساعت یک شب بچه بدنیا آمد. بخاطر اینکه سرش بزرگ بود بخیه خوردم بخیه ام خیلی بزرگ بعدتر ازهم اتاق عمل هم رفتم بعد اینکه بچه بدنیا اومد چون رخم دو شاخه ای بود جفت مانده بود وای نگم براتون خیلی اذیت شدم در حال مرگ بود ولی بچه مو میبینم ارزشش داره

۱ پاسخ

بسلامتی عزیزم
یعنی هم سزارین شدی هم طبیعی

مقالات مرتبط

غذای مخصوص روز‌های امتحان بچه‌ها
غذای مخصوص روزهای امتحان بچه ها | تغذیه در ایام امتحانات
مراقبت از بخیه زایمان طبیعی
مراقبت‌های لازم از بخیه زایمان طبیعی
خانه داری و بچه داری
آیا خانه داری و بچه داری با هم جور در می‌آید؟
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟

سوال های مرتبط

مامان آرسامی😘 مامان آرسامی😘 ۸ ماهگی
خب از زایمانم بگم دیروز ساعت ۱۱ اومدم زایشگاه معاینه شدم گفتن چون اب ریزش داری باید بستری بشی همون موقع بستری کردن بهم آمپول فشار زدن تا ساعت ۹ درد داشتم بعد دردام شدید شد دیگه هی معاینه میکردن ۹ونیم گفتن دیگه آماده ای واسه زایمان یک ساعت بالا سرم بودن بچه بدنیا نمیومد بزور شکمم فشار میدادن تا بچه بیشتر نمونه خفه نشه آخرش بدنیا اومد ولی جفتم جسبیده بود به رحمم مجبور شدن با دست درش بیارن یعنی به معنای واقعی تا حد مرگ رفتم خیلی سخت بود کلی هم بخیه خوردم کم خونی داشتم و هنوز بستری ام
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان مرصاد مامان مرصاد ۱ ماهگی
من ماما نداشتم
بیمارستان ولی عصر بودم
خیییییلی از زایشگاه راضی بودم تو اتاق تنها بستری شدم همونجا هم زایمان کردم خیلی خوب و تمییز بود
من از صبح درد گرفت یک دفعه کمرم پشت بندش دستشویی . بعد عرق سرد لرز دیگه رفتم حموم و اینا خوب شد . بعد از ظهر رفتم پیاده روی دو ساعت رسیدم خونه ساعت هشت و نیم انقباض شروع شد هر هفت دقیقه ده دقیقه زیر دلم درد می‌گرفت و لخته قهوه ای بود و کم کم شد خونی دیگه ساعت یازده کیسه آب پاره شد اومدم بیمارستان یازده و نیم بستری شدم از با شش سانت .. دوازده درد شدید یک به دنیا اومد . ولی بخیه خیلی خوردم 😮‍💨😁 مفید مو مختصر گفتم سوالی بود در خدمتم
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان آرسام 💙 مامان آرسام 💙 روزهای ابتدایی تولد
دیگه ساعت سه و نیم منو بردن اتاق عمل و سزارین شدم دکترم خانم آذرپرند بود بعد سزارین که منو اوردن داخل بخش خونریزی کردم جفت داخل رحم مونده بود یکدفه یک عالمه پرستار و دکتر ریختن روی سرم میگفتن خیلی خطر ناکه جفت داخل رحم گیر کنه باعث مرگ مادر میشه بچمو مامانمو از پیشم بیرون کردن ولی مامانم تعریف میکرد دکترا تو بخش دستشون تا ارنج میکردن داخل لخته های بزرگ خون در می اوردن و یک عالمه به کف پاهام و رون پاهام امپول میزدن که اون صحنه برای من خیلی وحشتناک بود و همونجااز داخل هم سه تا بخیه خوردم انگار هم بخیه طبیعی خوردم هم سزارین که خیلی اذیت شدم و زایمان سختی داشتم

