پارسال همین موقع۷:۳۰🕰️
دکترم زنگ زد که صبح ساعت چهار برو بستری 🏥
چون قرار بود ۳۱مرداد بستریشم و پناه بدنیا بیاد، چون بیمارستان سه شنبه ها عمل زیاد داشت دکتر مجبوری گفت صبح برو بستری🥺
مامان و همسرمم رفته بودن خرید تدارکات بیمارستان 🏥🛒🛍️
منم استرس گرفتم و زنگ زدم که زود همه خریدارو انجام بدین و من ساعت ۴صبح بستری میشم😟😍
همه اومدن خونه مامان اینا مامانبزرگا،خاله هامو...🥰
منم از زایمان و ترسش استرس گرفته بودم😢
چه زود گذشت روزا🥺😘
تا صبح خوابم نبرده بود که دخترمون چه شکلی و چه رنگیِ👧🏼💓
و حالا حسرت اونروزا رو میخورم که کاش بازم برگردیم عقب و خیلی وقت میزاشتم هم به خودم هم به دخترم 💕
بچه اول تجربه خوبیِ🥺😘

من کیسه آبم ترکید ۲۵ تیر زایمان کردم اما وقت اصلی ۱۱ مرداد بود اصلا ببین در شلخته ترین حالت ممکن رفتم بیمارستان حتی مسواک نزده بودم لباس تمیز تنم نبود ساعت ۷ صبح ترکید تنها بودم زنگ زدم به شوهرم گفتم از سرکار بیاد همین طور خون و آب میومد تموم خونه دستمال بود هی دستمال می‌کشیدم و جیغ میزدم تنها بودم تا شوهرم اومد لباس دم دستی تنم کرد حتی یه موهامو نبستم همین طور آب میومد آب و خون صورتی ساعت ۱۱ دیگه توی اتاق بودم بچم کنارم بود یعنی گیج گیج بودم چی شد یهو

ای جان تولد داریم چ تولدی تولد پناه جون کلی مبارکککک

فکر کن ۲۵ تیر اوج تابستون اهواز وای گرممممم بود خیلی

عزیزمممم💕

من ار ذوق خوابم نمیبرد ترس عمل نداشتم عملمم خیلی خوب بود اصلا فوق العاده 😁🤤

ای جان
دکترتون کی بود؟

من که بدترین روزام بود حتی بعد زایمانمم.الان هم این همه حالم بده تو این ۲سال افسردگی گرفتم همش گریه مشکل گوارش دارم همش معده درد و قلب درد رحمم ورم کرد.همونجا دعوا کردیم شوهرم زد تو سرم از همون زمان یکسره سر دردم

شبش که بالا سر بچم نشسته بودم هنوز گیج بودم که من الان دیگه بچه تو شکمم ندارم تو خیلی زود بدنیا اومدی که مامانی

ای خودا🥹😍

عزیزم خدا براهم نگهتون داره😍

دقیقا ۹ شهریور هم هم حس ها رو من داشتم واقعا چه زود گذشت 🥲