سلام دخترا خوبین؟🙋‍♀️😍
چون بعضیاتون گفته بودید تجربه زایمانم رو بزارم الان اومدم که بگم براتون ☺️🌱
شرمنده این چند روزی نتونستم بزارم ،درگیر نینی بودم چون تو دستگاه بود زردیش خیلی بالا بود منم حال روحیم اصلا خوب نبود همش به فکرش بودم،البته خداروشکر الان خوبه حالش و زردیش رفع شد😌

من چون زایمان طبیعی میخواستم از هفته ۳۶ کم و بیش اسکوات و دوش آب گرم و پیاده روی رو شروع کرده بودم(در حد چندبار).
[ پیاده روی رو فقط چند بار اونم یکی دوساعت انجام میدادم،اسکوات و حرکت چمباتمه و سجده هرکدوم رو هم روزی نیم ساعت پراکنده در روز انجام میدادم، دوش آب گرم هم هر دوروز یه بار یک ساعت تو حموم میموندم بعضی وقتا زیر دوش اسکواتم میزدم یکم]

من خب چون توی ۳۴ هفته آمپول ریه زده بودم و مشکلی برای بدنیا اومد نینی نبود فقط دهانه رحمم همون یه سانت مونده بود بازتر نمیشد دوبار معاینه شده بودم ولی بازم همون بود، دیگه روزا برام خسته کننده شده بود و دوست داشتم زودتر زایمان کنم.
روز ۱۶ مرداد بود که فهمیده بودم دم کرده ی (زعفران و آویشن و عسل و نبات) باعث انقباض میشه و دهانه ی رحم رو نرم میکنه،منم درستش کردم و سه تا لیوان ازش خوردم😅دقیقا همون شب حس انقباض گرفتم یکی دوساعت صبر کردم همچنان انقباضِ ریز داشتم یه لیوان دیگم خوردم رفتم بیمارستان چک کنن انقباضه یا نه،رفتم گفتن انقباضه😁


ادامه اش رو تایپیک بعدی میزارم دخترا🥰

۶ پاسخ

عزیزم دم کرده ضرری برای نی نی نداره ؟

عزیز
با تجربه ای که داری بگو زردی به تغذیع ربطی داره؟؟
ورزش خونه انجام میدادی یا کلاس میرفتی؟

چجور فهمیدی انقباض داری درد داشتی منظم؟

عزیزم دم کرده برای بچه ضرری نداره خدا حفظش کنه کوچولوت تاریخ تولدش با تاریخ تولد من 😍❤️