در کل بیمارستان ۱۷شهریور فقط برای سزارین خوبه طبیعی خیلی اذیت میکنن ماما ها
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان دیاکو دیار مامان دیاکو دیار ۳ ماهگی
پارت ۳ زایمان
تا اینکه تونستن جلو خون ریزی و بگیرن بعد ماما آمد که بخیه بزنه آمپول بهم زد بی حس نشده بودم و حتی بخیه زدن هم واسم درد داشت و اذیت می‌کرد ولی در مقابل دردی که کشیدم این قابل تحمل بود تموم که شد بعد از نیم ساعت با کلی کمپوت تونستم بلند شم راستی یادم رفت بگم که بعد از پاره شدن کیسه آب دیگه جکوزی نرفتم و بخاطر عفونت رحمی و اینکه منی که دیابت داشتم قندم ساعت ده شب رو ۷۴ بود کلا قندم افتاده بود بعد دیگه رفتم سرویس و لباسامو عوض کردم و آمدن قند خودمو و بچه رو چک کردن آمپول بعد تولد و زدن و بعد از دو ساعت رفتم بخش فردای روز بعد هم دکتر هم خودمو هم بچه مو مرخص کرد
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان رستا مامان رستا ۳ ماهگی
سلام بچه ی منم بدنیا اومد ساعت یازده شب
از ساعت هفت بستری شدم کیسه ابم سوراخ شده بود اومدم بیمارستان دردارو کشیدم‌ ولی سزارین شدم
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر
مامان رادوین ❤️ مامان رادوین ❤️ ۳ ماهگی
بالاخره بعد ۲۴ساعت زایمان کردم ولی نابود شدم..دهانه رحم از دیروز ساعت ۲ کلا ۱سانت بود تا امروز ساعت ۲خورده شد ۳ یه دفعه با معاینه توپ اینا شد ۱۰ سانت ولی خیلی اذیت شدم خیلی بخیه خوردم سر بچه کلا داخل پاره کرد کلی بخیه خوردم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان hana مامان hana ۶ ماهگی
کسایی که قبل عمل سزارین یک شب بستری بودن چطوری بود چکار کردید ...فردا شب بستری میشم ساعت نه تا ساعت نه فرداش برم اتاق عمل خیلی نگرانم میترسم از اتاق عمل
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان کیاشا 👶 مامان کیاشا 👶 ۵ ماهگی
خانوما من نیم ساعت پیش عطسه کردم فشار زیادی به قسمت بخیه ام اومد بخیه ام هم جذبیه بعد الان رفتم دسشویی رو نوار بهداشتیم یه چیزی مثل بافت گچ مانند و سفید روی شرتم بود شما هم پیش اومده بود براتون؟ اصلا به ترشح نمیخورد لطفا جواب بدین خیلی نگران شدم
مامان آیهان مامان آیهان ۸ ماهگی
عزیزان من سلام خدا رو هزار مرتبه شکر زایمان کردم طبیعی بودم از ساعت ۵صبح دردم گرفت رفتم بیمارستان گفتن ۲سانتی برو ساعت ۱بیا رفتم خونه دوش آب گرم گرفتم ساعت ۱۲دیگه دردام غیر قابل تحمل بود رفتم دوباره معاینه گفتن ۴سانتی و بستری شدم دردام خیلی شدید میشد هر لحظه جوری که فقط داد میزدم و گریه میکردم ساعت ۴فول شدم رفتم اتاق عمل و ساعت ۴و نیم بچم خداروشکر دنیا اومد ولی خیلی روز سختی بود مرگ رو جلو چشام می‌دیدم بخیه هم زیاد خوردم فک کنم تا جایزه مقعد بخیه خوردم خیلی درد داره بخیه هام نمیتونم بشینم و راه برم برا همه چشم انتظارا و مادرانی که تو راهی دارن دعا کردم ان شاالله به سلامتی بچه هاشونو بغل بگیرن خدایا شکرت
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان آلبالوچه🍒 مامان آلبالوچه🍒 ۳ ماهگی
سلام عشقاااا
به لطف خدا منم دیشب ساعت ۹ با۴ سانت بستری شدم و ساعت ۲بامداد پسری رو به دنیا اوردم🥺❤️🤲🏻
زایمانم طبیعی اپیدورال بود
روند زایمانم عااااالی پیش رفت ولی بخاطر اینکه وزن بچه زیاد بود و دور سرش چند هفته بیشتر از سن بارداری بود آخرش وااااقعاااااااااااا اذیت شدم 🥴😵‍💫
خداروشکر که‌ این‌ مرحله هم گذشت....😭🥺🤲🏻
سر زایمان خیلی دعاتون کردم 🫀⚘️
مشاهده ۳۵ پاسخ دیگر
مامان ❤امیرعلی❤ مامان ❤امیرعلی❤ ۵ ماهگی
سلام مامانا، حالا از تجربه زایمانم بگم براتون که چقدر سخت بود😊
