منم دقیقا همینم عزیزم، مامانم مریضه و بابام طفلکی همش درگیرشه. شوهرمم صبح زود میره غروب میاد. شاغل بودم الان مرخصی ام تا ۹ ماه. احساس می کردم چقدر زندگی برام سخته که از اول زایمان تا حالا فقط ۵ روز مادرشوهرم پیشم بود که اونم داستان های خودشو داشت. روزهای سختی بود. ولی از یه ماه پیش تصمیم گرفتم که زندگیم رو برگردونم به روال قبل. ببین با چی حالت خوبه انجام بده. من کلاس زبانم رو شروع کردم دوباره . سخته با بچه ولی میشه. آخر هفته ها هم میریم یه دوری میزنیم خرید می کنیم. به خاطر بچه ت باید حالت خوب باشه چون مستقیما روش تاثیر میذاری. می گذره این روزها . خیلی زود بزرگ میشه
دقیقا منم همینطور😔😔😔ولی تا یکسالگی اوضاع همینه..بعدش یکم بهتر میشه..به این فکرکن ۲ ۳سالش شد باهاش میری بیرون به خودت میرسی کار میکنی...
قربونت برم من همه ما همین جور هستیم من کلا توهم میزنم 😒
منم مثل شمام
خیلی بده 🥲
دقیقاااا شرایط منو توصیف کردییی.
وضع روحیه منم همینه من مادر ندارم وگرنه میرفتم نامادریمم زیاد تحویل نمیگیره بخوام برم خونه ی بابام همیشه تو خونه شوهرم عصر میاد خونه میریم بیرونیه دوری میزنیم با ماشین برمیگردیم خیلی روزا تکراری و خسته کننده شده روخیمو و حسمم داغونه شوهرممم کارش جوشکاریه خیلی سخته تو ساختمون کم و بیش کمک میکنه اما خب ازاونم انتظاری نیست
آدم چقدر تو این روزا به کمک نیاز داره و کسی نیست منم همدردتم دخترمم شدیدن وابستمه همش میگه بغلش کنم منم هسته و کوفته دام کباب میشه وقتی گریه میکنه توان دیگه برام نمیمونه از خستگی😢
مثل منی دقیقا
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.