زودتر بزار

بسلامتی عزیزم

سوال های مرتبط

مامان الین مامان الین ۱ ماهگی
خب خانما اومدم براتون تعریف کنم ک چیکار کردم که زایمان کردم
من روز سه شنبه ک ۳۸ هفته کامل بودم دکترم برام معاینه تحریکی انجام داد و گفت دو سانت پنجاه درصد بازم و برم خونه ورزش و پیاده روی اینا انجام بدم
منم معاینه تحریکی ک شدم بعدش رفتم دو ساعت با قدم های تند پیاده روی کردم و ۶ طبقه پله بالا رفتم و پایین اومدم و بعد رفتم خونه زیر دوش آب گرم ۵۰ تا اسکات زدم و بشین پاشو رفتم و حالت چرخشی و کششی کمرمو تکون دادم
بخاطر معاینه تحریکی ب خونریزی افتاده بودم ک خیلی زیاد نبود و یکسره ترشحات ژله ای زرد و قهوه ای داشتم
خلاصه اون شب دردام شروع شد و تا ۴ صب درد شدید و انقباض هر ۵ دقیقه یکبار داشتم که رفتم بیمارستانی ک قرار بود زایمان کنم ک معاینه کرد و گفت هنوز همون دو سانت پنجاه درصدی برو خونه هروقت دردات شدید تر شد بیا
منم رفتم خونه و خوابیدم و دیگه بیخیال شده بودم چون صبحش ک بیدار شدم دیگه دردای شدیدم رفته بود و ی ذره درد داشتم فقط تا شب ک یعنی چهارشنبه شب
چهارشنبه رو هیچ کاری نکردم کل روز رو دراز کشیده بودم و امیدی ب ورزش کردن نداشتم تا وقتی ک شب شد و رفتم با شوهرم بیرون و موقع برگشت گفتم حالا ک بیرون اومدم پیاده روی هم بکنم
خلاصه بازم دو ساعت تند تند پیاده روی کردم ساعتای ۱۲ بود ک در حین پیاده روی انقباضام دوباره میگرفت و دردام شروع شده بود (از روز قبل همچنان خونریزی و ترشح داشتم )خلاصه بعد رفتم خونه زیر دوش آب گرم همون کارای دیشبی و رو انجام دادم
توی حموم ک بودم همش حس میکردم ی چیزی ازم میریزه ولی خب چون زیر دوش بودم فکر میکردم آبه
هی دست میزدم و میدیدم رنگ خاصی نیست و گفتم ولش کن وقتی برم بیرون نوار بهداشتی میزارم ک ببینم چیه
ادامه توی کامنت ها….
مامان فندق مامان فندق روزهای ابتدایی تولد
مامان ❤️لیلی❤️ مامان ❤️لیلی❤️ ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
۱
روز ۸ مرداد اینجا پیام گذاشتم لکه بینی و احساس آبریزش دارم، همه گفتن برو بیمارستان که چک بشی
اول رفتم دوش آب گرم گرفتم و شیو کردم، همزمان زیر دوش آبگرم هم اسکات زدم، رفتیم بیمارستان گفتن ۱ سانت باز شدی، و برای احساس آبریزش هم پد رو عوض کردم و گفتن یک ساعت باید بمونی تا مطمئن بشیم و در نهایت گفتن نه فقط ترشح قهوه ای داری و از کیسه آب نیست و فرستادنم خونه.
حدودا ساعت ۱۶ به بعد بود احساس انقباض میکردم، در حد ده دقیقه ای یبار بود و قابل تحمل بود، بازم با این حال رفتم دوش آبگرم گرفتم.انقباض ها شد حدودا ۶ دقیقه ای یبار که دیگه رفتیم بیمارستان و معاینه شدم گفتن ۲,۵ سانت باز شدی و برو پیاده روی کن، و یک ساعت دیگه بیا برای معاینه.
من چون پرسنل خود بیمارستان بودم توی یکی از همون اتاق های زایشگاه موندم و حرکت های لگنی رو انجام دادم، بعد دیدم انقباض هام زیادتر شده و کمی هم خونریزی دارم که اومدن معاینه ام کردن و گفتن ۵ سانت شدی.
من رو فرستادن اتاق زایمان و همونجا کمی ورزش و استراحت کردم تا ماما همراهم اومد و شروع کرد به ماساژ دادنم و مدام حرکات و تنفس ها رو باهام کار میکرد، واقعا وجود یکی کنارت که بلد باشه و تجربه داشته باشه توی اون لحظه بهت خیلی آرامش میده.
خلاصه من انقباض هام خیلی شدید تر شد و گفتم احساس میکنم نمیتونم سرپا بایستم و معاینه ام کردن گفتن ۹ سانت شدی...
مامان فاطمه سادات ✨️ مامان فاطمه سادات ✨️ ۱ ماهگی
قسمت سوم تجربه زایمان طبیعی

حدود یک سانت باز بودم و دکترم می گفت اصلا عجله نکن به وقتش زایمان می کنی . ولی برام نوبت زد برای ۱۶ مهر ک اگه تا اون موقع زایمان نکردم بستری بشم و با آمپول فشار زایمان کنم
من یک بار در ۳۸ هفته و ۵ روز روغن کرچک خورده بودم و خبری نشده بود ، یک بار هم همون ۱۲ مهر ، شب قبل از زایمان ، خوردم ، چون واقعا بد کوفتیه 🤦‍♀️ ، دلدرد و بیرون رویش خیلی اذیت کننده ست
اون شب من بعد از خوردن روغن حدود دو سه ساعتی بیرون روی داشتم به همراه دلدردی ک هفته ی قبلش هم تجربه کرده بودم‌.
حدود ۱۰/۵ شب روغن رو خوردم . یک ساعت بعدش بیرون رویم شروع شد تا حدود ۱ طول کشید
از ساعت ۱ تا ۳ خوابیدم ، ولی همچنان دلدرد داشتم ولی قابل تحمل بود ، می گرفت و ول می کرد ، من فکر کردم برای روغنه و طبیعیه