صبح ساعت های چهار بود از خواب بیدار شدم دیدم خیسم، فکر کردم ادرارم ریخته،تعجب کردم،گفتم من که تا حالا اینجوری نبودم، بعد بلند شدم دیدم همینجوری انگار شیر آب بازه، داره میریزه بازم، دیگه فهمیدم کیسه آبه، زنگ زدم ماماهمراهم گفت برو زایشگاه، رفتم زایشگاه یک سانت باز بودم، ولی از یک سانت درد داشتم، بستری شدم و با کلی درد و ورزش و قرص زیر زبونی دیگه دردام زیاد شده بود، چون بچه اولم بود، یک ساعت زور میزدم بچم نمیومد، دیگه نفس مامان ساعت۱۳:۱۰ به دنیا اومد😍😍😘😘 ولی درد تموم نشده بود، اخه خیلی پاره شده بودم، اینقدر که ماما نمیتونست بدوزه و دکتر بخیه زد، میگفت چون گوشت کم خوردی بافت بدنت خوب نیست، بعد خونریزی هم کردم که اینقدر شکمم رو فشار دادن و اذیتم کردن که مردم دیگه😣
ولی خیلی شیرینه بوسیدنش بعد یک انتظار سخت و طولانی😍😍اخ که گریه کردم بعد بغل کردنش😍😍
انشالله قسمت همه ی چشم انتظارا🙏
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان ˡⁱʸan💕🐣 مامان ˡⁱʸan💕🐣 ۵ ماهگی
مامانا من زایمان کردم دوروزه درد زایمان کشیدم خیلی ب سختی بود چون زایمانم طبیعی و خیلی سخت بود خدا از این پرستا نگذره ک پارم کردن با معاینهه کردن بعد ۴سانت شدم ماما گف بستری کیسه آبم پاره نشده بود دستشو کرد داخل پارش کرد نگم از درد واقعا مرگ جلو چشام دیدم بعد قسمت خیلی بدش میگف لگن و معاینت عالیه ولی همکاری نمیکنی واسه زور زدن من از بس این دوروز درد کشیده بودم اصلا قدرتی برام نمونده اخراش ک بچه میخاس بدنیا بیاد من نمیتونستم زور بدم اون لحظه تلخ ترینش بود چون هرکاری کردم نتونستم زور محکم بزنم ایقد رو شکمم زدن مقدع و رودم نابود کردن گفتن بچت خفه میشه همکاری نکنی ولی خلاصه هرکاری کردم نتونستم زور بدم بی حال و بی جون افتاده بودم رو تخت دیگ گفتم تموم میکنم همش بفکر بچه بودم چجوری میاد من قدرت زور زدن نداشتم اصلا جون نداشتم دیگه خلاصه نم چجوری زور زدم درحد توانم و. کمک خدا بود بچه بدنیا اومد ایقد گریع کردم😭خیلی زیاد بخیه خوردم خیلی زیاد درد کشیدم ولی خداروشکر بچم سالم بدنیا اومد ولی برام خیلی دردناک بود خیلی سخت خیلی حتی الان نمیتونم رو باسنم بشینم ایقد پارم کردم بخیه زیااد خوردم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان پوریا مامان پوریا ۳ ماهگی
دوشنبه احتمال داره زایمان کنم طبیعی بچه دوم بخاطر دیابت و وزن بچه قراره زودتر زایمان کنم خیلی استرس دارم سر بچه اولم لگنم کوچیک بود وزن بچه ام خوب بود زوری طبیعی شدم خیلی اذیت شدم و خیلی بخیه خوردم الان دکترم برا همین زودتر میخواد زایمانم کنه اما از درد طبیعی میترسم کسی تجربه داره چطور خودمو اروم کنم و اینکه میگن اپیدورال باعث میشه سردرد و کمردرد بشیم چقدر درسته
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان 💓سما💓 مامان 💓سما💓 ۶ ماهگی
دو روز میشه کولر روشن کردم تو خونه بچه سردش نمیشه چون خیلی خیلی گرم بود یه سوال دیگه اینکه بچه سه ساعت یا دو ساعت بعد شیر بوخوره توری نیست چون بيدار نمیشه همش خوابه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان رایان و گیسو مامان رایان و گیسو روزهای ابتدایی تولد
سلام خانوما من زایمان کردم خودمم فک نمی‌کردم انقد زایمان راحتی داشته باشم ساعت یک و نیم شب درد شدید یهو پیچید توی دلم حس دستشویی داشتم ‌پاشدم رفتم دیدم یکم آب اومد ازم رفتم یه دوش گرفتم ساعت دو راه افتادیم بریم بیمارستان دردامم فاصلش به دقیقه یه بار اومد اونم شدید رسیدیم بیمارستان معاینه شدم که گفت هشت سانتی خودمم شوک شدم بعد یه دفعه حس دستشویی گرفتم اومد معاینه کرد گفت بچت داره میاد بردنم اتاق زایمان با یه زور بچه بدنیا اومد حتی وقت نشد دکترمم بیاد زایمان دومم بود اولین زایمانم خیلی وحشتناک بود ولی این یکی خداروشکر خیلی خیلی خوب بود
مشاهده ۳۳ پاسخ دیگر