حدود ۳ دیگه از خواب بیدار شدم و دردها بیشتر شده بود ، رفته بودم توی دستشویی و شلوارم رو درآورده بودم و آب گرم رو گرفته بودم روی شکمم تا دردم رو کم کنه
ادامه در تایپیک بعدی ..
مامان فاطمه سدنا ✨️ مامان فاطمه سدنا ✨️ ۱ ماهگی
ب رسم گهواره منم بیام از تجربه زایمانم بگم
#1
خبببب من یک هفته و نیم قبلش رفتم پیش دکترم یک سانت بودم و اصلا دهانه رحمم نرم نبود و سر بچه توی لگن نبود گفت پاشو برو رابطه زیاد داشته باش و ورزش کن و دوش آب گرم بگیر
خلاصه رفتم و هرچی گفته بود عمل کردم به اضافه پیاده روی ، یک هفته بود که پیاده روی و بقیه کارهایی ک مؤثره شروع کرده بودم
از روز سه شنبه ۳ مهر ترشحات سفت و ژله ای و کشدار داشتم این ترشحات دو روز ادامه داشت تا پنجشنبه ۵ مهر دیگه کامل قطع شد ولی ترشحات آبکی و سفید زیاد داشتم دیگه این ترشحات تا جمعه ادامه دار بود این وسط رابطه و دوش آب گرم و ورزش هم داشتم ، علاوه بر ترشحات از پنجشنبه شب تقریبا ی درد و انقباض نامنظم اومده بود سراغم ولی جوری نبود ک برم بیمارستان، جمعه ۶ مهر شد و درد ها ادامه داشت ولی شدتش ی خورده بیشتر شده بود به شوهرم‌گفتم بریم بیمارستان ببینم‌چند سانتم ، ناهار خوردیم و ساعت ۱ و نیم اینا رفتیم بیمارستان بخش تریاژ مامایی و به ماما از ترشحات و دردام گفتم
گفت برو بخواب معاینه ات کنم ،معاینه کرد گفت ۲ سانت تقریبا ۳ سانت هستی ،ان اس تی رفت ازم چنتا درد رو ثبت کرد ولی خب چون دخملی زیاد تکون میخورد نمیتونست خوب ان اس تی بگیره
زنگ زد به دکتر کشیک دکتر گفت خودم میام بالاسرش اومد معاینه ام کرد فشارمم گرفت بالا بود
گفت بستری کن دو سانت خوبیه و فشارش هم بالاست
خلاصه تا کارای بستری رو شوهرم انجام داد و رفتیم بالا و از شوهرم و بچه هام خداحافظی کردم و رفتم توی اتاق توی زایشگاه و لباس عوض کردم ساعت شد ۳ و نیم عصر ،مامای زایشگاه اومد معاینه کرد ۳ سانت خوب بودم
دیگه همینجوری من دراز کشیده بودم رو تخت تا دهانه رحمم باز شه ،امپول هم زدن برا باز شدن دهانه رحمم
مامان فسقلی ♥️ مامان فسقلی ♥️ روزهای ابتدایی تولد
تجربه و دیدگاهم از زایمان طبیعی
طبق چیزی که خونده بودم که. طرف ی سانته میره زایشگاه میبینه اعه‌ شده سه سانت !! بعدم با ورزش میشه پنج سانت و بعد دوساعت فول میشه و میزاد!! البته خب قبلشم ورزش کرده دیگه😉
خب منم از همون تول میرفتم سر کار و کارهای منزل و تا خونم پیاده میومدم تا ۳۱هفته که ی درد انقباضی داشتم و دکتر گفت فعلا زیاد راه نرو بعد دوباره شروع کن .منم ۳۶ هفته تا ۳۹ دوباره شروع کردم به ورزش و پیاده روی
روزی ۱۰۰تا اسکات /۲ساعت پیاده روی/ی ساعت ورزش لگنی مث گربه گاو و چمباتمه و پامرغی و ... /ماساژ پرینه و ماساژ بدن و اصول تغذیه مخصوص که پونصد فقط رژیم غذایی مناسب داشتم .
خیلی ماه درد داشتم مث درد پریود بود ولی شدید تر !! میگفتم خب خوبه لابد دو سانتی هستم موقع معاینه!!
بخاطر دیابنت بارداری ۳۸ هفته و پنج روز ختم بارداری رو از ماما خصوصی گرفتم .
چند سری معاینه شدم که بسته بودم روز اخرم که نامه رو گرفتم و بشدت انقباض و درد داشتم ۱ سانت بودم .
خلاصه قبل از بستری رفتم مطب و حدود سه ساعت دوباره ورزش لگنی و ماساژ تحریکی و معاینه تحریکی انجام داد و دردام شدیدتر شد و گفتم اخ جون لابد شدم سه سانت !!
و با دردی که هر لحظه شدتش میرفت بالا و هر سه دقیقه انقباض شدید داشتم رفتم برا بستری ولی چند سانت بودم؟؟!
مامان شاهان مامان شاهان ۳ ماهگی
سلام اومدم با تجربه زایمانم
۳۷ هفته و پنج روز بودم رفتم پیش دکترم برام معاینه لنگی و تحریکی انجام داد و گفت دهانه رحمت یه سانت بازه باز چند روز دیگه برو nst بگیر ،منم از همون شب دردام کم کم شروع شد و خودمم هر روز پیاده روی میکردم و کلی ورزش های بارداری رو انجام میدادم در طول یه هفته هم دوبار رفتم نوار قلب گرفتن و معاینه شدم اخرین بار گفتن شدم ۱/۵ تا ۳۸ هفته و ۵ روزم ک شد باز رفتم پیش دکتر گفت تقریبا شدی دوسانت ، منم گاهی وقتا همینجور ک خوابیده بودم تنگ نفس میشدم بهش گفتم نامه بیمارستان داد ک بستری شم به خاطر معاینه ها هم درد زایمانم شروع شده بود شب ساعت یازده رفتم بیمارستان nst گرفت دید انقباض دارم گفت بستری شو ولی گفتم میرم دردم ک زیاد شد میام رفتم خونه تا ساعت دو پیاده روی کردم بعد ک رفتم بخوابم دردم خیلی اذیتم میکرد نمیتونستم بخوابم یکمم صبر کردم ولی دیدم قابل تحمل نیست هر شیش هف دقیقه یبار میگرفت رفتم بیمارستان گفت یکی دوساعت دیگه هم پیاده روی با حالت رژه برو بعد بیا بستری شو دیگه از ساعت سه تا پنج و نیم پیاده کردم بعد با همون دهانه رحم دوسانت بستری شدم ولی گفت سر بچه اومده پایین دیگه آمپول فشار بهم وصل کردن و من دردام شدید تر میشد برام توپ هم آوردن و گفتن حالت چرخشی روش برم
مامان کوروش🌓 مامان کوروش🌓 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی و سزارین
پارت یک
سلام مامانا تجربه زایمانمو مینویسم براتون انشالله همتون راحت ترین زایمان رو داشته باشین
پسر من ۳۲ هفته بریچ بود تا ۳۶هفته شد سفالیک
من ورزش پیاده روی رو از ۳۳ هفته شروع کردم روزی نیم ساعت
از ۳۶ هفته شد روزی ۴۵ دقیقه الی یک ساعت و ورزش هامو شروع کردم به صورت کامل از ۳۷ هفته شبی دوتا کپسول گل مغربی شیاف میذاشتم و روزی یک فنجون گل گاو زبون میخوردم و رابطه بدون جلوگیری و دوش آبگرم و…
شنبه ۱۲ آبان ۳۹ هفته و ۱ روز بودم رفتم پیش مامای خصوصیم تا معاینم کنه هفته ی قبلش به حد یک فینگر باز بودم معاینه کرد شده بودم یک سانت و نیم،بعد اون همه تلاش…
معاینه تحریکیم کرد گفت سر بچه هنوز کامل نیومده تو لگن وگرنه تا الان زایمان کرده بودی،یه ان اس تی دادم همه چی خوب‌ بود و بعدش نقاط فشاری رو برام انجام داد،بعدش من حدود نیم ساعت دیگه پیاده روی کردمو اومدم خونه.
رسیدم خونه ازم ترشحات خونی میومد و یه انقباض های خیلی محوی داشتم،چیزی که اصلا قبل معاینه تحریکی نداشتم.دوش آبگرم گرفتمو اومدم بیرون طبق گفته ی مامام کیسه ابگرم گذاشتم زیر دلم و یکم شروع کردم به ورزش و راه رفتن تو خونه باز..انقباضام کم کم شروع شد فاصلشون کم و کمتر شد و مدتشون طولانی تر
مامان میران مامان میران ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
دیروز پنجشنبه حدودای ساعت یک بعدظهر بود یه دل درد خفیف داشتم میگرفت ول میکرد گفتم برم بیمارستان ان اس تی بدم خیالم راحت بشه چون دکتر بهم گفته بود اگ تاجمعه زایمان نکردی باید شنبه بستری بشی چون شنبه ۴۱هفته میشدم خلاصه ک دیروز ان اس تی دادم معاینه کردن یک سانت و نیم بودم این یک سانت رو من از هفته ۳۷ بودم تا ۴۰ هفته و پنج روز اصلا دهانه رحمم باز نشده بود بااین ک کلی ورزش و ماساژو اینا انجام میدادم برگشتم خونه تقریبا از بیمارستان تا خونه نیم ساعت راه رفتم خونه حس کردم بازم درد دارم گرفتم خابیدم زیاد توجه نکردم دوباره از دل درد بیدار شدم تا ساعت یک شب حس کردم که طبیعی حدود ساعت دو اینا بود دردم بیشتر شده بود باهمسرم رفتم بیمارستان معاینه کرد بازم گفت تعقیری نکردی 😐همون یک سانته برو دردت گرفت بیا بااین ک من دردام منظم بود و درد زایمان بود ولی خب دهانه رحم باز نبود خلاصه رفتم خونه دوباره حدودای ساعت سه و نیم بود که رسیده بودم خونه دردام انقدری زیاد شده بود ک فقط دور خودم میپیچیدم و گریه میکردم